جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


صلاح کودک نوپا


صلاح کودک نوپا
● آموختن نظم و ترتیب اولیه
بدون تردید بزرگ ترین مشكل والدین با كودكان نوپا، وادار كردن آن ها به همكاری و تشریك مساعی است. وقتی كودكان شیطنت می كنند، شما چه كار می كنید و چگونه به آن ها می گویید كه نباید بچه های كوچك تر را كتك بزنند.
بچه ها باید بتوانند حد و حدود خود را تشخیص بدهند و بدانند كه محدودیت هایی در كار است و نباید سر دیگران داد بكشند، به آن ها ناسزا بگویند و هر كاری بخواهند انجام دهند. شما برای این كه در این راه كودك خود را كمك كنید نباید حتماً با داد و بیداد، خشونت و یا كتك او را ادب كنید، بلكه معنای واقعی ادب كردن، آموختن و درس دادن است، یعنی این كه به فرزند خود بیاموزید راه بهتری انتخاب كند.
ایجاد اعتماد
تربیت كودك از روز تولد او شروع می شود. رابطه عاطفی و سرشار از عشق و محبت با كودك است كه به ما امكان می دهد او را در جهت رفتار معقول هدایت كنیم. شما وقتی نیازهای اولیه كودكان را برآورده می سازید، اعتماد و اطمینانی برای آنان ایجاد می كنید، رابطه ای مبتنی بر اعتماد و اطمینان كه كودك را به این نتیجه می رساند كه شما صلاح او را می خواهید. در واقع پدر و مادر به سه طریق می توانند به فرزندان خود آموزش دهند.
۱) پرت كردن حواس
۲) هدایت دوباره
۳) گفت وگوی آموزنده
الف) پرت كردن حواس كودك:
شما می توانید حواس كودك را از كاری كه می كند پرت كنید. مثلاً اگر او ابراز ناراحتی می كند، می توانید او را در آغوش بكشید و از اتاق بیرون ببرید و یا می توانید به او یك اسباب بازی بدهید. بچه ها خیلی زود فراموش می كنند كه چه می كردند و خیلی زود به شادی دوباره می رسند. به این صورت شما می توانید با پرت كردن حواس كودك، مانع رفتار قبلی او شوید.
ب) هدایت دوباره:
از آن جا كه كودك هنوز از توان و مهارت كلامی مطلوب برخوردار نیست، باید آن ها را هدایت كنید. البته نه این كه آن ها را متوقف سازید، بلكه در جهت كار آن ها حركت كنید. مثلاً فرض كنید كودك شما دستش را به سمت ظرف شیرینی دراز می كند و جیغ می كشد. اگر شما نمی خواهید به او شیرینی بدهید، می توانید خوردنی دیگری به او بدهید كه از آن استقبال كند.
با این رفتار شما در واقع به او می گویید: می دانم كه گرسنه ای، می توانم كمكت كنم، اما نمی توانم دقیقاً آن چیزی را كه می خواهی به تو بدهم.
ج) گفت وگوی آموزنده:
از دوران طفولیت تا زمانی كه كودك به مدرسه می رود، مهارت های فكری و جسمانی او افزایش می یابد و زمانی فرا می رسد كه كودكان دقیقاً می دانند چه می خواهند و حاضر نیستند كه به راحتی از خواسته هایشان بگذرند. ما باید به آن ها بیاموزیم چگونه از چیزی كه به نفعشان نیست دست بكشند و رفتارشان را تغییر دهند و نظم و انضباط را نیز رعایت كنند. هنگام طفولیت، وقتی فرزندمان گریه می كند، بلافاصله بغلش می كنیم و خواسته هایش را برآورده می سازیم، اما وقتی كودكان بزرگ تر می شوند، باید به آن ها یاد بدهیم كه رفتارشان را كنترل كنند.
لحن قاطع، اما با محبت: شما باید به فرزند خود كمك كنید تا خواسته ها و نیازهایش را بشناسد و به گونه ای صحیح خواسته های خود را برآورده سازد. آموختن انضباط برای راحتی پدر و مادر و یا حفظ آرامش نیست، هر چند به این امر نیز كمك می كند. این است كه مهارت های فرزندتان را افزایش دهید.
● اصلاح اشتباهات
اشتباه كردن بخشی از زندگی است و شما یكی از بزرگ ترین كمك هایی كه می توانید به فرزندتان بكنید، این است كه به او بگویید می تواند اشتباه كند و اشكالی ندارد، به شرط آن كه در مقام اصلاح اشتباهش برآید.
▪به رفتار خودتان توجه كنید: گاهی اوقات لازم است ابتدا مشكلی را كه در وجود خودمان است، برطرف كنیم.
اگر ما برای حل مشكل فرزندمان او را كتك می زنیم، نمی توانیم از او انتظار داشته باشیم كه برای رسیدن به خواسته خود سایر بچه ها را كتك نزند!
▪توجه كم می تواند باعث بدرفتاری كودكان شود: این درست است كه بچه ها گاهی رفتار بسیار ناخوشایندی دارند، زیرا آن ها هنوز مهارت های خود را توسعه نداده اند و نمی توانند ارتباط درستی با بزرگ ترها برقرار كنند، ولی در این خصوص ممكن است خود والدین نیز مقصر باشند، بدین صورت كه بی توجهی والدین به فرزندان خود، گاه سبب بروز رفتار نادرست كودكان است.
كودكانی كه والدین شان به آن ها توجه كافی ندارند، سعی می كنند با بدرفتاری توجه والدین را به خود جلب كنند. برای مثال، جیغ و داد راه می اندازند، اشیا را به اطراف پرت می كنند و... این رفتار ممكن است برای والدین قابل قبول نباشد، زیرا كودكان می خواهند توجه آن ها را به خود جلب كنند، حتی اگر این جلب توجه به قیمت ایجاد عصبانیت برای والدینشان باشد. در واقع، حتی اگر والدین با كودكان خود با عصبانیت نیز رفتار كنند، بهتر از آن است كه هیچ توجهی به آنان نداشته باشند.
اگر شما درباره نحوه تربیت كودك خود نگران هستید، می توانید به سوالات زیر پاسخ دهید:
▪ آیا شما تا به حال به كودك خود گفته اید كه دقیقاً چه كارهایی را باید انجام دهد و چه كارهایی را نباید انجام دهد؟
▪ آیا وقتی فرزندتان كار خوبی انجام می دهد او را تشویق می كنید؟
▪ آیا وقت كافی به كودك خود اختصاص می دهید؟
والدینی كه بیشتر به رفتار بد فرزندان خود توجه می كنند، باید سعی كنند كه رفتار خوب آنان را نیز در نظر بگیرند و آن ها را تشویق كنند، برای مثال وقتی فرزندتان به خواندن كتاب توجه نشان می دهد، او را تحسین كنید و به او بگویید: آفرین! چقدر خوب است كه از این كتاب خوشت آمده یا این كه وقتی كودك از عهده كاری به خوبی برمی آید، بگویید: تو پشتكار خوبی داری و یا وقتی اسباب بازی هایش را مرتب می كند او را تشویق كنید.
▪توجه زیاد نتیجه منفی دارد: بعضی اوقات رفتار غلط كودكان در نتیجه توجه زیاد والدین به آن هاست. برای مثال، كودكان در سنین پیش دبستانی خودشان می توانند لباس هایشان را عوض كنند، موهایشان را شانه بزنند و یا اسباب بازی های خود را مرتب كنند. انجام این كارها باعث رشد استقلال در كودكان می شود و بدین ترتیب آن ها احساس می كنند كه می توانند از عهده انجام وظایف خود برآیند.
در واقع، والدینی كه بیش از حد در انجام كارهای فرزندانشان به آن ها كمك می كنند، مانع پرورش حس استقلال كودك می شوند و بدین ترتیب فرزندان نیز یاد می گیرند كه هر روز درخواست تازه ای از والدین خود داشته باشند، در حالی كه والدین آگاه به فرزندانشان یاد می دهند كه انجام وظایف شان را به عهده بگیرند.
▪ اختیار دادن بیش از حد به كودك می تواند باعث بدرفتاری او شود.
برخی از والدین به كودك اجازه می دهند هر كاری می خواهد انجام دهد، به این علت كه:
گاهی والدین برای جلوگیری از دعوا و نزاع این گونه رفتار می كنند، عده ای هم عقیده دارند فرزندانشان به هیچ وجه نباید ناراحت شوند، زیرا گمان می كنند كه كودكان ناراحت به معنای والدین ناآگاه هستند و عده ای دیگر نیز از این واهمه دارند كه اگر فرزندان خود را بیازارند، آن ها دیگر علاقه ای به والدین خود نخواهند داشت، در حالی كه كودكان به وجود محدودیت و قانونمندی در امور نیاز دارند.
▪والدین خوب نحوه رفتار صحیح با كودك را می دانند: والدین آگاه می دانند در هر سنی باید چه توقعی از فرزند خود داشته باشند، تا چه اندازه در انجام كارها به او كمك كنند، چطور به او توجه كنند، چگونه رفتار قانونمند را به او بیاموزند و تا چه میزان برای او محدودیت قایل شوند.
ممكن است شما در انجام این امور دچار خطا نیز بشوید، ولی مهم این است كه به اشتباه خود پی ببرید و درصدد اصلاح آن برآیید. شما باید نسبت به فرزند خود صبور باشید، در واقع با رعایت این نكات شما به كودك خود كمك می كنید تا فردی خوش خلق، مسوول و مستقل بار بیاید.
▪والدین قاطع: والدین قاطع و سخت گیر اغلب كودكانی انعطاف پذیر دارند، زیرا رفتار این گونه والدین، با وجود خشونت، قابل پیش بینی است، بنابراین فرزندانشان دقیقاً می دانند كه باید از چه قوانینی پیروی كنند و چگونه خود را با رفتار آن ها تطبیق دهند تا دچار دردسر نشوند، در نتیجه این دسته از كودكان به ندرت تنبیه می شوند، به علاوه آن ها می دانند كه برای والدین شان مهم هستند و پدر و مادر به آن ها عشق می ورزند، چون آن ها این نكته را به فرزندانشان نشان می دهند.در نتیجه در كنار قوانین خشك، محبت بی قید و شرط هم وجود دارد.
▪والدین مستبد: والدین مستبد تقریباً همیشه در برخورد با فرزندان خود عصبانی هستند. خیلی اوقات عصبانیت آن ها هیچ ربطی به رفتار كودكان ندارد و اغلب تنش های خود را با تنبیه و تحقیر فرزندانشان آرام می سازند.
تحقیر و تنبیه بیش از اندازه والدین بر بعضی كودكان تاثیر مخربی دارد و باعث می شود تا آن ها ناخودآگاه در آینده همان گونه كه به آنان نسبت داده شده است، افرادی شرور و خرابكار شوند.
پایه روابط در این خانواده ها براساس اعمال زور و ترس بنا شده است. كودكان فقط باید همان كاری را انجام دهند كه به آن ها گفته می شود و در غیر این صورت، احتمالاً تنبیه بدنی می شوند.
▪والدین سهل گیر: والدین سهل گیر بسیار فراوان اند. این نوع والدین به كودك خود اجازه می دهند هر كاری دوست دارد، انجام دهد و در واقع فكر می كنند با این كار می توانند محبت و علاقه خود را به او نشان دهند، در حالی كه یكی از موارد مهم در تربیت كودكان این است كه آن ها با محدودیت ها و قوانین آشنا شوند و پدر و مادر نخستین افرادی هستند كه باید این قوانین را به فرزندان خود آموزش دهند.
كودكان باید یاد بگیرند كه اجازه ندارند هر كاری را بخواهند انجام دهند و در واقع آموزش این موارد به كودك از علاقه ما به او چیزی نمی كاهد.
▪قبول مسوولیت: برای آن كه كودك كم كم احساس مسوولیت كند، بهتر است در كارهای خانه از او كمك بخواهید، به این ترتیب او یاد می گیرد كه به عنوان عضوی از خانواده باید كارهایی انجام دهد و مسوولیت بسیاری از امور را بر عهده گیرد. افرادی كه در كودكی و نوجوانی كارهای خانه را با رضایت كامل و به خوبی انجام می دهند، در بزرگسالی نیز می توانند به خوبی از عهده مسوولیت های خود برآیند.
شما می توانید از ۱۸ ماهگی تا دو سالگی وظایف سبكی را به عهده فرزند خود قرار دهید و به او آموزش دهید چگونه كارهای شخصی خود را انجام دهد. مثلاً در سه سالگی می تواند همیشه در سفره انداختن و یا چیدن میز به شما كمك كند. سعی كنید به تدریج مسوولیت های او را اضافه كنید و در موقع لزوم به او خاطرنشان سازید كه باید چه كار كند و اگر درست كارش را انجام دهد تشویقش كنید.
منبع : روزنامه جوان