دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

روزی که «چه گوارا» را کشتند - نگاهی کوتاه به اندیشه ها و کارهای انقلابی او (در این روز ۸ اکتبر)


ارنستو «چه» گوارا، پزشك و انقلابی سوسیالیست آرژانتینی كه در انقلاب كوبا مرد شماره ۲ به شمار می آمد و پس از پیروزی این انقلاب، وزیر صنایع كوبا شده بود هشتم اكتبر سال ۱۹۶۷ در زد و خورد با ژاندارمهای كشور بولیوی دستگیر و همان روز و یا روز بعد در اسارت كشته شد و دهم اكتبر عكس جسد او را به روزنامه ها دادند تا مرگ وی را ثابت كنند). قتل فوری او برای این بود كه اگر زنده بودنش ثابت می شد، به علت كثرت هوادارانش در سراسر جهان، و مداخله دولتهای كمونیست از جمله شوروی، دیگر كشتن او امكانپذیر نبود.بعدا برخی از افسران ارشد بولیوی اعتراف كردند كه به خواست «سیا» چه گوارا به قتل رسید. وی به همراه شش تن از یارانش كشته شد. این گروه به بولیوی رفته بودند تا راه و رسم انقلاب را به كشاورزان و بومیان(سرخپوستان) محروم این كشور بیاموزند. «چه» هنگام قتل ۳۹ ساله بود.
«چه» دو سال پیش از آن، كوبا را ترك كرده بود تا مردم سایر كشورها را با انقلاب مسلحانه آشنا سازد، زیرا عقیده داشت كه در جهان نیروهایی هستند كه با همه امكانات خود مانع انجام هر گونه تحول از راههای مسالمت آمیز می شوند.
بقایای جسد «چه» كه به نوشته برخی از مورخان «قتل فوری» او با اشاره امریكا صورت گرفته است، چند سال پیش به كوبا حمل و مدفون شد.
در سی امین سالروز قتل «چه» پنجمین كنگره حزب كمونیست كوبا به نام او گشایش یافت و فیدل كاسترو ضمن نطق بسیار طولانی خود دكتر «چه» را یكی از بزرگترین فداییان برابری مردم خواند كه جانش را در راه ظلم زدایی از جامعه بشری و تامین رفاه برابر مردم از دست داد. كاسترو «چه» را از بزرگترین دشمنان امپریالیسم و نظام سرمایه داری خواند و گفت اطمینان دارد كه راه «چه» از سوی سایر انقلابیون و جوانان جهان ادامه خواهد یافت.
به مناسبت انتقال بقایای جسد به كوبا، در اكتبر ۱۹۹۷ در این كشور هفته «چه» گووارا برگزار شده بود و مردم در دسته های بی پایان از برابر باقیمانده جسد او كه سی سال در یك گور نامشخص در حاشیه یك جاده خاكی در یك نقطه دور افتاده در كشور بولیوی قرار داشت گذشتند و نسبت به وی ادای احترام كردند. تابوت «چه» پس از انتقال به «سانتاكلارا» و قرارداده شدن در نقطه یی كه در آنجا در سال ۱۹۵۸در جریان جنگ انقلاب كوبا بر نیرهای دولتی پیروز شده بود مدفون شده است. درباره «چه»، كارها و افكارش بیش از هزار كتاب انتشار یافته است.
آن گونه كه در شرح حال « چه » آمده است، این پزشك جوان آرژانیتینی با افكار انقلابی و آرزوی انهدام نظام كهن استثمار از فرد، پس از مطالعه جزییات براندازی ۲۸ مرداد تهران (اوت ۱۹۵۳) به عنصری ضد غرب تبدیل شده بود و دشمنی دولتهای استعماری و امپریالیستی را به دل گرفته بود و با این احساس، با یك گروه پزشكی جوان جهت مطالعه بیماری های منطقه حاره در سال ۱۹۵۴ به گواتمالا رفت و در آنجا شاهد كودتای «سیا» بر ضد دولت قانونی گواتمالا ـ مشابه آنچه كه در تهران اتفاق افتاده بود شد و احساسات انقلابی وی به غلیان درآمد؛ به گونه ای كه از ادامه كار پزشكی دست كشید و فعالیتهای ضد امپریالیستی و ضد كاپیتالیستی را بر پزشكی كردن ترجیح داد و در سال ۱۹۵۵ به مكزیك رفت و به جمع یاران فیدل كاسترو پیوست و در اندك مدتی با نشان دادن فداكاری و شجاعت بی نظیر و عشق به مردم به صورت قهرمان انقلابیون جهان درآمد. شجاعت او در انتقال انقلابیون مسلح از مكزیك به كوبا و طرح حملات برق آسا با دسته های كوچك در شب و روشن ساختن مردم در ساعات روز باعث پیروزی انقلاب كوبا شد كه تاكتیكی جالب و تازه بود. «چه» با این كه طراح نزدیك شدن كوبا به شوروی بود، از منتقدین ردیف اول بوروكراسی مسكو و هر گونه بوروكراسی دیگر بود.
«چه» عقیده داشت كه بوروكراسی بد منجر به فساد و دزدی می شود و یك دزد اداری و فاسد، جامعه یی را فاسد می كند و به شكست منتهی می سازد. او در اصلاح شدن كامل یك فاسد تردید داشت.
«چه» مخالف شدید ورود یك انقلابی به كارهای اداری بود و بر این عقیده خود اصرار داشت كه كار اداری و پشت میز نشین شدن یك انقلابی او را فاسد ، تن پرور و بی خیال می كند و باعث تضعیف انقلاب می شود كه پس از یك نسل به فراموشی سپرده خواهد شد و وضعیت سابق به شكلی و ظاهری دیگر بازگشت می كند.
او عقیده داشت كه یك انقلابی پس از پیروزی مقدماتی انقلاب و انهدام نظام سابق باید پاسدار نتایج آن شود و با جامعه در تماس تنگاتنگ باشد تا از ضعف ها و نارسایی ها آگاه شود و با رفع آنها از شكست انقلاب و تغییر ماهیت آن جلوگیری كند و در ساعات فراغت داوطلبانه به كمك كشاورزان، بیماران و صنعتگران و ... بشتابد تا این كه آرزوی داشتن مقام اداری اورا وسوسه نكند . "چه" خودش این كار را می كرد و در ساعات فراغت به كشاورزان نیشكر كمك می كرد. از اندرزهای دیگر او این بوده است كه یك انقلابی پس از پیروزی انقلاب باید مراقبت كند كه كسی یا كسانی از انقلاب سوء استفاده نكنند و فرصت طلبان را شناسایی و افشاء سازد تا جامعه، خود مراقب آنان باشد.
«چه» به اهمیت زیربنایی رسانه ها اعتقاد داشت و به همین دلیل خبرگزاری "پرنسالاتینا " را برای كوبا تاسیس كرد كه هنوز به فعالیت خود ادامه می دهد.
«چه» پس از پذیرفتن سمت وزیر صنایع كوبا و ملی كردن كارخانه های متعلق به اتباع آمریكا در آن كشور، متوجه شد كه انقلابی بودن یك كوشش تمام وقت است و نباید نیروی خود را صرف كارهای اداری كند و ماشین امضاء شود و كناره گیری كرد.
قتل باتریس لومومبا و به شكست كشانیدن انقلاب كنگو كه اقدامی مشابه براندازی های ایران و گواتمالا بود "چه" را سخت خشمناك كرد و در سال ۱۹۶۴ به آفریقا رفت و در آنجا به آموزش انقلابیون آن قاره پرداخت و «كابیلا» یكی از دست پروردگان او بود كه اواخر دهه ۱۹۹۰ رئیس جمهوری كنگو شد.
جوانان دهه ۱۹۶۰ "چه" را شایان تقلید و مرشد خود می پنداشتند و او را "ال چه El Che" خطاب می كردند.
كاسترو درباره او گفته است: در این دنیا همه چیز فناپذیر است، ولی "چه" گووارا در ذهن مردم برای همیشه زنده خواهد بود، زیرا او تنها در اندیشه مردم و سعادت آنان و جانش را در این راه نثار كرد.الیدا دختر و كامیلیو پسر "چه" همانند پدرشان انقلابی هستند.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید