چهارشنبه, ۲۳ خرداد, ۱۴۰۳ / 12 June, 2024
مجله ویستا


آندورا (نمایشنامه در دوازده تابلو)


تاریخ نشر : ۸۴۰۴۲۹
تیراژ : ۱۱۰۰
تعداد صفحه : ۱۷۶
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۳۴۱-۴۵۰-۷
رده دیویی : ۸۳۲.۹۱۴
نوع اثر : ترجمه
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : شومیز
محل نشر : تهران
مترجم : سمندریان - حمید
نویسنده : فریش - ماکس

سال‌ها قبل، 'کان' یک معلم خوشنام و با اخلاق آندورایی، که همسر و فرزند دختری دارد، تنها به کشور همسایه (که با یهودیان و یهودیت ضدیت دارند و آن‌ها را تعقیب می‌کنند و آزار می‌دهند) سفر می‌کند. در این سفر، به دنبال یک آشنایی و ارتباط با زنی به نام 'سینیورا' صاحب پسری می‌شود. هنگامی که کان به آندورا برمی‌گردد پسرش را با خود به آندورا می‌آورد و برای پرهیز از بدنامی اخلاقی، ادعا می‌کند که این طفل فرزند خود او نیست، بلکه یهودی‌زاده‌ایست که برای نجات از کشور همسایه او را با خود به آندورا آورده که از مرگ نجاتش دهد. مردم به خاطر این عمل او را تحسین می‌کنند و به پسرخوانده‌ی او (که نامش را 'آندری' گذاشته است) محبت می‌کنند؛ اما رفته رفته در آندورا شایع می‌شود که کشور همسایه، قصد حمله‌ی نظامی و اشغال آندورا را دارد. به دنبال این شایعه مردم آندورا احساس می‌کنند که در صورت عملی شدن این شایعه، دیگر صلاح نیست یک جوان یهودی محبوب مردم آندورا باشد. رفته رفته محبت مردم به آندری تبدیل به عداوت می‌شود. در حضور او مرتب از یهودی‌ها بدگویی می‌شود. آندری از پدرش می‌خواهد که اجازه بدهد، او با 'باربلین' (که آندری او را همبازی خود می‌داند نه خواهر خود) ازدواج کند. کان که از این تقاضا وحشت می‌کند، ولی از طرفی نمی‌تواند به آندری بگوید که باربلین خواهر واقعی اوست و نمی‌تواند با او ازدواج کند....