شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

عصر بی‌اعتباری


عصر بی‌اعتباری
اكنون نظام سیاسی آمریكا بیش از هر دوره دیگری در بحرانی بنام تنزل مقبولیت زمامداران گام نهاده است؛ با سقوط پل ولفوویتز، نماد دیگری ازنخبگان سیاسی آمریكای پس از حوادث ۱۱ سپتامبر فرو ریخت.
رسوایی وی در رأس بانك جهانی با این كه دلیلی شخصی داشت اما زمانی صورت گرفت كه آمریكایی ها سعی در جلوگیری از تخریب چهره نظام سیاسی شان داشتند، چرا كه در دوره رهبری جورج بوش به خاطر انحراف هایش، تصویر سیاهی از ایالات متحده در نزد جهانیان ارائه كرده و حتی وفادارترین متحدان را مبهوت كرده است.
به نظر كارشناسان، آسیب های كنونی نظام سیاسی ایالات متحده، راه بسیار درازی برای اصلاح شدن دارد. هنوز زندان گوانتانامو وجود دارد، نیروهای نظامی آمریكا بدون این كه به راه حلی در بحران عراق رسیده باشند با اعزام نیروهای جدید بر دامنه تشنج افزوده است و تدابیر امنیتی موجود در آمریكا، این كشور را به سرزمینی نامناسب برای خارجی ها تبدیل كرده است.
اما پیروزی دموكرات ها در كنگره در نوامبر سال ۲۰۰۶ نقطه عطفی بود كه نوعی اشتیاق افكارعمومی آمریكابه تغییر عمیق ذهنیت ها در زمینه های گوناگون را منعكس كرد.
اگر مقامات ایالات متحده چشمانشان را پس از یك خواب طولانی باز كنند خواهند دید كه امروز نه تنها اشغال عراق بلكه طراحان این سیاست و دلایلی كه آنها برای اشغال اقامه می كنند زیر سؤال رفته اند.
با این توصیف می توان انتظار داشت كه از این پس در صحنه سیاسی آمریكا چرخش ها بسیار تماشایی تر خواهد بود، جایی كه نمایندگان دموكرات مانند هیلاری كلینتون كه كاندیدای ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ شده است، در سال ۲۰۰۲ جزو مشوقان حمله به عراق بودند، اما در۲۰۰۶ با همین كارت جنگ عراق، موجب كاهش محبوبیت شدید بوش و شكست تاریخی جمهوری خواهان شدند.
جدال برای تغییر سیاست جنگی بوش آنچنان اوج گرفته است كه بسیاری از صاحبنظران، جنگ عراق را جنگ میان بوش و اكثریت دموكرات ها تعبیر كرده اند.
اما اكنون بوش بیش از هر زمان دیگری در موضع دفاعی قرار گرفته است زیرا بیشتر طرفداران نئومحافظه كارش كه طراحان اصلی حمله به عراق بودند، مانند پل ولفوویتز و داگلاس فیث، دولت وی را ترك كرده اند. عده ای دیگر مانند فرانسیس فوكویاما كه درفردای ۱۱سپتامبر به اتفاق روشنفكران لیبرال، خواهان توسل به زور بر ضد مخالفان آمریكا شدند اكنون منكر حرف های خود شده اند و سرانجام گروه سومی مانند ریچارد پرل، دست های خود را به نشانه تسلیم در برابر انتقادات شدید و موج مخالفت افكار عمومی و نخبگان آمریكا بالا برده اند.
دیك چنی معاون بوش هم كه در گذشته قدرت كاملی به شمار می رفت (بویژه پس از محكومیت رئیس دفتر سابقش یعنی لوئیس اسكوتر لیبی، به خاطر نقشش در بی اعتبار كردن مخالفان جنگ عراق) بسیار تضعیف شده است.
جان بولتون سفیر آمریكا در سازمان ملل فراخوانده شد، دونالد رامسفلد وزیر دفاع، پس از شكست انتخاباتی سال ۲۰۰۶ قربانی شد و جانشین اش رابرت گیتس نیز تفاوت چندانی با وی ندارد. گیتس نیز كه از كنگره خواسته است تا وی را در یافتن راه حلی برای بستن گوانتانامو كمك كنند با نخستین رسوایی خود در مداوای مجروحان جنگی در بیمارستان های نظامی روبه رو گشت و مجبور شد تا مسئولان این رسوایی را مجازات كند، كاری كه رامسفلد پس از فجایع ابوغریب از انجام آن امتناع ورزید.
دراین فهرست بلند، نمی توان ازنام ونقش جرج تنت رئیس سابق سیا، سخنی نگفت كه به تازگی در كتابی، با نسنجیده و كوركورانه خواندن اقدامات چنی و اطرافیانش، اشتباهات آنان را در حمله به عراق افشا كرده است.
بدون شك، توجیه حمله به عراق و اصرار بر ادامه یك راه اشتباه، منشأ این بحران مقبولیت و عامل شدید ترین انتقادات بر ضد هیأت حاكمه آمریكاست. اگر افشای حقایق در مطبوعات گاهی جنبه انتقام به خود گرفته باشد امری تصادفی نیست. رسانه ها نیز كه در جنگ عراق حقایق را تحریف كرده بودند اكنون به دنبال كسب اعتبار از دست رفته خویش هستند.
به همین دلیل عطش افشاگری دررسانه های امروز آمریكابسیار بالاست. هرروز آنها با پخش چند خبر داغ از زندان های مخفی سیا و یا رسوایی بیمارستان های نظامی آمریكا در این مسیر گام بر می دارند.پژوهشگران و مؤلفان سیاسی نیز در كتاب ها به نوبه خود دروغ بزرگ سلاح های كشتار جمعی عراق را هر روز حكایت می كنند.
نكته جالب این جدال این است كه همه نمادهایی كه زمانی پس از۱۱ سپتامبر مقدس شمرده می شدند، اكنون به چالش كشیده شده و مورد حمله قرار گرفته اند. دیگر از زمانی كه تونی بلر آشكارا عبارت «جنگ بر ضد ترور» را كنار گذاشت، تابویی برای انتقاد از این مفهوم وجود ندارد.
در این بازنگری تاریخی، اقدامات قضایی پس از ۱۱ سپتامبر به بهانه مبارزه با تروریسم و اثرات این اقدامات بر آزادی های فردی مورد مخالفت افكار عمومی ونقدنخبگان قرار گرفته است.
به طوری كه در جلسه ای در بروكسل (در اواخر آوریل) كه از سوی مركز تحقیقات آمریكایی «ژرمن مارشال فوند» برگزار شد، استفان بریر، قاضی دادگاه عالی، كه در گذشته بسیار محافظه كار بود، این بار به طور آشكارا مخالفت خود با اقدامات بوش در رابطه با نقض آزادی های فردی را اعلام كرد و گفت: «ما باید قانونی بسیار قاطع برای دفاع از آزادی های فردی داشته باشیم».
در همان جلسه، یكی از اساتید حقوق دانشگاه جرج تاون واشنگتن اظهار داشت كه مردم دیگر تدابیر و محدودیت های اعمال شده برای مبارزه با تروریسم را نمی پذیرند و باید به فكر تدوین قوانین بلند مدت بود.
دادستان آلبرتو گونزالس كه نقشی اساسی در توجیه قضایی شكنجه ها و بازداشت بدون محاكمه متهمان به اقدامات تروریستی داشت، تازه ترین مصداق از مؤاخذه كارگزاران حكومت است كه پس از ولفوویتز در كانون انتقاد كنگره و افكارعمومی واقع شده است.
تنها كاندولیزا رایس كه در بطن تصمیم های سال ۲۰۰۳ آمریكا قرار داشت توانست از این معركه فرار كند، اما به چه قیمتی و تا كی؟ زیرا قطار اقدام های دولت بوش دیگر نخواهد توانست مسافرانش را به سلامت به مقصد برساند.
سیلوی كوفمن ‎
ترجمه: حسین قنبری گرمی
منبع: لوموند
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید