یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کسروی و تعریف از ملکم خان


کسروی و تعریف از ملکم خان
در همان ایام، شهید مدرّس پرچم قیام بر ضدّ قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله - كاكس را در تهران بر دوش داشت. داوری كسروی در بارأ مدرّس را نیز لابد بایستی از تصویر كلّیی كه وی از مخالفان قرارداد ننگین وثوق الدوله به دست می دهد، بازجست:
. . . بیرون آمدن این پیمان نامه ناخشنودی سختی در مردم پدید آورد و در هر كجا تكانی پیدا شد. . . راستی آن است كه گذشته از خود پیشامد و برخورد آن به همه كس، انگیزه هایی در میان بود كه به سختی شور و هیاهو می افزود:
نخست یك دسته از آزادیخواهان از بیكاری دلتنگ گردیده و افتادن كابینه را با ناشكیبایی آرزو می كردند. دوم هوچیان كه گفتیم با هر كابینه دشمنی می نمودندی و افتادن آن را خواستندی. . . و به یك چنین بهانه ای نیازمند می بودند. سوم یك گروه كوتاه اندیش چون از كوششی نتیجه برنگیرند و یا در كشاكشی شكسته بیرون آیند در پی كسی باشند كه گناه را به گردن او گذارند و با شور و هیاهو بر سر او پرند و خشم خود را فروریزند و بدینسان از زیر شرمساری بیرون آیند. تودأ ایران در این هنگام چنین حالی می داشتند و به داشتن یك كسی كه همأ گناهها را به گردن او اندازند نیازمند و آرزومند می بودند و آن كس وثوق الدوله را یافتند. .. . ]![(۴۶۵)
تأثیر این اظهارات مشعشع! در خوانندأ ناآگاه، «ایجاد بدبینی شدید به پیشینأ مبارزات ضدّ استعماری ملت ایران و تصور منفی از پیشوایان خبیر و دلسوز آن (نظیر شهید مدرس) خواهد بود. چنانكه خوانندأ آگاه نیز، پس از قرائت این سطور، رویش دو شاخ تعجب! را بر فراز سر خویش احساس خواهد كرد!
كسروی حتی علمای مشروطه خواه ایران و عراق: طباطبایی، بهبهانی، آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و. . . را نیز (كه «ظاهراً» به آنان ارادت نشان می دهد) از برچسب «ناآگاهی» محروم نگذاشته و راجع به آنان می نویسد: «از كشورداری و چگونگی پیشرفت توده و این گونه اندیشه ها بسیار دور می بودند»!(۵۶۵)
● تعریف از میرزا ملكم خان
شگفتا كه همین كسروی، وقتی به میرزا ملكم خان (بنیانگذار فراموشخانأ فراماسونری در ایران، مشوّق سرمایه گذاری خارجی در ایران و دلال قراردادهای استعماری رویتر و لاتاری، و طرّاح تز «اخذ تمدن فرنگی بدون تصرف ایرانی» می رسد، لحنش كاملاً عوض شده و او را به «فهم و بیداری» می ستاید:
به امتیازهایی كه به بیگانگان داده می شده خرده می گرفته و زیان آنها را باز می نموده میرزا ملكم خان. . . مرد بافهم و بیداری بوده و از سیاست دولتهای اروپایی در بارأ آسیا آگاهی درستی یافته، دلش به حال ایران می سوخته، و این بوده كه به بیداری مردم می كوشیده.
در زمان صدراعظمی حاجی میرزا حسین خان ]سپهسالار[ این همراز و همدم او بوده. . . و این بیگمان است كه. . . به امتیازهایی كه به بیگانگان داده می شده خرده می گرفته و زیان آنها را باز می نموده، چیزی كه هست ملكم از دستأ «فریرماسون» بوده و نوشته هایش آن رنگ را داشته است، و ما چون از اندیشه و خواست آن دسته آگاه نیستیم در بارأ ملكم نیز داوری نخواهیم توانست. (۶۶۵)
سخنان فوق، ضمناً حاكی از «بی اطلاعی شدید و آشكار » كسروی از واقعیات تاریخی نیز هست. سخن كسروی را با انضمام آن به كلامی دیگر از وی، نقد می كنیم. چهار صفحأ بعد از نوشتأ فوق، می نویسد: «در زمان سپهسالار، امتیاز كشیدن راه آهن از بوشهر تا گیلان به انگلیسیان داده شده بود، كه می باید آن را از لغزشهای سپهسالار شمرد». (۷۶۵)
اولاً، در زمان سپهسالار تنها امتیاز كشیدن راه آهن به انگلیسیها داده نشد، بلكه این امتیاز، بخشی از یك رشته امتیازات دور و دراز (نظیر امتیاز بهره برداری از معادن و جنگلها و زمینهای بایر، حفر قنوات، ساختن آسیا و كارخانجات، و تأسیس بانك و خط تلگراف و. . . در ایران) بود كه تاریخ، به درستی، از آن با عنوان «امتیازات رویتر» و تاراج «بیسابقأ» ثروت ایران یاد می كند. (۸۶۵)
ثانیاً، تاریخ نه تنها از «خرده گیری» ملكم خان به امتیازات استعماری اثری به دست نمی دهد، بلكه از وی به عنوان دلال قراردادهای رویتر و لاتاری یاد می كند و «همرازی و همدمی» او با سپهسالار(۹۶۵) نیز (كه كسروی به آن اشاره می كند) فلسفه ای جز واسطگی و دلالی برای تصویب قرارداد رویتر نداشته است. (۰۷۵)
فریدون آدمیت می نویسد: «ملكم چارأ كار را در این می دید كه باید از مدیران و مشاوران و كمپانیهای خارجی مدد خواست و انجام امور را به دست آنها سپرد». (۱۷۵) به نوشتأ همو: ملكم معتقد بود كه: «در اخذ اصول تمدن جدید و مبانی ترقی عقلی و فكری حق نداریم در صدد اختراع باشیم. بلكه باید از فرنگی سرمشق بگیریم. . . ». (۲۷۵) او دولت ایران را برای توسعأ عمران و آبادی كشور، تشویق به «استقراض از اروپاییان» می كرد و اصرار داشت ثابت كند كه این امر به هیچ روی خطری برای استقلال و تمامیت ارضی كشور در بر ندارد: «ملل فرنگستان در ممالك، هیچ كار و مقصودی ندارند مگر ازدیاد آبادی و توسیع تجارت دنیا»! و هنگامی كه یك دولت اروپایی یك كشور آسیایی را تصرف می كند به خاطر لذت پیروزی نیست بلكه بیشتر برای بازرگانی و سود متقابل است، «از مالیات هند یك دینار عاید خزانأ انگلیس نمی شود»!(۳۷۵)
می دانیم كه سپهسالار پس از عقد قرارداد رویتر، و بردن شاه به اروپا، مورد هجمأ شدید علما قرار گرفت و شاه در بازگشت به ایران، از آنجا كه تخت و تاج خود را با بقای سپهسالار جدّاً در خطر می دید، وی را از صدارت عزل كرد (و البته چندی بعد دوباره بر سر كار گماشت). ملكم در ۱۲ صفر ۳۹۲۱ ق از لندن تلگرافی به سپهسالار زد و ضمن ابلاغ تأسف شدید گلادستون، نخست وزیر «اسلام ستیز» انگلیس(۴۷۵)، از عزل وی، فرصت را برای دفاع از امتیازات خارجی مغتنم شمرد. كلامش را برای سنجش عیار صحّت گفتأ كسروی كه مدعی است: ملكم «به امتیازهایی كه به بیگانگان داده می شده خرده می گرفته و زیان آنها را باز می نموده»! نقل می كنیم:
خداوندگارا، چند روز پیش از این مستر گلادستون را در خانأ خود و در دو مجلس دیگر دیدم. . . گفت از اینكه میرزا حسین خان را از صدارت دور كردند نهایت تأسف را دارم، زیرا. . . حسین خان هم وزیر باكفایت، هم دولتخواه حقیقی، و هم شخصاً مرد بسیار معقول و متدین ]![ بود. . .
به توسط روزنامه ها می شنوم كه اولیای دولت. . . بعضی امتیازات به كمپانیهای خارجه داده اند. اگرچه از تفصیل این امتیازات به هیچ وجه خبر ندارم، اما از وقوع این معاملات، نهایت خوشبختی را دارم. . . (۵۷۵)
در مورد (به اصطلاح) مبارزات ملكم با «خودكامگی» و تلوّن وی در این راه نیز نكات گفتنی بسیار است كه آن را به فرصتی دیگر می گذاریم.
نویسنده :علی ابوالحسنی (منذر)
۴۶۵- تاریخ هجده سالأ آذربایجان، ص ۶۲۸. كسروی بحث در بارأ ماهیت مخالفین قرارداد را در همین جا پایان می دهد و با این عمل، می رساند كه مخالفین از این چند دسته بیرون نبوده اند! مخصوصاً دقت شود كه «تودأ ایران» را صریحاً از جرگأ «گروه كوتاه اندیش» اخیر شمرده است!
۵۶۵- تاریخ مشروطأ ایران، ص .۲۵۸
۶۶۵- همان: ص ۱۱.
۷۶۵- همان: ص ۵۱.
۸۶۵- ر. ك، عصر بیخبری، ابراهیم تیموری، ص ۷۹ به بعد. لرد كرزن، امتیاز مزبور را «برجسته ترین نمونأ تاریخی از شیوأ كار بی بند و بار ایران برای تجارت خویش»، «عالیترین مرحلأ دوره ای از احساسات جدّی و صمیمانأ انگلوفیلی در تهران» و «شاهكار سیاسی میرزا حسین خان» سپهسالار شمرده و می نویسد: «وقتی متن آن به نظر اهل جهان رسید دریافتند كه مشتمل بر كاملترین مواد واگذاری دربست كلیّأ منافع صنعتی یك كشور در دست خارجی است كه مانند آن هرگز به وهم و گمان احدی در نیامده بود و در تاریخ سابقه نداشته است» (ایران و قضیأ ایران، صص ۱۲۶-۲۲۶). شاید هم كسروی از لیست بلند امتیازات رویتر بی اطلاع نبوده، ولی می دیده كه اگر به این امر اشاره كند دیگر نمی تواند از سپهسالار با عنوان مردی «كاردان و نیك» و دلسوز كشور یاد كند (تاریخ مشروطأ ایران، كسروی، ص ۸) و علمای بزرگی چون حاج ملا علی كنی را به جرم مخالفت با وی فرو كوبد!
۹۶۵ -سپهسالار به روزگار سفارت ایران در اسلامبول، ملكم خان را كه مورد بی مهری وزیر خارجأ ایران قرار داشت «مستشار سفارت» نمود و زمانی هم كه به صدارت ایران رسید، ملكم را به تهران فرا خوانده و منصب «مستشار صدارت عظمی» را به وی واگذاشت و از شاه برایش لقب «ناظم الملك» و نشان «تمثال همایون» گرفت (میرزا ملكم خان، اسماعیل رائین، صص ۱۳-۲۳).
۰۷۵- حامد الگار معتقد است در مذاكرات دولت ایران با رویتر، «ملكم علی الظاهر نقش نسبتاً مهمی به عهده داشته است. . . وی حتی پس از شكست رویتر و عزل میرزا حسین خان باز هم به پشتیبانی از چنین امتیازات كلّی و همه جانبه ادامه داد» (میرزا ملكم خان، الگار، ترجمأ جهانگیر عظیما و. . . ، ص ۲۲۱).
۱۷۵- فكر آزادی، آدمیت، ص .۱۵۱
۲۵۷- همان: ص ۳۰۱.
۳۷۵- میرزا ملكم خان، حامد الگار، همان، ص ۷۱۱. و نیز ر. ك، میرزا ملكم خان، اسماعیل رائین، صص ۸۷-۱۸.
۴۷۵- نطق او در مجلس انگلیس مشهور است كه گفت: تا قرآن و كعبه در میان مسلمین رونق دارد، نمی توان بر آنان تسلط یافت، و بدین منظور بایستی مسلمانان و شرقیان را از این دو - قرآن و كعبه - جدا ساخت!
۵۷۵ -میرزا ملكم خان، همان، صص ۲۸ -۳.۸
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید