جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


سمفونی پیشوا


هیتلر این بار به اعتبار خصلت آلمانی زبان موسیقایی «باخ»، «هندل»، «بتهوون»، «بروكنر» و «واگنر» توده مردم را برمی انگیخت. امروزه از نازی ها به واسطه آنچه بر ضدش بودند یاد می شود. در موسیقی به واسطه آهنگسازان یهودی نظیر «مندلسون»، «مالر»، «میربر» (Meyerbeer) و نیز لیبرتونویسان یهودی نظیر «اشتفان تسوایگ» (Stefan Zweig) و همچنین آوانگاردهایی همچون «شوئنبرگ»، «آلبان برگ» (Alban Berg)، «كورت وایل» (Kurt Weill) و همین طور موسیقی های مرتبط با سیاهان آمریكا مثل جاز و سوینگ (Swing). از طرف دیگر هیتلر عقیده داشت موسیقی شكلی از هنر است كه بیشترین قرابت را با روح آلمانی دارد. در مقابل ادبیات بریتانیا و نقاشان فرانسوی، به گفته یوزف گوبلز (Joseph Goebbels) آلمانی ها اولین مردمان دارای فرهنگ موسیقایی روی كره زمین هستند. هیچ كشوری به اندازه آلمان دارای این همه اركستر و تالار اپرا نیست و هیچ ملتی نمی تواند به اندازه آلمانی ها به این همه آهنگساز بزرگ خود مباهات كند، حتی ایتالیایی ها! در اواسط دهه ۱۹۳۰ میراث آهنگسازان گذشته آلمان به یكی از اركان حكومت هزار ساله «رایش» (Reich) تبدیل شده بود.هم اكنون در موزه موسیقی (Cite de la Musique) در پاریس یك شو با عنوان «رایش سوم و موسیقی» برپاست كه بر كارایی فوق العاده موسیقی به عنوان یك ابزار سیاسی تاكید می كند. علاوه بر تابلوهای نقاشی، عكس ها، پوسترها و مجسمه ها، مجموعه ای از كلیپ های صوتی و تصویری مربوط به كنسرت های مهم موسیقی در دوران حكومت نازی ارائه شده كه بازدیدكنندگان را در جو تالارهای كنسرت شش دهه پیش آلمان قرار می دهد. بازدیدكنندگان به جای مشاهده تنها پارتیتور سمفونی نهم بتهوون با توضیحات حاشیه ای «ویلهلم فورت ونگلر» (Wilhelm Furtwangler) می توانند به اجرای ضبط شده از این اثر موسیقی توسط همین رهبر كه در تاریخ ۲۲ مارس ۱۹۴۲ با اركستر فیلارمونیك برلین اجرا شده گوش فرا دهند. به همین شكل اجرای «هربرت فون كارایان» از «اورتور لئونور» (Leonore Overture) شماره ۳ توسط اركستر Concertgebouw آمستردام در سپتامبر ۱۹۴۳ یادآور دوران اشغال هلند توسط آلمانی هاست. اگرچه هیتلر در كتاب خود «نبرد من» به ستایش بروكنر نیز پرداخته بود اما به نظر می رسد اجرا و ضبط اپرای «طلای راین» (Das Rheingold) و «غروب خدایان» (Gotterdammerung) در ۱۹۳۳ نام واگنر را به عنوان آهنگساز مورد علاقه هیتلر در بوق و كرنا كرد. در اینجا سئوالی به ذهن خطور می كند كه چرا اپرای محبوب هیتلر یعنی «خوانندگان استاد نورنبرگ» (Meistersinger von Nurnberg) اثر واگنر می باید در ۱۹۵۱ [یعنی شش سال پس از مرگ هیتلر] با چنان شور و حرارتی توسط كارایان اجرا می شد؟ بدون شك هیتلر گرایشات ضدیهودی واگنر را كه در رساله «یهودیت در موسیقی» با بی پروایی بیان شده می پسندید اما شاید مهمتر اینكه اپراهای واگنر برای هیتلر ابراز مشاركت رمانتیك پیشوا در راه آلمان جاودان بوده باشد. تندیس برنزی نیم تنه واگنر كه در این شو به نمایش گذاشته شده، ساخته «آرنو بركر» (Arno Breker) مجسمه ساز دستگاه هیتلر است. هیتلر به طور مرتب در فستیوال «بایرویت» این زیارتگاه موسیقی واگنر شركت می كرد. در عكسی مشاهده می شود كه سربازان آلمانی در زیر یك پلاكارد كه این جمله بر روی آن نقش بسته در حال رژه هستند: «دیار ریشارد واگنر مقدم میهمانان پیشوا را گرامی می دارد». در عكس دیگری، بنای Festspiel hous در بایرویت به بهانه جشن پنجاهمین سالروز تولد پیشوا با سمبل های صلیب شكسته و پرتره ای از هیتلر تزئین شده است. در این مراسم پارتیتور ۸ اپرای واگنر كه همگی به امضای مصنف رسیده بودند به پیشوا تقدیم شد كه همگی در سال ۱۹۴۵ ناپدید شدند.طرفداری هیتلر از واگنر و نیز فاش شدن گرایشات ضدیهودی واگنر همواره موجب بروز یكسری جدل ها بوده است. حتی در زمانی كه موسیقی مستقل از نژاد انسانی دانسته شده ما شاهد بودیم كه مثلاً وقتی دانیل بارن بوئم (Daniel Barenboim) رهبر و [پیانیست] یهودی در سال ۲۰۰۱ اثری از واگنر را در اسرائیل رهبری كرد، یك افتضاح به پا شد! یا وقتی «پاسكال هون» (Pascal Huynh) تهیه كننده این شو، اخیراً در رادیو Judaique پاریس مصاحبه می شد، از وی خواسته شد كه از پخش تكه های موسیقی واگنر خودداری كند. اما تمركز «رایش سوم و موسیقی» تنها منحصر به «بهره برداری رژیم [نازی] از بزرگان موسیقی كلاسیك آلمان» نمی شود. از طریق پخش موسیقی، نمایش پارتیتوها و تابلوهای نقاشی نظیر پرتره «مالر» و «زملینسكی» (Zemlinsky) با قلم [آرنولد] شوئنبرگ، نوآوری های چشمگیر موسیقایی در دوره قبل از ظهور حكومت نازی نیز مورد توجه قرار گرفته شده است. اما نازی ها حتی قبل از رسیدن به قدرت در ژانویه ۱۹۳۳ از موسیقی آوانگارد انتقاد می كردند. به عنوان مثال در ۱۹۲۷ اپرای (Jonny Spielt Art) اثر «ارنست شرنك» (Erns Krenek) را به شدت كوبیده بودند. یكی از اسناد به نمایش گذاشته شده حاكی از گرایش مجدد شوئنبرگ به «یهودیت» در سال ۱۹۳۳ [بعد از ۳۵ سال از زمان گرایشش به پروتستان] است. شوئنبرگ نیز مانند آهنگسازانی نظیر «شرنك»، «زملینسكی»، «هیندمیت» (Hindemikh)، رهبران اركستر نظیر «اوتو كلمپرر» (Otoo Klemperer)، «برونو والتر» (Bruno Walter) و خواننده بزرگی همچون «ریشارد تاوبر» (Richerd Tauvber) ترجیح داد دور از وطن و همچون یك تبعیدی به سر ببرد.بدین ترتیب نمایشگاه «موسیقی منحط» (Degenerate Music) سال ۱۹۳۸ در دوسلدورف چیزی بیش از یك نمایش تشریفاتی نبود.
از میان موسیقی دانان برجسته ای كه مهاجرت نكردند می توان به «ریشارد اشتراوس»، «هانس فیتسنر» (Hans Phitzner)، كارل ارف، فورت ونگلر وكارایان اشاره كرد كه همگی تحت حزب نازی كار می كردند و از این امتیاز برخوردار بودند كه بتوانند بعد از جنگ به راحتی در حرفه خود فعالیت كنند كه تنها «فورت ونگلر» [بعد از مدتی] از حزب كنار كشید. كیفیت ارتباط «اشتراوس» با حزب متغیر بود. او كه سمت ریاست تشكیلات موسیقی رایش را برعهده داشت، در سال ۱۹۳۵ با اعتراض به تحت فشار گذاشتن «هیندمیت» مجبور به استعفا شد. با این حال او همچنان یكی از آهنگسازان مورد توجه پیشوا باقی ماند. او اثر خود با نام «Hymn» را در مراسم افتتاحیه المپیك برلین در ۱۹۳۶ رهبری كرد و این در حالی است كه تعدادی از مهم ترین اپراهای او نظیر «Arabella» و «Capriccio» برای اولین بار بین سال های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ [از تشكیل حزب تا مرگ پیشوا] اجرا شدند. برای موسیقیدانان یهودی كه از آلمان، اتریش یا كشورهای اشغالی فرار نكردند، سرنوشت سیاهی در انتظار بود. خیلی از آنها به اسارتگاه فرستاده می شدند و در آنجا یا فوراً اعدام می شدند یا موظف بودند به همراه چند نوازنده دیگر در كنار اتاق گاز موسیقی بنوازند. عكسی نشان می دهد كه یك زندانی به نام «هانس بونارویتس» (Hans Bonareuiz) در Mauthausen در حالی كه زندانی های دیگر در حال نواختن ویلون هستند به طرف محل اعدام خود اسكورت می شود. روایت دیگر اینكه از ،۱۹۴۱ نازی ها شماری از موسیقیدانان را در Theresienstadt در حومه پراگ، گردهم جمع كردند. در آنجا تعدادی اركستر، كوارتت، گروه كر و دسته اپرا تشكیل و شماری از آثار موسیقی تصنیف شد اما در سال ۱۹۴۴ بعد از این كه نازی ها یك فیلم تبلیغاتی از فعالیت های موسیقایی Theresienstadt تهیه كردند، چهار آهنگساز یعنی «ویكتور اولمان» (Victor Ullmann)، گیدون كلاین (Gidon Klein)، «پاول هاس» (Pavel Haas) و «هانس كراسا» (Hans Krasa) در آشوویتس (Auschwitz) اعدام شدند. (تكه هایی از آثار اولمان و كراسا در این شو قابل شنیدن هستند.) در ماه نوامبر موزه Cite de la Musique مجموعه كنسرت هایی در ارتباط با موضوع «رایش سوم و موسیقی» برگزار می كند كه طی آن آثاری از اشتراوس، وبرن (Webern)، برگ، شوئنبرگ، زملینسكی، وایل و واگنر اجرا می شود. اما در شرایط فوق مدرن تالار Cite به نظر می رسد حتی واگنر از نقشی كه ماشین تبلیغاتی نازی برای او در نظر گرفته بود، دور افتاده است. انتهای این شو یك تلنگر تكان دهنده از سرنوشت حزب نازی است. صدای رادیو برلین در تاریخ دوم مه ۱۹۴۵ كه «كارل هانكه» (Karl Hanke) اعلام می كند: «پیشوا مرده» خطابه طولانی هانكه با ورود موسیقی به اوج خود می رسد: سمفونی شماره ۸ اثر شوبرت یعنی همان «سمفونی ناتمام» كه برای نازی ها استعاره ای بود از پروژه ناتمام هیتلر!