دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


افسانه‌های مردم بختیاری


افسانه‌های مردم بختیاری
نویسنده : لیموچی، کتایون
شماره کنگره : ۷الف۹ل/PIR۸۶۵۵
شابک : ۹۶۴-۹۵۶۴۲-۷-۶
رده دیویی : ۳۹۸.۲۰۹۵۵۵۳
تاریخ نشر : ۸۵۰۶۲۲
تعداد صفحه : ۳۰۶
تیراژ :     [ساير مجلدات]
نوبت چاپ : ۱

در مجموعه‌ي حاضر، پاره‌اي از افسانه‌هاي مردم بختياري تحت برخي از اين عناوين بازگو شده است: بابا خاركش، تنبل پا زردآلو، خروس پخته و ميهمان ناخوانده، روباه دم كنده، گل‌گيس و چوپان و موش و مور. براي نمونه در گل‌ گيس و چوپان، حكايت دختري به نام گل گيس بازگو مي‌شود كه تنها دختر كدخدا بود و علاوه بر زيبايي از ذكاوت و هوش نيز برخوردار بود. به همين علت خواستگاران بسياري داشت. اما او به تمام آن‌ها پاسخ رد داده بود زيرا عاشق چوپان گله‌شان بود. او چون مي‌دانست پدرش با اين ازدواج مخالفت خواهد كرد چيزي از اين ماجرا به زبان نمي‌آورد. از طرفي چوپان نيز عاشق و شيفته‌ي گل‌ گيس بود و از فراق او در بيابان ني مي‌نواخت. او از اين طريق با گل گيس حرف مي‌زند. گل‌گيس نيز صحبت‌هاي او را از خلال نواهاي ني مي‌فهميد. پس از مدتي چوپان كه صبر و قرار به پايان رسيده بود، نزد پدر گل گيس رفته و او را از پدرش خواستگاري مي‌كند. اما جواب رد مي‌شنود. پس از چندي، گروهي دزد به گله حمله مي‌كنند و چوپان كه فردي با درايت و ذكاوت بود از طريق نواهاي ني آن را به گوش گل‌گيس مي‌رساند و بدين‌ترتيب با كمك مردم، دزدان را هلاك مي‌كنند و گله را نجات مي‌دهند. پس از اين ماجرا، كدخدا به دليل شجاعت، ذكاوت و درايت چوپان، او را لايق دامادي خود دانسته و با ازدواج او با گل گيس موافقت مي‌كند.


همچنین مشاهده کنید