دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

رشد غوغاسالاری و حرمت شکنی در بین ستارگان فوتبال


رشد غوغاسالاری و حرمت شکنی در بین ستارگان فوتبال
یکی از مباحث همیشه مطرح در دنیای ورزش بحث استفاده افراد از حیطه قدرت و تاثیرگذاری شان در روند اجرای کار است و همیشه مشکل از جایی شروع شده است که افراد خارج از این حیطه تصمیم گیری کرده و با این کار استقلا ل افراد مقابل را به خطر انداخته اند.
وقتی یک مدیر عامل به خاطر منافع تیم خود سرمربی را مجبور می کند که در ترکیب تیم خود از بازیکنانی استفاده کند که مورد نظر اوست نه سرمربی، استقلا ل یک مربی را از لحاظ شخصیتی به خطر انداخته و این شبهه را در دل شاگردان وی ایجاد کرده است که آیا وی می تواند یک مربی تصمیم گیرنده باشد یا خیر و متاسفانه کافی است که این دخالت ها جواب داده و باعث برتری تیم شود آن وقت است که حتی توانایی مربی زیر سوال رفته و به خاطر یک شکست یا یک دوره ناکامی موقت برای همیشه توانایی اش زیر سوال می رود. در فوتبال خودمان بارها شنیده و دیده ایم که مربی تحت تاثیر مدیر عامل ترکیب تیمش را تغییر داده و از این موضوع نیز رضایت نداشته است.
اما این روزها و بهتر بگوییم در دهه اخیر تشخیص سالا ری به تاثیر سالا ری جای خود را داده و متاسفانه این موضوع به حرمت شکنی تبدیل شده است.
در فوتبال اروپا وقتی دیوید بکهام مقابل دستیار فرگوسن ایستاد کمتر کسی از دیوید طرفداری کرد و حتی موفقیت های وی در رئال هم باعث نشد که کسی بگوید بکهام از رفتارش سود برده است و جالب اینجاست که حالا خیلی ها می گویند دوره قهرمانی بکهام روزی تمام شد که مقابل مربی خود ایستاد و به خاطر شهرت و محبوبیتی که داشت خود را ملزم به حرف شنوی ندانست، از این گونه رفتارها در فوتبال روز دنیا چندان هم کم نبوده است ولی متاسفانه این گونه رفتارها به ورزش اخلا ق گرای ما نیز رخنه کرده است و هر از گاهی شاهد شکستن حرمت مربیان توسط ستاره ها هستیم.
چند سال پیش وقتی محمد مایلی کهن رضا شاهرودی را به خاطر موهای بلند و به موقع سر تمرین نیامدن اخراج کرد، گفت: فوتبال شاهرودی تمام شد و انصافا بعد از آن سال حتی حضور شاهرودی در تیم دالیان چین هم نتوانست وی را به موفقیت رسانده و او تنها به خاطر جذابیت فتوژنیکی که داشت در اذهان باقی ماند. پس از وی در دوره ای کوتاه احمدرضا عابدزاده این مشکلا ت را تکرار کرد و خیلی زود جایگاه خود را با کنار گذاشتن این روند پس گرفت اما این داستان همچنان ادامه دارد.
وحید هاشمیان تشخیص داده است که در دور مقدماتی نیازی به حضورش در تیم ملی نیست و به راحتی به دعوت دایی جواب رد می دهد و جالب اینجاست که رفتار خود را حرمت شکنی نمی داند در حالی که شاید از لحاظ فنی هاشمیان درست تشخیص داده باشد و واقعا توانایی فیزیکی وی در این مرحله برای تیم ملی موثر نباشد اما او با این کار اعلا م کرد به تشخیص سرمربی خود کاری ندارد و هر گاه که خود صلا ح بداند در خدمت تیم ملی است، حالا این رفتار را با رفتار سهراب بختیاری زاده یا کریم باقری مقایسه کنید. آنها هم در مقابل دعوت سرمربی تیم ملی ایستادند اما با روشی بسیار محترمانه آنها به دعوت کادر فنی به آنها پاسخ مثبت داده و در اولین تمرین کناره گیری موقت یا همیشگی خود را مطرح کردند.
این روزها در فوتبال حرفه ای ایران نیز شاهد ادامه این حرمت شکنی ها هستیم.
در پرسپولیس نیکبخت، مامانی و بادامکی در مقاطعی علنا مقابل مربیان خود ایستاده و دستورات آنها را نصفه و نیمه انجام داده اند. آنها می دانند که حداقل تا پایان فصل از عوامل قهرمانی احتمالی پرسپولیس هستند و چون تاثیرگذاری خود را تشخیص داده اند به خود این اجازه را داده که در مقابل قطبی ایستاده و علنا اعلا م کنند که قطبی در این تیم هیچ کاره است و در این میان مدیر عامل اخلا قگرای پرسپولیس هم جز تکذیب کار دیگری نکرده و مربیان خود را تنها گذاشته است در حالی که می داند قطبی هم مثل مایلی کهن و حجازی می تواند حتی به قیمت از دست دادن قهرمانی مقابل آنها ایستاده و ستاره های حرمت شکن پرسپولیس را از ترکیب تیمش برای همیشه اخراج کند، اگر خاطرتان باشد یک شب مانده به فینال جام باشگاه های آسیا در سال ۷۷ حجازی به دلیل رفتار ناشایستی که برومند انجام داد وی را نیمکت نشین کرد و فرد دیگری را جایگزین کرد.
نیکبخت و دیگر کسانی که در این ماجرا نامشان را بردیم اگر باعث از دست رفتن قهرمانی پرسپولیس شوند قطعا مورد غضب فوتبال قرار گرفته و ممکن است به سرنوشت ستاره هایی چون رضا شاهرودی و غیره یعنی سرنوشت تلخ فراموشی دچار شوند، این اصل باید در فوتبال ما حاکم شود که هیچ حرمت شکنی ترجیح داده نشود و ستاره ها به واسطه نقش تاثیرگذارشان در روند موفقیت یک تیم خود را مجاز به شکستن حرمت و حیطه قدرت یک مربی ندانند.
بازیکنانی که موثرترین بازیکنان لیگ برتر شناخته شده اند باید حواسش باشد که او هم قرار است روزی سرمربی باشد و قطعا آن روز خواهد فهمید که برای یک مربی هیچ چیز باارزش تر از حرمتش نیست و البته این موضوعی است که همه ورزشکاران ما باید یاد بگیرند.
خاطرتان باشد هیچکس نمی گوید با مربی مخالفت نکرده و همه مربی ها از بازیکنان بیشتر می دانند خیر، مهم طرز بیان این موضوع است. بازیکن می تواند بدون حرمت شکنی و با مطرح کردن دلا یل خود برای مدیرعامل و کادر فنی اشتباهات مربی را گوشزد کند، اما اینکه یک بازیکن خود را به واسطه محبوبیت و شهرت مجاز به حرف نشنوی و عدم اطاعت از کادر فنی بداند هرگز حتی قابل قبول نیست و نه تنها در ورزش اخلا قگرایانه ما بلکه حتی در هیچ جای دنیا مورد تایید نیست، امیدواریم جامعه خبری نیز از این گونه اخبار به راحتی گذر نکرده و ستاره ها را ملزم به حفظ حرمت کرده و به آنها یادآوری کند که شهرت آنها به پشتوانه اخلا ق و مردم داریشان است و هرگز توانایی های فنی کسی را تا ابد الدهر محبوب نگه نمی دارد.
نویسنده : هادی خمسه
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید