دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

۲۶ ژوئن سال ۳۶۳ ـ روزی که امپراتور فراری روم به دست یک سرباز ایرانی کشته شد


۲۶ ژوئن سال ۳۶۳ ـ روزی که امپراتور فراری روم به دست یک سرباز ایرانی کشته شد
۲۶ ژوئن سال ۳۶۳ میلادی (روزی چون امروز) و در جریان جنگ دو امپراتوری روم و ایران، ژولیانFlavius Claudius Julianus (فلاویوس کلاودیوس ژولیانوس) امپراتور روم از دودمان کنستانتینیان که در حال فرار از برابر ارتش توانمند ایران بود در منطقه سامرا (عراق امروز) هدف زوبین یک سرباز ایرانی قرار گرفت، شدیدا زخمی شد و چند ساعت بعد (۲۷ ژوئن) درگذشت. وی آخرین امپراتور غیر مسیحی روم بود و مسیحیان او را به لحاظ سختگیری نسبت به پیروان این دین «خدانشناس» می خواندند. ژولیان که در تاریخ به ژولیان دوم معروف است (برای اشتباه نشدن با دیدیوس ژولیانوس) در عین حال، خود از فلاسفه «نیوپلیتونیسمNeoplatonism» بود و در «نوشتن» به وپژه داستان نگاری دارای مهارت و استعداد بود.
ژولیانوس بود که در مارس ۳۶۳ میلادی جنگ با ایران را با عبور از رود فرات و تعرض به قلمرو امپراتوری ما آغاز کرده بود که به شکست رومیان و مرگ خود او منجر شد. ژولیانوس می خواست که از فرصت دور بودن شاپور دوم، شاه وقت ایران، از پایتخت استفاده کند و اراضی را که کنستانتینوس دوم به ایران باخته بود پس بگیرد و برای خود تاریخ بسازد که جان خویش را هم بر سر این کار گذارد. ژولیان از اقامت شاپور دوم (ذوالاکتاف) شاه وقت در آسیای میانه که سرگرم فراری دادن «هون» ها به سمت اروپا بود سوء استفاده کرده و وارد قلمرو ایران شده بود.
مورخ ارتش روم نوشته است: ژولیانوس در رسانیدن خود به پایتخت ایران (شهر تیسفونCtesiphon ) به قدری شتاب داشت که منتظر ۳۰ هزار سرباز کمکی خود نشد که در مسیر حرکت و به فاصله ای کم از تیسفون، با شصت هزار تن لژیونر با نیروهای یک ژنرال ایرانی (سپهبد) به همین شمار وارد جنگ شد و متوقف گردید. امپراتور هنگامی که شنید شاپور دوم (ذوالاکتاف) به سوی تیسفون باز می گردد با عجله عقب گرد کرد تا در منطقه کوهستان (کوههای کردستان عراق امروز) منتظر نیروی کمکی شود که واحدهای ایران او را دنبال کردند و پیش از رسیدن به کوهستان از دو سوی مورد حمله قرار دادند که زوبین خورد و تلاش اوریباسیوسOribasius جراح ارتش برای نجاتش به جایی نرسید و سپیده دم در گذشت.
در پی کشته شدن ژولیان، ژنرالهای رومی فی المجلس «ژوویان» را به سمت امپراتور موقت انتخاب کردند که وی چون توان و استعداد جنگیدن در نیروهای رومی ندید به شاپور دوم پیشنهاد ترک مخاصمه و صلح داد که به شرط پذیرفتن همه شرایط ایران قبول شد. ژوویان در قرارداد صلح، تعهدات بسیار سنگین بر عهده گرفت، یعنی هرچه را که فاتح (ایران) دیکته کرد نوشت و امضاء کرد و مابقی ارتش روم را نجات داد. طبق قرارداد صلح، ژوویان از پنج منطقه بزرگ در شرق مدیترانه و هرگونه ادعای روم در ارمنستان صرف نظر کرد و متعهد شد که شخصا به مناطق پنجگانه مراجعه کند و به دست خود پرچم ایران را در آنجا برافرازد که چنین کرد و این عمل در تاریخ امپراتوری روم، قبول یک تحقیر خوانده شده است.
شاپور دوم بنا بر منش ایرانیان (رعایت احترام متوفی و وصیت او)، اجازه داد که جسد ژولیانوس را بدون کوچکترین بی احترامی از قلمرو ایران خارج سازند.
سه داستان جالب از ژولیانوس دوم بجا مانده است که «ویلمر کیو رایتWilmer Cave Wright» آنها را به انگلیسی ترجمه و در سه جلد تحت عنوان کارهای امپراتور ژولیان در سال ۱۹۲۳ در لندن به چاپ رسانده و به توزیع داده است که تا کنون چند بار تجدید چاپ شده اند. ژولیان برای این بتواند افکار اندیشمندان یونان قدیم را از دست اول (نه ترجمه آنها) مطالعه کند، زبان یونانی فرا گرفته بود.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید