چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

آخرین غزل


آخرین غزل
بازی روزگار این روزها در دایره شعر می چرخد و تقدیر و تجلیل به پای شاعران نشسته است.کنگره بزرگداشت و تجلیل از شاه عارفان مولوی درحالی برگزار می شود که دست تقدیر یکی از بهترین شاعران شعر نیمایی و غزل سرایان بعد از انقلاب قیصر امین پور را در سن ۴۸ سالگی از عالم ادبیات می گیرد. پس از شنیدن مرگ قیصر ناگهان به یاد شعری از او افتادم:
عمری به جز بیهوده بودن سرنکردیم
تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم!
اینک اما باید بگویم تقویم ها نه زندگی که مرگ تو را نمی توانند باور کنند.جالب اینکه نه مولوی و نه قیصر اگر چه نشانه های از دین ومعنویت و خدای را در خود داشته اند در کسوت تنگ ایدئولوژیک و دین فقیهانه قرارنمی گرفتند و طنز تلخ قصه همین جاست که پس از سالها مهجوری مولوی، کسانی برایش بزرگداشت می گیرند که در مغز و هسته معنایی در تقابل با او قرار دارند.
کنگره ای که درآن نماد قدرت ایدئولوژیک که حتی به لحاظ مدرک تحصیلی نیز سنخیتی با ادبیات ندارد در آن سخن می گوید و بیانیه صادر می کند و دکتر سروش که بخش عمده ای از شهرت و منزلت اش به دلیل مطالعه و تدریس مولانا است اجازه سخن گفتن و حتی ارائه مقاله ندارد! این روزها قدرت، قیصر را نیز به نفع خویش مصادره خواهد کرد و تصویری رسمی از او به نمایش خواهد گذاشت!
قیصر اگر چه به شاعران متعهد(غلط مصطلح)شناخته می شود اما تعهد را درمعنای رسمی و آنچنان که نظام ایدئولوژیک و خط قرمزهای قدرت معنی می کند تفسیر نمی کرد و شعرهایش،زبان حال بسیاری از ما بود:
خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بال های استعاری
لحظه های کاغذی را روز و شب، تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاری
عصرجدولهای خالی، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خمار
رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میزخالی من، صفحه باز حوادث
در ستون تسلیت ها،نامی از ما یادگاری
روحش شاد

http://ssaemi.blogfa.com
منبع : مطالب ارسالی