شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تردیدهای دو سیاستمدار!


تردیدهای دو سیاستمدار!
قرار گرفتن در روزها و ماه‌هایی که به سرنوشت‌سازترین جابجایی کشور منتهی می‌شود، هیچ‌گاه خالی از فراز و نشیب نبوده است. اما طرفه آن‌که در ایام پیشواز چنین گزینش و انتخاب مهمی، فراز و نشیب‌های متداول با عجایب و غرایبی همراه شوند که همه معادلات و چینش‌های مرسوم را به هم می‌ریزند.
مانند خبرها و سخنانی که از احتمال حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی در انتخابات آینده ریاست جمهوری خبر می‌دهند و در حواشی این پیغام‌های نانوشته چنین آمده است که: «انّهما لا یجتمعان»؛ (میرحسین و خاتمی اگر آمدنی باشند، با هم نمی‌آیند).
به نظر می‌رسد، پیش از آن که چرایی آمدن یا نیامدن چنین شخصیت‌هایی مطرح باشد، باید نقطه پرگار را در آنجایی قرار داد که چرا در هر دو صورت آمدن یا نیامدن سیاستمداران مشهور ایرانی، خواسته‌های عمومی تا به این اندازه دچار نوسان و تردید شده و همگان انگشت به دهان، در انتظار نخستین سونامی دهمین انتخابات ریاست جمهوری نشسته‌اند؟ پاسخ این پرسش هر چه باشد، ریشه در جایگاه و شأن این دو مدیر ارشد نظام در سال‌های نه چندان دور دارد، چرا که جمع دیدگاه‌های مثبت و منفی در زمینه حضور یافتن یا نیافتن موسوی و خاتمی است که سبب التهاب فضای سیاسی منتهی به انتخابات کشور شده است.
اما در این میان، پرسشی ظریف‌تر و حساس‌تر که در قامتی مهمتر از پرسش‌های پیش جلوه می‌کند اینکه؛ با توجه به اهمیت حضور و یا عدم حضور خاتمی و میرحسین موسوی در انتخابات ـ برای موافق و مخالف ـ چرا فضای تعلیق بر اطلاع رسانی در این باره سایه افکنده است؟ یعنی فارغ از آمدن یا نیامدن دو سیاستمدار ایرانی، چرایی موضعگیری‌های پنهانی آنان و القای فضای تردید سیاسی در کشور باید مورد توجه و امعان نظر قرار گیرد؟!
با توجه به شناختی که نسبت به چگونگی رفتار و تعاملات سیاسی این دو نامزد احتمالی انتخابات ریاست جمهوری هست، بسیار سطحی و کودکانه است، دامن زدن به این مسأله و تحلیل این که این عیان و نهانکاری‌های دو رئیس دولت سابق و اسبق، برای جلب توجهات بیشتر و عطف اذهان عمومی به این نکته است که مدینه فاضله‌ای در شرف احداث است که باید مقدمات آن با آمدن یکی از این دو سید اجرایی و نهایی شود. شاید در ورای ذهن و اندیشه برخی اطرافیان میر حسین و خاتمی چنین نیتی رخنه کرده باشد- که در بازی‌های سیاسی متداول نمی‌توان امتیاز مثبت یا منفی به چنین رویکرد غایت مدارانه‌ای داد- اما شناخت مردم از این دو و تصاویر گذشته از عملکرد آنها نشان می‌دهد که نسخه‌ای اینچنین، نه خاصیتی برای مدهوش کردن مردم دارد و نه خصوصیتی برای زنده کردن یک نامزد احتمالی ریاست جمهوری!
پس با این اوصاف ماجرا چیست؟ چرا علاوه بر خاتمی و میرحسین، القای تردید و دودلی به پای ثابت شگردهای سیاستمداران کشور مبدل شده است؟ آیا دو رئیس دولت سابق، راهی بهتر از این برای مدیریت برنامه‌های خود نداشتند؟
برای یافتن پاسخ‌هایی آشکار و بی پیرایه، باید ابعاد این مسأله از جوانب گوناگون بررسی و موشکافی شود و احتمالاتی که خاستگاه در پیش گرفتن سیاست باز و بسته توسط میرحسین موسوی شده، زیر بوته نقد و بررسی قرار گیرد:
۱) اطلاعات به دست آمده از منابع آگاه ـ همان گونه که برخی رسانه‌ها جسته و گریخته به آن اشاره کردند ـ نشان می‌دهد که میرحسین و خاتمی همچنان در حال بررسی و سبک و سنگین کردن فضای کشور هستند. رصد جریانات، مطالبات مردم، ظرفیت‌های ملی و اراده مدیریتی، به این نامزدها توان آن را می‌دهد تا با چشم‏انداز و راهی روشن، قدم در گیر و دارهای نفسگیر ریاست جمهوری نهند. پس نخستین و راحت‏ترین توجیه و تصویر از چنین دودلی‏هایی، عدم اقناع شخصی و یا تیمی دو سید سیاستمدار است.
چون به نتیجه روشن و شفاف نرسیده‌اند، اعلام عمومی نکرده‌اند؛ همین!
۲) خاتمی و میرحسین بیم آن دارند تا با اعلام آمدن یا نیامدن خود، آتش تهیه توپخانه مخالفان خود را زودتر و سریعتر از هنگام مقرر تجهیز و تکمیل کنند؛ هرچند این احتمال درباره نامزد‌های دیگر انتخابات ریاست جمهوری هم نیز صادق است؛ یعنی حتی دکتر احمدی نژاد، به عنوان یکی از مدعیان اصلی پیروزی در انتخابات آینده، از چنین حملات و پاتک‌های تخریبی و سیاسی در امان نیست.
بنابراین، در صورت وجود چنین نگرشی و با قرار گرفتن نامزدها در چنین وانفسایی، به صرفه آنست که تا هنگام قطعی شدن کارزار، زره به تن نکرده و با جامه رقابت و رزم در انظار ظاهر نشوند.
اعتقاد دولت میرحسین به اقتصاد دولتی و جلوگیری از اقتصاد آزاد و بال و پر ندادن به بخش خصوصی، از ابزارهایی است که تهیه و تدارک شده‌اند تا در هنگام مقتضی و با قطعیت حضور مهندس موسوی، در بوق و کرنا کرده او را مخالف شکوفایی اقتصاد ملی معرفی کنند.
هرچند در بعد سیاسی نیز تفاوت و اختلاف سلیقه موسوی با برخی از مقامات مملکتی، در نهانگاه مهمات خانه و توپخانه مخالفان حضور نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس در انتخابات آتی انبار شده تا مورد بهره‎‏برداری به موقع قرار گیرد.
رویکرد مبتنی بر تساهل و تسامح فرهنگی سید محمد خاتمی در هشت سال حاکمیت اصلاح طلبان و نیز اظهارات و مواضع برخی از مدیران ارشد دولت وی به ویژه در مقولات فرهنگی، چشم اسفندیاری است که به باور مخالفان خاتمی سر بزنگاه می‌تواند حرکت کاروان احتمالی انتخاباتی خاتمی را دچار تلاطم و تحول کند.
این ملاحظات ـ که در جای خود باید توجه ویژه‌ای به دنبال داشته باشد ـ علت پسندیده‏ای است تا با استناد به آن، دو نامزد احتمالی ریاست جمهوری دهم خود را قربانی زودتر از موعد نزاع‌های سیاسی و انتخاباتی نکنند.
شاید تقدیر به گونه‌ای رقم خورد که موسوی یا خاتمی در انتخابات شرکت نکردند. آنگاه اعلام زودتر از موعد، تداعی نخوردن آش و سوختن دهان را برای آنان خواهد کرد.
۳) تردید در نوع نگاه و کیفیت حضور دوستان و هم قطاران نیز دغدغه مهم دیگری است که در تحلیل آمدن و یا نیامدن دو سید سیاستمدار نباید از نظر دور بماند.
جهت‏گیری احزاب و گروه‌های اصلاح طلب و بعضاً اصولگرایی که داعیه حمایت از میرحسین یا خاتمی را دارند، به دلیل چینش ناهمگون اردوهای انتخاباتی فضای تشنجی را رقم زده است. حضور مهدی کروبی و داخل نشدن وی زیر چتر اتحاد هیچ کدام از کاندیداهای اصولگرا و اصلاح طلب، التهاباتی را دامن زده است که نتیجه آن حیرانی و سرگردانی دو نامزد پرحاشیه انتخابات آتی شده است.
از همین روی، منطقی به نظر می‌رسد که دلیل گام‌های پس و پیش دو سید را در اعلام نکردن حضور یافتن یا نیافتن خود، در بی مبالاتی جبهه موافقان و یاران آنها جستجو کنیم، چرا که هیچ ضمانتی نیست که با توجه به شعارها و اعلام مواضع بالا و پایین یاران دیروز و مدعیان امروز، اعلام کاندیداتوری هر یک از آنان، مصادف با پرچم‌های سرخ و سبز مخالفان نشود!
۴) اوضاع کنونی کشور، به گونه‌ای است که ادعای مدیریت بهینه در آینده ریسک بسیار بزرگی به شمار می‌آید. وضعیت حساس پرونده هسته‏ای، اوضاع اقتصادی و معیشتی و بحران انرژی و مالی جهان از مواردی هستند که تصمیم‏گیری، بدون توجه به عاقبت دست و پنجه نرم کردن با آنها عاقلانه به نظر نمی‌رسد. میرحسین موسوی فارغ از جهت‏گیری‌های سیاسی و نوع بینش اقتصادی خاص خود، خاطره خوشی از سال‏های نخست وزیری خود بر جای گذارده است. خاتمی نیز با وجود تنش‌ها و فراز و نشیب‌های بسیار در عملکرد فرهنگی و سیاسی خود، در مجموع کارنامه مقبول و عامه پسندی داشته است. با این اصاف، ورود چشم بسته به معرکه‌ای که ممکن است تمام نتایج گذشته را بر باد دهد، خلاف پختگی سیاسی ارزیابی می‌شود.
از سوی دیگر، صرف آگاهی و اشراف به وضعیت کنونی کشور و مشکلات مملکت، نمی‌تواند نقش راهگشایی در آمدن یا نیامدن دو سید داشته باشد. باید راهکارهای عملی و برنامه‌های موفقیت‏زایی در نظر اینان و گروه مشاورانشان باشد تا وضع از اینی که هست بدتر نشود، وگرنه ندانستن معضلات یا دانستن بدون قدرت تغییر، هیچ دردی را مداوا نمی‌کند و در چنین موقعیتی، وجود هر کدام از این دو گزینه (ندانستن یا دانستن بدون قدرت)، باید سبب شود تا نتیجه بررسی‌های میرحسین و خاتمی برای حضور یا عدم حضور، گزینه دوم یعنی ارجحیت حضور نیافتن آنها باشد.
۵) صرف نظر از اظهارات منابع گوناگون مبنی بر پتانسیل انتخابات ریاست جمهوری دهم برای در بر گرفتن یکی از دو سید سیاستمدار، به نظر می‌رسد گره خوردگی شدیدی میان اعلام آمدن یا نیامدن این دو و اینکه کدام یک باید بیایند، پدید آمده باشد.
میرحسین و خاتمی در حال بررسی و کاوش در وضعیت شخصی و شخصیتی حضور خود هستند. اینکه میرحسین موسوی با آیتم‌های گفته شده خود را اصلح نسبت به آمدن دانسته و یا اینکه خاتمی خود را اصلح بداند، نقش تأثیرگذار و شگرفی در اعلام وضعیت رؤسای کابینه سابق و اسبق انقلاب نسبت به انتخابات آینده خواهد داشت. شاید بتوان چنین تحلیل کرد که مسأله آمدن یکی از آنها هنوز برای خود ایشان مبرهن نشده و شاید اطاله زمان اعلام به همین دلیل باشد که کدام یک باید حضور پیدا کنند.
به بررسی و مشورت‌های دو سویه و پیرامونی، رایزنی و نظرخواهی از مقامات عالی رتبه نظام را نیز باید اضافه کرد، چراکه قطعیت حضور هر یک از ایشان، بستگی به گرفتن نظر و رضایت قطعی مقامات عالی رتبه نظام دارد.
هرچند بنا بر شواهد قطعی و مدارک معتبر، مخالفتی با حضور هیچ یک از این دو نامزد احتمالی نیست، اما اینکه در ترازوی اهم و مهم، قرعه آمدن به نام کدام یک از این دو در خواهد آمد، وابستگی شدیدی به کسب نظر و مشورت از بزرگان نظام دارد.
هر چند نگاه‌ها و تحلیل‌های دیگری در این باره هست که معتقد است گره زدن سرنوشت میرحسین موسوی با اصلاح‏طلبان و وجهه تک بعدی اصلاح‏طلبی به نخست وزیر محبوب دوران جنگ دادن نه تنها درست نبوده بلکه به ضرر نظام نیز هست، چرا که در اوضاع کنونی، میرحسین موسوی، دارای شخصیتی ملی و فراجناحی است تا شخصیتی با افکار و پیشینه اصلاح‏طلبی و چپگرایی.
۶) هر چند تحلیل‌های دیگری نیز درباره نحوه اعلام حضور این دو نامزد پر حاشیه وجود دارد؛ مانند حواله دادن این رفتارهای خاتمی و موسوی به زمینه سازی برای یک شخصیت پر طرفدار و یا این که ذخیره آرای مردم برای یکی از خود، با اعمال برنامه‌های پنهانی و تحریک کردن اذهان و جلب توجهات مردمی که به دلیل نقص در برآوردهای اولیه این پیش‏داوری‌ها و نیز نادرست بودن خروجی آنها مورد توجه قرار نگرفته و سخنی از آنان به میان نیامد.
مهدی سلیمی


همچنین مشاهده کنید