یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


خداحافظی طولانی


خداحافظی طولانی
ممکن است کشورهای دیگر دوره رؤسای جمهور یا نخست وزیرهایشان را محدود کنند، اما در سرزمین مارگارت تاچر و تونی بلر این دوره ها می تواند همین طور ادامه داشته باشد. اما بلر سنت شکنی کرده و قول داده قبل از انتخابات سراسری آینده از نخست وزیری استعفا خواهد داد، و او هنوز هم نمی داند که این قول به چه قیمتی برایش تمام خواهد شد.
در واقع او تحت فشار گوردون براون این قول را داد. کمتر کسی شک دارد که گوردون براون وزیر خزانه داری فعلی جانشین تونی بلر خواهد شد.
پرسش سیاسی اصلی بریتانیا در سال ۲۰۰۶ این خواهد بود که براون چگونه جانشین بلر خواهد شد.
بلر قول داده که «درباره اقتصاد رادیکال، درباره برنامه های رفاهی رادیکال و درباره آموزش رادیکال» باشد و به این ترتیب تمام و کمال از اصلاحات و تفکرات جدید حمایت کرده است و به رغم مزایای بی سابقه ای که تونی بلر دارد از جمله اکثریت قاطع در پارلمان، اوضاع خوب اقتصادی و حزب مخالف بی خاصیت، با این حال احساس عموم این است که او نخست وزیری است که توفیق چندانی نداشته است. حزب کارگر در زمان رهبری بلر پیشرفت هایی در زمینه ایرلند شمالی، تمرکززدایی، فکر، بهداشت و درمان و آموزش به دست آورده است. اما دستاوردهای بلر در مقایسه با تاچریسم یا، اگر بخواهیم از چپ ها مثال بزنیم، دولت رفاه اتلی هیچ است.
تونی بلر از دست افکار عمومی هم راحتی ندارد. اگرچه نخست وزیر از هر سیاستمدار محافظه کاری که اسم ببرید محبوب تر است ولی براون در نظر افکار عمومی وضع بسیار بهتری از او دارد. خیلی ها فکر می کنند بلر به انتقادهایی که به شیوه غیررسمی زمامداری او و نیز علاقه وافر او به گردش مطرح می شود، اعتنایی نمی کند. در مقابل عقیده عمومی بر این است که براون عملکرد بهتری از بلر دارد و او را (برخلاف بلر) سرمایه حزبش و بنابراین برای نخست وزیری مناسب تر می دانند. شاید همه این مسائل نخست وزیر و هوادارانش را آزرده خاطر کند. کار آنها که دو سال و اندی باقیمانده این است که وجهه بلر را ترمیم کنند و میراث او را حفظ کنند. اما در حالی که قدرت به تدریج از ساختمان شماره ۱۰ داونینگ استریت به خانه بغلی یعنی محل زندگی نخست وزیر- بعد از این- نقل مکان می کند، چگونه می توان این کار را انجام داد؟
پاسخ بلر، ایجاد فضایی پرانرژی و پرحرارت است. قهر کردن جزء اخلاق بلر نیست. او با دیدن اینکه طرفدارانش و افکار عمومی از او به سمت براون برمی گردند، قهر نکرده و با ترشرویی برخورد نخواهد کرد. آن یک هفته ای را در سال ۲۰۰۵ به یاد بیاورید که بلر با سفر به سنگاپور به برنده شدن بریتانیا در رقابت برای میزبانی المپیک کمک زیادی کرد، اجلاس گروه ۸ را که برای بحث درباره آفریقا و تغییرات آب وهوایی برگزار شده بود میزبانی کرد و در برابر حملات جنایتکارانه به لندن در ۷ ژوئیه واکنش نشان داد. در سال ۲۰۰۶ نیز او همین اراده سیاسی را برای اصلاح خدمات عمومی و دیگر کارهای ناتمامش از خود نشان خواهد داد. این کاری است او به بهترین نحو قادر به انجام آن است. طبق معمول حزب اپوزیسیون نیز به یاری او خواهد آمد. حزب محافظه کار (توری) تازه از یک مبارزه شدید برای رهبری حزب خلاص شده است. مبارزه ای که رویه های نامنظم و بی منطقش همه را به ستوه آورده بود. اگرچه شاید رهبری جدید بتواند روح تازه ای در توری ها بدمد، اما مسلماً این کار زمان خواهد بود. لیبرال دموکرات ها نیز بین دفاع از بازار آزاد و نیز کسانی که می خواهند چپ گراتر از حزب کارگر باشند، سرگردانند.
عجیب تر از همه اینکه احتمالاً براون نیز از او حمایت خواهد کرد. رابطه این دو قبلاً خیلی شکرآب بود، ولی الان روز موعود برای براون نزدیک است و براون نمی خواهد شورش به راه بیندازد. اگر رای دهنده ها به این نتیجه برسند که در حزب کارگر تفرقه افتاده و این حزب قادر به انجام هیچ کاری نیست، براون بیشتر از همه ضربه خواهد خورد.
اما خطرات زیادی هم پیش روی بلر وجود دارد. بزرگترین آنها، پیش بینی ناپذیرترین آنها هم هست: اتفاقات. نخست وزیری بلر الان گروگان جنگ عراق، دعواها درباره خدمات عمومی یا حقوق بازنشستگی و تروریسم است.
نزدیک شدن پایان نخست وزیری بلر، او را از سلاحی که بارها در زمان های سخت هوشمندانه به کار برده است محروم خواهد کرد. در پاسخ به بحران قانون اساسی اروپا او وعده آغاز اصلاحات داد و در برابر حملات اسلام گراها به لندن او از برگزاری کنفرانسی جهانی برای متحد کردن غرب و اسلام سخن گفت. وقتی شما نخست وزیر هستید این جور ژست ها حاکی از سیاستمداری و تدبیر شما تلقی می شود. اما وقتی به پایان کار نزدیک می شویم، این ژست ها احتمالاً این حس را در مردم تقویت خواهند کرد که بلر بیشتر عادت دارد وعده بدهد تا عمل کند. علاوه بر این، ادامه فعالیت های افراطی نیز چندان ممکن نیست. با اینکه براون می خواهد از شورش درون حزبی اجتناب کند، ولی در عین حال می خواهد وارث دولتی بیمار و متزلزل باشد. حزب کارگر پیش از اینکه برنامه اصلاح مالیاتی را کنار بگذارد احتمالاً در سال ۲۰۰۶ همین کار را با اصلاح قوانین بازنشستگی و مسائل هسته ای خواهد کرد. و شک نکنید: وزیران حزب کارگر از این نکته آگاهند که آینده آنها در دستان براون است. این مسئله به وزارت خزانه داری قدرت مانور زیادی می دهد تا از وزیران بخواهد که طرح های نخست وزیر را کند کنند، متوقف کنند و یا حتی جهت آنها را تغییر دهند. پس با نزدیک شدن خروج بلر از قدرت، یادگار او چیست؟ دو دستاورد سیاسی جلب نظر می کند. او حزب محافظه کار را به حاشیه سیاست بریتانیا رانده است و کاری کرده که حزب کارگر گرایش میانه را در سیاست بریتانیا از آن خود کند و رقیبی هم برای خود نبیند. فقط بعد از خروج او است که ما خواهیم فهمید این دستاورد دائمی و بنیادی بوده یا به شخص او استوار هستند. دستاورد دیگر بلر به همین ارزشمندی است. جان میجر یک بار گفت که هدف او به عنوان نخست وزیر این بوده که «کشوری بسازد که با خودش راحت باشد.» او هرگز موفق به این کار نشد. اما بلر شد. تحت نخست وزیری او بریتانیا با انقلاب تاچر کنار آمده است. این یادگاری ارزشمند برای بلر است حتی اگر حزب متبوعش قدر آن را نداند.
منبع : روزنامه شرق