دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سکوت پرهیاهو


سکوت پرهیاهو
افسردگی به دلیل شیوع بالا در جوامع بشری، سرماخوردگی روان لقب گرفته است. به طور متوسط حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد مردم، از سطوح مختلف این بیماری رنج می برند و حداقل ۱۲ درصد مردم در طول زندگی نیاز به درمان پیدا می كنند. بیماری افسردگی معمولاً در پی شكست، از دست دادن و ناكامی ، به اشكال مختلفی از قبیل خلق پایین، احساس یأس و غمگینی، كم شدن علاقه به فعالیت ، كاهش انرژی، از دست رفتن اعتماد به نفس، احساس گناه، تفكرات مرگ و خودكشی، كاهش تمركز و اختلال خواب و اشتها و... خودش را نشان می دهد. اگرچه احساس افسردگی بسیار شایع است، ولی زمانی می توان روی یك فرد این اختلال را تشخیص داد كه علائم افسردگی در آن فرد بیش از دو هفته طول كشیده باشد.
علت دقیق افسردگی كاملاً شناخته شده نیست اما براساس شواهد به دست آمده می توان چندین عامل را برشمرد: وراثت، ساختار بیوشیمیایی، ساختار روان شناختی، حوادث زندگی پراسترس، نوسان میزان هورمون ها و عوامل دیگری مانند بیماری ها و درمان های خاص.
●وراثت: افرادی كه یكی از بستگان آنها مبتلا به افسردگی اصلی یا اختلال خلقی باشند می توان گفت دو برابر دیگران در معرض افسردگی قرار دارند.
●ساختار شیمیایی: ابتلا یا عدم ابتلا به افسردگی، به میزان مواد شیمیایی مغز و اینكه این مواد شیمیایی چگونه با سیستم عصبی مركزی در تعامل است، بستگی دارد. اگر یكی از این مواد شیمیایی به درستی كار نكند، كل تعادل و توازن به هم خواهد خورد.
●ساختار روان شناختی: ویژگی های اصلی شخصیت یك فرد، اغلب در سال های اولیه كودكی وی مشخص می شود كه یكی از این عوامل، محیط زندگی فرد است. هر آنچه در دوران كودكی، در زندگی فرد رخ می دهد، در بزرگسالی اثر ریشه ای و عمیقی در نگرش و رفتار فرد از خود باقی می گذارد. عدم توجه به كودك، منع شدن و... در نوع نگاه فرد به دنیا تأثیر مستقیم دارد.
همچنین محرومیت های اجتماعی از قبیل زندگی در خانه های كوچك و پرجمعیت، كمبود روابط گرم خانوادگی و مورد بی مهری قرارگرفتن در روابط فرد با دیگران، بسیار مؤثر است.
●زندگی توأم با استرس
زندگی كردن همراه با حوادث مختلفی از قبیل بیماری های طولانی مدت، بیماری یا مرگ فرد مورد علاقه، طلاق، پایان دادن به یك رابطه گرم و صمیمی، مشكلات مالی یا اداری و... بر میزان مواد شیمیایی مغز و كیفیت عمل آنها تأثیر گذاشته و نهایتاً بر روحیه و عواطف شخص نیز تأثیر می گذارد. همین حوادث می توانند شخص را مبتلا به افسردگی كنند.
●نوسان میزان هورمون ها
میزان نوسان هورمون ها در زنان می تواند موجب افسردگی شود؛ به این حالت، سندرُم پیش از قاعدگی نیز می گویند و تقریباً ۳ تا ۸ درصد زنان، یك هفته یا چند روز قبل از قاعدگی تحت تأثیر این سندرم قرار می گیرند. همچنین این تغییرات هورمونی، مهم ترین دلیل افسردگی پس از زایمان هستند. پس از تولد نوزاد، تغییرات قابل توجهی در میزان هورمون های بدن زنان رخ می دهد و همین امر سبب بروز اختلالات خلقی فراوانی در آنها می شود. گریه كردن های پیاپی، بی خوابی یا بیدار شدن های متعدد در طول شب، احساس بی كفایتی و غم و اندوه بدون دلیل و احساس طردشدن از سوی همسر و عزیزان، جزو احساساتی هستند كه ۶۵درصد زنان، پس از زایمان، حداقل یكی از آنها را تجربه می كنند. همچنین بی تجربگی در برخورد با نوزاد تازه متولدشده نیز جزو دیگر دلایلی است كه باعث بروز اضطراب و كاهش انرژی در مادران جوان می شود. هورمون های بدن مادر حداكثر تا ۳ماه پس از تولد كودك به وضعیت طبیعی برمی گردند. پس باید در سه ماه نخست زندگی كودك، به این علائم مادر توجه كافی مبذول داشت. همچنین زنان در دوران یائسگی نیز ممكن است به علت آنكه قدرت تولیدمثل خود را از دست داده اند، دچار اندوه شوند كه به آن افسردگی دوران یائسگی می گوییم. عوامل دیگری كه منجر به افسردگی می شوند، عبارتند از: مصرف مواد مخدر و الكل، استفاده از برخی داروها مانند استروئید یا داروهای مربوط به فشار خون، بیماری های خاص مانند پركاری غده تیروئید یا مشكلات عروقی، تحلیل انرژی ناشی از كار طولانی مدت یا مسئولیت پذیری بیش از حد.
افسردگی، تمام گروه های سنی را درگیر می كند. در گذشته عقیده بر این بوده كه این اختلال بیشتر مربوط به دوران میانسالی است ولی متأسفانه هم اكنون در میان اقشار مختلف مردم وجود دارد و در صورت عدم درمان لازم ممكن است سیر مزمن و بدون فروكش به خود بگیرد.
●درمان افسردگی
بر اساس گزارش انجمن روانپزشكان آمریكا، ۸۵ درصد مبتلایان به افسردگی اساسی، تا حد زیادی درمان می شوند. از این گذشته تشخیص به موقع این بیماری، سبب كاهش، حدت و شدت بیماری می شود و با درمان مناسب می توان از بازگشت بیماری پیشگیری كرد یا از شدت آن كاست. دو نوع متداول درمان برای افسردگی وجود دارد؛ روان درمانی و دارودرمانی. مسئله این است كه غالباً افسردگی، غلط تشخیص داده می شود. در برخی از موارد نیز تشخیص، درست است ولی داروهای آرام بخش و خواب آور، دو برابر میزان نیاز یا كمتر از مقدار مناسب تجویز می شوند. طول درمان به نوع آن و شدت افسردگی وابسته است. در آزمایش های بالینی ۵۰ تا ۶۰ درصد بیماران ظرف ۴ تا ۶هفته و گاهی ۲ تا ۴هفته به درمان پاسخ می دهند ولی درمان كامل بین ۴ تا ۶ماه انجام می گیرد.
روان درمانی نیز حدواً دوازده هفته طول می كشد. اگر روان درمانی در این مدت اثربخش نبود، دارودرمانی باید آغاز گردد.
همانند سایر داروها، داروهای ضدافسردگی نیز ممكن است عوارض جانبی برای فرد مصرف كننده داشته باشند(از جمله خشكی دهان، سرگیجه و تهوع). البته همه كسانی كه از این داروها استفاده می كنند به عوارض ناشی از آن دچار نمی شوند. هر نوع عارضه جانبی كه فرد به آن دچار می شود بستگی به داروی انتخابی پزشك برای فرد افسرده دارد.
متخصصان در بعضی موارد نیز توصیه هایی برای بستری كردن بیمار می كنند، از جمله: وقتی بیمار قصد خودكشی دارد، وقتی بیمار چنان دلمرده است كه نمی تواند غذا بخورد، وقتی بیمار نشانه هایی از روان پریشی دارد، وقتی كه بیمار به بیماری خطرناكی مثل دیابت مبتلا شده است.
●روان درمانی
روان درمانی افسردگی، انواع گوناگون دارد كه اساس همه آنها بر پایه گفت وگو با بیمار است. این روش ها در دو گروه جهت دهنده به بینش بیمار درباره ریشه بیماری اش و رفتاردرمانی شناختی است كه عمدتاً در تغییر رفتار بیمار و فرآیندهای اندیشه او متمركز است. در روش رفتاردرمانی نیز تلاش می شود كه راه های تغییر خلق افسرده، به بیمار آموخته شود. البته چند نوع درمان دیگر به غیر از دارودرمانی و روان درمانی وجود دارند: درمان با ایجاد تشنج به وسیله الكتریسیته، نوردرمانی و درمان های جانشین. درمان با ایجاد تشنج به وسیله الكتریسیته برای بیمارانی تجویز می شود كه به اختلالات شدید خلق و خو مبتلا هستند.
●توصیه های دیگر به بیماران
خارج شدن از رختخواب و بیدارشدن در ساعات مشخصی از صبح، افزایش نور داخل اتاق، فعالیت، تحرك و پیاده روی، مصرف پروتئین، استفاده از منابع غذایی فیبردار، به كاربردن روش های آرام بخش و... از جمله روش ها وتوصیه هایی است كه علاوه بر روش های درمانی، به این بیماران توصیه می شود.
سمیه شرافتی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید