یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
رازهای زندگی راهبهها
سیلویا اوانجلیست Silvia Evangelist، استاد تاریخ مدرن معاصر دانشگاه East Anglia است. وی همچنین در مورد تاریخ جنسیت و زنان تحقیقات متعددی انجام داده که به دو زبان انگلیسی و ایتالیایی منتشر شده است.
کتاب اخیر او درباره راهبهها و زندگی مذهبی آنان است که با نام <تاریخچه صومعه> A History of Convent life توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است. مطلب نویسنده Economist درباره این کتاب را میخوانید.
<راهبهها> به روایتی جذاب، داستان زنانی را نقل میکند که در جوامع مذهبی و در طول سالهای پرآشوب تاریخ اروپا زندگی میکردهاند. گرایش صرف <سیلویا اوانجلیست> به لغت راهبهها، در حقیقت بیانگر ایدهآلها و دستاوردهای او در همین راستاست. داستان ناکامیها، شکستها و تلاش این راهبهها بر فائقآمدن بر همه این مسائل در جامعهای که در آن میزیستهاند.
او در پی کشف این نکته است که آنها چگونه به صومعهها وارد شدند و چگونه به نظم و سیاق رهبانی حاکم بر این مکانها واکنش نشان دادند و سرانجام چگونه انگیزشهای روحی، فکری و تبلیغی خود را توجیه میکردند.
زندگی در قرون وسطا و قرنهای دنباله آن، گزینههای معدودی پیش روی زنان طبقات بالاتر قرار میداد. به شکلی که یک زن ایتالیایی نجیبزاده توصیف میکند انتخاب شما انتخاب بین ازدواج و یک دیوار بود. اگر فامیل شما نمیتوانست پرداخت جهیزیه را تقبل کند، شما نمیتوانستید ازدواج کنید، ولی میتوانستید به یک دیر برای فرار از شرم بیشوهری بپیوندید.
برخی از زنان دیندار که از ایده ازدواج متنفر بودند، تا حدی پیش میرفتند که خود را در آبجوش بیندازند. بنابراین بدنها و صورت سوخته آنها جایی برای تقاضا و انگیزش همسران آینده باقی نمیگذاشت. برای بسیاری که به صومعهها میپیوستند، یک دیر فرصتی برای دسترسی به برخی حرفهها بود، چاپکردن برخی دستنوشتههای ارزشمند یا بروز استعدادهایشان در هنرهای تصویری و موسیقی.
برخلاف فرامین سختگیرانهای که بسیاری از تمنیات، راهبهها را از دسترسی به دنیای خارج دور نگه میداشت، راهبهها اغلب راهی برای مشارکت و داخلشدن در جوامعشان با ایجاد مدارس و خیریهها پیدا میکردند.
در همین حال، استثنایی هم در بین زنانی دیده میشد که با کشف استعدادهای هنریشان، نامی برای خود کسب میکردند. تصاویری که این کتاب ارائه میدهد، داستانهای مستقلی از برخی از این رویدادهای تاریخی برجسته است.
مانند Teresa Avila کسی که بیش از ۱۷ دیر با وجود مخالفت سیاستمداران قدرتمند تاسیس کرد. اروپاییها همزمان با گسترش و صدور علاقهمندیها و ایدهآلهایشان در جهان جدید از تاسیس دیرها بهعنوان راحتترین راه برای انتقال فرهنگ و ایدهآلهای اروپایی در مستعمرات جدید استفاده میکردند.
با این حال و با تمام سختگیریهایی که در زندگی راهبهها بود، نویسنده به روشنی نشان میدهد که چگونه این زنان به خوبی از پس موانع موجود در جوامعشان برمیآمدند. در عمل، او یک نگاه اجمالی نادر و جذاب به دنیای پر از دسیسه و فریب آنها دارد.
بیشترین شناختی که از دنیای راهبرها وجود دارد، تصویری از اتاقهای دوره ویکتوریا در قابهای تاریک، همراه با بوی واکس و کلمپخته یا سرخوردن رداهای سیاه و بلند و صداهای مقدسی است که فاقد هرگونه ظرافت زنانهاند. سیلویا اوانجلیست تصویری به شدت متفاوت از دنیای فتنهانگیز راهبان ارائه میدهد.
این راهبان اغلب در اروپای قرون ۱۶ و ۱۷ مشاهده شدهاند. آنها مستقلند، سرخوشند و زندگیبخشند. آنها به هیچ رو، نیازمند مردان نیستند و تنها از آن نوع زندگی لذت میبرند که بتواند به آنها نوعی پایداری اجتماعی بینقص و عیب و خارج از محدوده ازدواج بخشد.
(یک همسر و یک دیوار اغلب جایگزین یکدیگر بودهاند) آنها مینوشتند، نقاشی میکردند، نمایشهای تئاتری اجرا میکردند، شبیه فرشتهها میخواندند و جوامعشان (گروهشان) را به شایستگی هر فرد مذکر دیگری اداره میکردند. به همان شایستگی که اگر حس میکردند هر کشیشی قوانین ناخوشایندی را بر آنها تحمیل کند، عزم خود را برای مبارزه با او جزم میکردند.
دیرها تنها مکانهایی خستهکننده نبودند، آنها اغلب در همسایگی مقرها قرار داشتند و خدمترسانی برای نخبگان را بهعهده داشتند. دختران نجیبزاده به این مکانها فرستاده میشدند، چون این کار، ارزانتر و آسانتر از یافتن همسری برای آنان بود. گاه جهیزیه، کمتر از یک دهم از سهم ازدواج در یک خانه متمول بود.
در فلورانس، بین سالهای ۱۵۰۰ و ۱۸۰۰، اغلب نیمی از زنان نخبه در دیرها زندگی میکردند. در میلان سه چهارم دختران اشرافی پرهیزگارانی با تسبیح و چارقد یافت میشدند. آنها حتی در میان جمعیت رژه میرفتند.
برخی مناسبتهای اشرافی، خانم اوانجلیست را واداشته تا راهبهها را دارای نوعی قدرت واقعی معرفی کند. آنها حتی میتوانستند در اتصال با سیاستمداران به شبکه پادشاهی هم راه پیدا کنند و این همه برخلاف چهاردیواریای بود که آنها را محصور کرده بود. یک سقف شیشهای نازک راهبهها را وامیداشت تا نهتنها ابزاری در خدمت کشیشها و پاپها باشند، بلکه این گمان نیز تقویت میشد که قدرت شلیک برتری در خدمت نخبگان مرد باشند.
بدین ترتیب، برخی جرات میکردند تا به بعضی مسائل پشت صحنه نیز بپردازند. برای نمونه از <آرکانجلا تارابوتی> دستنوشتههای نامنظم و پریشانی با نام <بیداد پدرانه> و <زنان کمتر از مردان عاقل نیستند> در دفترچههای یادداشت شبانگاهی بجا مانده است و یا <خوانا نیس دلاکروز> کسی که ۶۵ غزل و ۶۲ رمان در سال ۱۶۹۱ نگاشت و یا کتاب <پاسخ> که در خطاب به یک کشیش توسط او نوشته شد، همگی آنها این شهامت را به خرج دادند که در فهرست اسامی علوم الهی قرار بگیرند.
حتی زنانی چون خواهر <خوانا>، در اتاق خود کتابخانهای نگهداری میکردند. همان کسی که گویا نگاهش از زیر ابروانی پهن به دنیا طوری خیره است که هنوز درگیر توصیف خود در جهان است. در عین حال، آنها برای مشاوران روحانی مرد نیز ابزاری بهشمار میآمدند.
در زیر سلطه آنها راهبهها خاطراتشان را در مورد اوراد و زندگی روزانه مینوشتند و حتی گاهی جهان را از زاویه دید خودشان روی بومها نقاشی میکردند و سپس به دفعات آنها باید به نام فروتنی معنوی، آنچه را قبلا پدید آورده بودند، نابود کنند.
موضوعی که غیبتش در قسمتهایی از کتاب دیده میشود، همان زندگی درونیتر و شخصی راهبههاست، چیزی که کاملا توضیح داده نشده است. خانم اوانجلیست به این بخش از موضوع چندان علاقهای ندارد، برعکس، تمایل او بیشتر به چرخه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زندگی راهبههاست. با این حال زندگی خصوصیتر راهبهها، مانند سلولهای مهرشدهای است که زندگی واقعی این زنان را در بر گرفته و خواننده به ندرت به کشف آن راه پیدا میکند.
شاید به همین علت است که استحکام چندانی در کتاب دیده نمیشود. در حقیقت، زندگی در حصار نوعی باکرگی، طبیعی بهنظر میرسد و این در حالی است که بسیاری، مجبور به تبعیت از این نوع زندگی بودند. دخترانی با موهای چیدهشده و درهایی که در پشت سر آنها به شدت کوفته میشد.
برخی چارهای جز انطباق نداشتند و به همین ترتیب به جلو میرفتند و برخی دیگر هم بودند که بهجز این رفتار میکردند. آنها محرومشدگان از عشق انسانی بودند که به جای تجربه چنین همزیستیای با مدال مسیح آویخته از گردنشان هم صحبت میشدند.
دخترانی که بایستی فرانسوی میآموختند، لباسهای بلند میپوشیدند و پشت حصارها درست مانند سنجابی بیپناه منتظر بمانند تا به سوی بیشههای مرموز روانه شوند. اینجاست که جای تعجب دارد که چگونه خانم اوانجلیست به راهبههای باهوش این اختیار را میدهد که در همین راه قدم بگذارند.
[ترجمه: مهری حقانی]
منبع : روزنامه اعتماد ملی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
دولت سیستان و بلوچستان جمهوری اسلامی ایران مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم مجلس رئیس جمهور گشت ارشاد رئیسی امام خمینی سیدابراهیم رئیسی
آتش سوزی تهران وزارت بهداشت قتل شهرداری تهران پلیس سیل کنکور هواشناسی فضای مجازی زنان پایتخت
خودرو دلار هوش مصنوعی قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا ارز مسکن تورم
تلویزیون سریال مهران مدیری سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد موسیقی سریال پایتخت فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
غزه اسرائیل جنگ غزه رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی سپاهان آلومینیوم اراک فوتسال تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس لیورپول
تبلیغات ناسا اپل سامسونگ فناوری نخبگان بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل