پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بایسته های هویت ملی


بایسته های هویت ملی
۱) بی تردید پرداختن به مساله هویت ملی با توجه به ساختار گوناگون از نظر قومی، نژادی، مذهبی و فرهنگی جامعه ایرانی و در شرایط بین المللی و منطقه ای بحران زده کنونی پراهمیت و بسیار حساس است و بدیهی است که تامل، دقت و حساسیت پژوهشگران و صاحبنظران را می طلبد.
همچنین می بایست پیش از هر چیز ذهنیت خود را از انگاره ها و نگرش های مطلق گرا و دیدگاه های یکسویه نگر که متاسفانه به شکل برجسته ای در ادبیات سیاسی ما و به ویژه در برخورد با مساله قومیت ها و فرهنگ های مختلف نمود می یابند، بزداییم. در شرایط حال حاضر آنچه بیش از پیش بر اهمیت موضوع مورد بحث افزوده و به آن ابعاد فرامرزی، منطقه ای و جهانی بخشیده، در واقع متاثر از عواملی است که نقش بسزایی در فراهم آوردن امکان درک بهتر مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را برای انسان ها دارند که عبارتند از:
▪ انقلا ب در عرصه ارتباطات و اطلا عات،
▪ از بین رفتن حدود و فواصل و موانع جغرافیایی و مرزهای فرهنگی،
▪ ارتقا و رشد سطح آگاهی های عمومی
▪ و نیز شناخت مردم نسبت به هویت های فردی و گروهی خود.
مساله قومیت و گروه های قومی عموما از زمان فروپاشی کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان جنگ سرد با جدیت و گرمی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در حال حاضر حدود صد و هشتاد کشور جهان به لحاظ قومی ناهمگون و به نوعی دارای ویژگی تنوع قومی و نژادی هستند که کشور ایران نه تنها از جمله این کشورها است که اقوام و گروه های قومی و فرهنگی تشکیل دهنده جامعه ایران به نحوی است که اطلاق واژه های «کثیرالمله» و «کثیرالقوم» به این کشور گویای این واقعیت غیرقابل انکار بوده و هست. این گوناگونی که شامل گروه های قومی و زبانی و مذهبی و نژادی و ... است به گفته ای ، خصیصه بنیادی- و نه تنها خاص- جامعه ایران است. موضوع تنوع قومی و فرهنگی از آنجایی که در ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی با موضوعات و مقولا تی همچون «وحدت و یکپارچگی ملی و «هویت ملی» و نیز «امنیت ملی» است از این رو ویژگی «تنوع و تکثر» جامعه ایرانی به مثابه شمشیر دو تیغی است که هم می تواند فرصت باشد و هم به عنوان یک تهدید تلقی گردد. لذا یادآوری این نکته بسیار ضروری است که هیچگاه طرح مساله قومیت ها ناقض اندیشه «اتحاد» یا منکر اصل «وحدت ملی» نیست، بلکه عدم پرداختن و بازبینی و بازشناسی اینگونه مسائل یا به حاشیه راندن این قبیل مباحث از گستره پژوهش ها و نشست های علمی و فرهنگی می تواند تهدیدی برای «وحدت ملی» و در نتیجه «امنیت ملی» باشد.
۲) در روند توسعه سیاسی، که می بایست پیام آور جامعه ای قانونمند، و اعتراف و احترام به حقوق افراد و گروه ها باشد، ایجاد حس وفاداری و تعهد یکسان و هماهنگ میان تمام افراد و گروه ها نسبت به اصول و ارزش های مشترک جامعه به محوریت «هویت ملی» ضروری است. منظور از اصول و ارزش های مشترک به طور خلاصه، جان، مال، حیثیت مردم، حفظ تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت کشور است. حال که اقتدار و توانایی کشوری در حفظ این اصول و ارزش ها در برابر تهدیدات به عنوان «امنیت ملی» تعریف می شود، این «هویت ملی» است که حس وفاداری را همواره جان تازه می بخشد و آن را یکسان و هماهنگ در جهت منافع مشترک جامعه بسیج می کند. اما پرسش مهم و بنیادین آن است که کدام «هویت ملی» می تواند چنین کارکردی داشته باشد؟ بدیهی است در جامعه متنوع و گوناگونی (از نظر قومی و مذهبی و فرهنگی) مثل ایران، هویتی موفق و کارساز است که صفت «ملی» آن در حقیقت در برگیرنده تمام هویت های قومی و مذهبی و فرهنگی این سرزمین باشد و نه نافی آنها. لذا از این رو است که چنانچه فرآیند هویت سازی در ایران بر پایه بنیاد گرایی صورت گیرد، این فرایند به بن بست خواهد رسید. یعنی هیچگاه نباید تصور کرد که هویت های گوناگون نمی توانند هویت ملی واحدی را تشکیل دهند یا نباید تصور کرد وجود هویت های مختلف جامعه در تضاد با مفهوم هویت ملی و منافی با آن هستند، چرا که سیر تحول و ضرورت هویت ملی جامعه ایران بیانگر این واقعیت است که همه گروه های فرهنگی و دینی برای شکل دهی و سامان بخشیدن به هویت ملی مشارکت داشته اند. بنابراین از بایسته های تحکیم و همین طور پویایی هویت ملی، بازنگری و بازشناسایی و تعریف عناصر ثابت و متغیر آن و بازسازی آنها مطابق با نیازها و واقعیت ها و شرایط جامعه است و این هویت ملی جامع و پویا است که می تواند ضامن «وحدت ملی» باشد.
تعریف وحدت و اتحاد ملی نزد آنان، عبارت از وحدت زبان و نژاد و فرهنگ است. یکپارچگی و اتحاد و همبستگی میان تمام ایرانیان را برابر با طرح ملت واحد و همگون و در نتیجه هویتی یگانه و تحمیلی و ثابت می دانند. کسانی که نه تنها سعی در انکار و انزوای دیگر گروه ها و قومیت ها و فرهنگ های موجود در قلمرو سیاسی ایران دارند بلکه خواستار استحاله و پاکسازی آنها هستند. از این رو در باور رادیکالش اشاره به واقعیت متنوع جامعه ایران و ضرورت اعتراف و احترام به حقوق افراد و گروه های مختلف جامعه وتحقق خواسته های مشروع آنان، واگرایی، تجزیه طلبی و تفرقه اندازی تلقی می گردد و آن را بدون تردید به عنوان تهدیدی جدی علیه امنیت ملی مطرح می کنند.
با توجه به ماهیت امنیت ملی و اهمیت آن که نزد بیشتر اندیشمندان کارشناسان روابط بین الملل و علوم سیاسی، فلسفه وجودی حکومت ها و دولت ها را تشکیل می دهد، لا زم است این مفهوم را نیز کاملا درک کرد که نباید میان «امنیت ملی» و «امنیت فردی و گروهی» هیچ گونه تعارض و تباینی وجود داشته باشد. بدین سان می بایست کارشناسانه بستر و شرایطی که موجب تهدید واقعی و جدی امنیت ملی می شوند را بررسی و شناسایی کرد. مساله حائز اهمیت در طرح این قبیل مباحث و هدف مورد نظر، دستیابی به پاسخ و راه حلی علمی و واقع گرایانه و در عین حال راهبردی در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه متنوع و متکثر ایران برای این پرسش عمده و چالش برانگیز باشد که: چگونه در جامعه ای مثل ایران می توان به همبستگی و اتحاد ملی دست یافت که از یک سو ثبات و پیشرفت و توسعه همه جانبه کشور را تضمین کند و از سوی دیگر ضامن حقوق تمام افراد و گروه های مختلف مذهبی و قومی و زبانی و فرهنگی باشد؟
۳) الگوها و نمونه های بسیاری در جهان گواه بر این هستند که علی رغم اختلا فات و گوناگونی (زبانی، نژادی، مذهبی و...) در یک جامعه، امکان تحقق وحدت و یکپارچگی ملی وجود دارد. این حقیقت نیز به اثبات رسیده که بدون اعتراف به واقعیت های مختلف جامعه و تلا ش برای همکاری و هماهنگی میان آنها، تحقق همبستگی و وحدت ملی در چنین جامعه ای امکان پذیر نخواهد بود. چنانچه شهروندان کشوری از هر قوم و نژادی و با هر کیش و گویشی بتوانند هویت خویش - که بیانگر اصل پیوند عقلا نی و وجدانی و روحی و روانی و همچنین شکل دهنده نوع نگرش به هستی و زندگی و تاریخ و دیگران و نیز جهت دهنده روند کنش و آفرینش و نوآوری باشد - را به عنوان یک شهروند تعریف کنند، هویت ملی مدرن که در همکنشی کامل با جهان معاصر و نیازهای آن شکل گرفته و تقویت می گردد. لذا برای رسیدن به اتحاد ملی که از بایسته های امنیت ملی است باید بتوانیم هویت مشترکی که شامل گروه ها و قومیت ها و فرهنگ های مختلف قلمروی سیاسی است را به عنوان «هویت ملی» تعریف و ذهنیت ملی خود را از انگاره تحمیل هویت و فرهنگ خاص برهانیم. شایسته و بایسته بودن تلا ش و همکاری برای سامان بخشیدن به مفهوم هویت ملی در اذهان و اندیشه ها و نیز تحقق آن در زمینه های گوناگون و گستره های مختلف فعالیت های جامعه، نه تنها به دلیل ضرورت همراهی و همنوایی با دنیای معاصر و پاسخگویی به نیازهای روزگار مدرن است بلکه از این رو است که گروه های مختلف فرهنگی، دینی و زبانی احساس تعلق شدیدی به هویت گروهی خود دارند و به آن مباهات می ورزند و اصولا نمی توانند نسبت به عناصری که مفهومی روشن و ملموس از آن در خود نمی یابند، احساس وابستگی و تعلق کنند. این را نیز تجربه تاریخی به اثبات رسانده است.
بنابراین برای تعریف هویت ملی لا زم است بر عناصری تکیه و تاکید داشت که از جامعیت و شمولیت بیشتری نسبت به دیگر عناصر در جامعه برخوردار باشند تا بتواند تمامی گروه ها را در خود بگنجاند. در هر صورت اگر چه در تعریف هویت ملی (ایرانی) اجماع نظری وجود ندارد، اما در حقیقت نمی توان در شناسایی و تعریف آن از عناصر و مولفه های اسلا می در ترکیب با عناصر ایرانی دوری جست.
به گفته دکتر «بشیریه»: «اگر عمیق تر به موضوع نگاه کنیم در می یابیم که تمدن ما قبل اسلام ایران نیز ترکیب پیچیده ای از تمدن های باستانی و ملغمه ای از تمدن ها و هویت های گوناگون بوده، اما چون ما از دور به این قضیه نگاه می کنیم، می پنداریم که در آن صرفا وحدت و یکپارچگی وجود داشته است.» در مباحث مربوط به هویت ملی و پژوهش های نوین و بررسی ها و مطالعات انجام گرفته می بینیم که هویت ملی امر ثابتی یا به عبارتی این مفهوم دال بر مدلول یا پدیده ایستایی نیست و همواره از نو ساخته و سامان دهی می شود. در حقیقت چنانچه به دور از گرایش های ایدئولوژیک به این مقوله بپردازیم، شاهد فرآیند تحول هویت ملی در طول تاریخ این مرز و بوم خواهیم بود. چه بسا در این میان پرسشی مطرح شود که اگر هویت ملی امری متغیر و متحول است، در جامعه ای با این ویژگی (تنوع و گوناگونی) و نیز با در نظر داشتن شرایط جهانی (... و روند جهانی شدن و آثار و نتایج فرهنگی آن ) چه چیزی یا چه عناصری باعث شناسایی ما به عنوان یک ایرانی خواهند بود؟! طبیعی است که می بایست در هر دوره زمانی و مرحله تاریخی بررسی و ارزیابی کنیم که چه نوع باورهای فرهنگی به راستی عناصر هویت ملی ما را تشکیل می دهند. چنانچه بخواهیم به عنوان یک ایرانی که دارای هویتی واحد و نه ثابت باشیم، باید عناصر مختلف تشکیل دهنده هویت را براساس تاریخ و فرهنگ و واقعیت های جامعه و منافع و نیازهای روز بازسازی و باز ترکیب کنیم. واقعیت جامعه ما همانگونه که اشاره شد، واقعیتی متنوع و متکثر است و اگر هدف ما انسجام و یکپارچگی و وحدت ملی است باید با توجه به این نوع ساختا راجتماعی و فرهنگی جامعه، سیاستی روشن و آگاهانه برای نیل به این هدف و به بار نشستن نتایج مثبت و ارزنده آن اتخاذ کرد.
باور ما بر این است که وقتی کشوری امکان و توان درک و هضم تنوع و گوناگونی جامعه در معنای صحیح و واقعی آن را داشته باشد، می تواند به خوبی پیش زمینه های ایجاد یکپارچگی و همبستگی و اتحاد ملی که از جمله آنها رسمیت بخشیدن به این تمایز و گوناگونی و کثرت در جامعه و مشارکت مردمی و تمرکززدایی و قانونمندی است را فراهم آورد. در نهایت باید اذعان داشت که ضرورت بررسی راه حلها و رهیافت های علمی از سوی روشنفکران و پژوهشگران و کارشناسان در مورد موضوعات و مقولا تی از این دست به منظور جلوگیری از تحمیل مفاهیم آشفته وهم آلود می بایست بیش از پیش مورد تاکید قرار گیرد.
نویسنده : عبدالکریم اهوازی
منبع : روزنامه مردم سالاری