یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یک ‌فنجان ‌قهوه‌ با‌ مرد‌ خبرساز ‌ایران‌


یک ‌فنجان ‌قهوه‌ با‌ مرد‌ خبرساز ‌ایران‌
دیدار تدارکاتی تیم ملی فوتبال ایران با پیکان، یکی از تیم‌های جنگنده و مایه‌دار لیگ برتر این خاصیت ویژه را داشت که علی دایی پیش از رویارویی با کره شمالی نفرات مورد نظر خود را بیشتر و بهتر ارزیابی کند.
بازی که تمام شد در لابی هتل المپیک، محل اسکان ملی‌پوشان، علی دایی در کنار حسین محمدی یکی از دوستان صمیمی‌اش و چند هوادار تیم ملی از هر دری سخن گفت. گپ و گفت دوستانه ما با علی دایی اصلا شباهتی به مصاحبه نداشت. معلوم بود که او این روزها فشارهای زیادی را تحمل می‌کند.
تنهایی او در انجام وظیفه‌اش از آنجایی معلوم شد که فدراسیونی‌ها به جای حمایت از سرمربی تیم ملی، ریش‌سفیدی پیشه کردند و کوشیدند با رندی خود را از یک قائله کنار بکشند. دایی در حالی که فنجان خالی را زیر قوری قهوه گرفته بود، با حرارت می‌گفت: این تیم ملی امروز تشکیل نشده که با آمدن و رفتن علی دایی یا شخص دیگری تعطیل بشود. یکی از دوستانش گفت: اصلا چرا کریمی را دعوت کردی. دایی گفت: من به وظیفه‌ عمل کردم.
وظیفه من آن است که بهترین نفرات فوتبال باشگاهی را ببینم و انتخاب کنم. دایی رو به من کرد و گفت: راستش را بگو. اگر یک نفر ناآماده را دعوت می‌کردم، خود شما در روزنامه‌ات چه می‌نوشتی. این نفراتی که من انتخاب کردم، خدایی چطورند؟ امروز از بازی سیدصالحی کیف کردم.
امروز باید حواس ما به تیم ملی باشد و اجازه ندهیم این بحث‌های معمولی مانع پیشرفت تیم بشود.
یکی از دوستان دایی گفت: راستش را بخواهید، این سناریو را در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس نوشتند. آنجا که یکی از لس‌آنجلسی‌ها عروسی داشت و یکی از آقایان که خود را قیم بعضی بازیکنان ما می‌داند، گفت: اگر علی انتخاب هم بشود ما نمی‌گذاریم او بازی کند. حتی اگر دعوت هم بشود، او نمی‌رود.
دایی گفت: من به این کارها کاری ندارم. من به وظیفه‌ام عمل کردم. کاری هم به مسائل دیگر ندارم. من آماده‌ترین بازیکن‌های لیگ برتر را فراخواندم. تا اینجای کار هم از همه چیز راضی‌ام.
یکی از دوستان گفت: همین آقا نبود که در آلمان آن بلا را سر ساک درآورد. همین آقا نبود که وقتی برانکو او را برای بازی آنگولا فراخواند، زیر بار نرفت و آن حرف‌ها را به برانکو زد. هواداران تیم ملی باید این چیزها را بدانند، آنها که چشم خود را به روی واقعیت‌ها می‌بندند.
دایی با شعف از تیمش حرف می‌زد. او می‌گفت: امروز بازی را دیدید. ما نگرانی خاصی نداریم. بچه‌ها خوب بودند. تنها ایرادی که می‌بینم، کمبود هماهنگی است. ما وقت نداریم. اگر وقت بود بیشتر روی کارهای گروهی متمرکز می‌شدیم. بازیکنان هم تقصیری ندارند. در باشگاه خود با یک شیوه خو می‌گیرند، در تیم ملی ما می‌‌خواهیم همه آن ذهنیت‌ها را از آنها دور کنیم. ما بر خلاف تصور خیلی‌ها ۲ - ۴ - ۴ بازی می‌کنیم و این شیوه نیاز به ممارست بیشتری دارد. شما ببینید بچه‌هایی که با این سیستم یعنی دفاع خطی عادت ندارند، کمتر می‌توانند خودشان را با این وضعیت تطبیق بدهند. دایی گفت: تیم ملی جای آموزش نیست. ما که نمی‌توانیم به بازیکنان استپ یاد بدهیم. وظیفه ما این است که در کوتاه‌ترین زمان ممکن، بیشتر هماهنگی را میان نفرات به وجود آوریم که این هم کار سختی است.
باید بپذیریم که روز چهارشنبه، بازی سختی پیش‌رو داریم. چون می‌خواهیم،‌ در همین بازی‌های اول تکلیف خودمان را روشن کنیم. دایی درباره رفتنش از تیم ملی گفت: صبح در مصاحبه‌ای گفتم تا وقتی من مربی باشم بازیکنان متمرد از تیم ملی را نمی‌خواهم. اگر دوست ندارند، من را عوض کنند.
انگار دایی می‌دانست کسی جرات این کار را ندارد،‌ چون بلافاصله حرف از جام‌جهانی زد و برنامه‌هایی که پیش رو دارد.
دایی در پایان بار دیگر به من قول داد پس از بازی با کره‌شمالی به روزنامه جام‌جم بیاید و از نزدیک با ما بیشتر حرف بزند.
او در پایان اظهار امیدواری کرد که همه این اتفاق‌ها به سود تیم ملی تمام شود. دایی حرف‌هایش تمام نشده بود که بازیکنان تیم زنان الجزایر از او خواهش کردند با آنها عکس به یادگار بگیرد. او رفت که عکس بگیرد و ما هم آمدیم تا این مطلب را بنویسیم و چاپ کنیم.
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید