دوشنبه, ۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 27 May, 2024
مجله ویستا

۱۲ واقعه بزرگ سال ۸۵ در دنیای ورزش


۱۲ واقعه بزرگ سال ۸۵ در دنیای ورزش
ضربه سر زیدان برای دفاع از شرف خانوادگی اگر بخواهیم از ۱۲ واقعه بزرگ ورزشی جهان در سال پایان یافته ۱۳۸۵ یاد كنیم و برای هر یك از ماه های ۱۲ گانه از یك رویداد بزرگ و یا فردی خاص نام و وصفی به میان آوریم باید سلسله وار و در یك فهرست این گونه برایتان شرح ماجراها را نقل كنیم.
۱) فروردین ـ ستاره ای به نام «دوواین وید»
لیگ حرفه ای بسكتبال آمریكا (A.B.N) مرحله اول (گروهی) خود را به پایان رساند و تیم های صعودكننده به مرحله حذفی (پلی آف) خود را معرفی كرد و همسو با آن عنوان مرد سال خود را نیز برای دومین بار متوالی به یك كانادایی (استیونش گارد كانادایی فی نیكس سانز) سپرد كه در مدیریت و كارایی اش تردیدی نیست.
اما ستاره حقیقی فصل و یا لااقل كسی كه تكلیف قهرمانی را مشخص و تعیین كرد، نه او بلكه دوواین وید مهاجم ۲۴ ساله میامی هیت بود و حتی به نشانه آن به عنوان باارزش ترین بازیكن (MVP) سری دیدارهای فینال هم برگزیده شد.
درست است كه نخستین قهرمانی میامی در تاریخ ۶۱ ساله برپایی این لیگ تنها دو سال پس از پیوستن شكیل اونیل به این تیم شكل گرفت و غول پیشین لس آنجلس لیكرز، مهره ای غیرقابل برابری است اما این وید بود كه در روزهای مصدومیت و غیبت «شك» (كه شمارشان نیز اصلاً كم نبود) می خرامید و به سان یك ماشین گلزنی و امتیازگیری كار می كرد و هیت خود را از هر جهت مدیون خویش می دید.
اگر جز این بود میامی نمی توانست عقب ماندگی ۰-۲ خود را در برابر دالاس ماوریكز و ستاره آلمانی اش درك نوویتزكی با فتح هر ۴ دیدار بعدی جبران كند. در میامی مسن ترها و باتجربه ترهایی مثل آلونزو مورنینگ و گری پیتون هم بازی می كردند و مربیگری پت رایلی ۶۲ ساله حلال بسیاری از مشكلات بود اما حرف اول را وید می زد. فصل ۲۰۰۷-۲۰۰۶ لیگ كه از ۱۰ آبان ۸۵ به راه افتاد و اواخر خرداد ۸۶ تمام می شود، سرشار از مشكلات برای میامی بوده، اما مشكل اصلی در رفتن شانه وید و غیبت او در مسابقات همین ماه (اسفند) بوده است.
۲) اردیبهشت ـ بازگشت بارسلونا به بام اروپا
بارسلونا به قدری در ایالت كاتالونیای اسپانیا محبوب است كه شاید معروف ترین هنرمندان این كشور نیز با آن برابری نكنند. اما حقیقت آن است كه این تیم از ۱۹۹۲ به بعد قهرمان فوتبال اروپا نشده بود و فترت طولانی بارسا اسباب حیرت و ناامیدی كل اهالی فوتبال اسپانیا شده بود. سرانجام این صبر طولانی برای بازگشت به بام فوتبال اروپا در بهار ۸۵ قطع شد.
در فینالی كه قدری زودتر از معمول برگزار شد تا تیم های ملی حاضر در جام جهانی آلمان وقت بیشتری برای تدارك و تقویت خود داشته باشند، بارسا ۱-۲ بر آرسنال پیروز شد و قهرمان شد. آرسنال با بازی های زیبا و فنی اش و استفاده از شماری جوان مستعد، مانند فابرگاس و فلامینی شگفتی ساز بزرگ مسابقات جام قهرمانان اروپا بود و در ۱۰ دیدار متوالی گل نخورد و حتی در بازی فینال هم با وجود اخراج زودهنگام ینس لمن و ۱۰ نفره شدن تا ۲۰ دقیقه پایانی ۰-۱ از تیم پرمهره اسپانیایی پیش بود. اما ورود هنریك لارسن سوئدی به میدان و پاس های گلی كه برای اتوئو و بله تی فرستاد، برای تغییر نتیجه كفایت كرد.
با این حال به این سؤال هرگز پاسخ داده نشد كه چرا بارسلونا تنها در شب هایی كه رونالدینیو آماده است، برنده می شود و به چه سبب فرانك رایكارد در زمان هایی بجز این، جواب و راه حلی برای مشكلات تیمش ندارد. وقتی این مربی هلندی در اواخر سال با اتوئو درافتاد و یك جور جنگ داخلی در نوكمپ برپا شد، این پرسش ها عمیق تر شد و پاسخی نیز بر آن یافت نشد.
۳) خرداد ـ سرخپوست اسپانیایی می تازد
رافایل نادال با قیافه خشن و موهای بلندش سرخپوست ها را به یاد می آورد و با بازوهای پرعضله و پر خم و چمش ورزشكاران دوپینگی را به یاد می آورد اما او هر چه هست، خردادماه برای دومین سال پیاپی فاتح گرنداسلم تنیس اوپن فرانسه در رولان گاروس پاریس شد تا اگر قرار باشد یك نفر برای روژه فده رر سوئیسی خطرسازی كند و رقیبی خطرناك به نظر برسد، نادال باشد.
این تنیسور ۲۱ ساله و چپ دست اسپانیایی برای این كه پرونده عالی اش را بر روی زمین های خاكی (clay) درخشان تر كند، در راه فتح مجدد اوپن فرانسه شمار بردهای متوالی اش را بر روی این زمین ها به عدد خیره كننده ۵۸ رساند. ركورددار پیشین كه گی یرمو ویلاس آرژانتینی بود و ركوردش به اواخر دهه ۱۹۷۰ تعلق داشت برای تقدیر از نادال و دادن جایزه ای ویژه به او به محل برگزاری اوپن فرانسه آمد و حتی فده رر هم در بازی فینال در چهار ست به او باخت. نادال به واقع تنها تنیسوری بود كه در طول سال ۲۰۰۶ توانست بیش از یك بار فده رر را ببرد.
با این حال نادال به همان اندازه كه در clay خوب عمل می كند، در دیگر زمین ها می لنگد. البته او به فینال ویمبلدون هم رسید اما از لحظه ای كه آن دیدار را به فده رر «سلطان چمن و هاردكورت» باخت، به قهقرا رفت و تا پایان سال سر بر نیاورد و با عوارضی همچون مصدومیت و نزول به همان ستاره ماه های سوم تا ششم سال بدل نشد. نادال كه درسال ۲۰۰۵ در ۱۱ تورنمنت اول شده بود، این بار از ۶ تورنمنت فراتر نرفت و مصدومیت ها هم وی را كمرنگ تر كرد. به همین سبب صحنه اوپن استرالیا ۲۰۰۷ را نیز نیمه كاره ترك گفت.
۴) تیر ـ قهرمانی مافیایی ها در جام جهانی
این عادت ایتالیایی ها است كه درست در همان سال هایی جام جهانی فوتبال را ببرند كه روابط مافیایی شان و افشا و تقلب هایشان رو شده باشد. در سال ۱۹۸۲ در حالی ایتالیا برای سومین بار فاتح این جام شد كه ستاره اش و آقای گل جام جهانی پائولو روسی تا یكی دو ماه مانده به شروع رقابت ها به اتهام تبانی و تقلب محروم و حق حضور در رقابت ها را نداشت. اما به لطف بازگشت او و ۶ گلی كه وی به امثال برزیل، لهستان و آلمان زد، آتزوری در «اسپانیا ۸۲» قهرمان شد.
آن سناریو با ابعادی گسترده تر در سال ۲۰۰۶ تكرار شد و افشای تقلب های مافیایی یوونتوس و فرستادن آن به دسته دوم لیگ ایتالیا پرده و ابری تیره بر فراز فوتبال این كشور پراكنده و گسترانده بود و حتی مارچلو لیپی مربی تیم ملی و جیان لوئیجی بوفون دروازه بان تیم به سبب ارتباطات دیروز و امروزشان با یووه در معرض اتهام و ظن قرار داشتند اما ایتالیا برای گرفتن حق خود و خط بطلان كشیدن به این مسائل، حساب شده ترین و محكم ترین بازی هایش را ارائه داد و در دو بازی آخرش آلمان و فرانسه را برد و چهارمین قهرمانی اش را در جام های جهانی در شبی فراموش نشدنی در برلین رقم زد.
درجامی كه برزیل، انگلیس، هلند و آرژانتین ناكامان بزرگ آن بودند و پرتغال با صعود تا نیمه نهایی ، شگفتی ساز آن لقب گرفت، هیچكس خبرسازی تیم ایتالیا را نداشت. البته اگر معتقد باشیم ضربه سری كه زین الدین زیدان فرانسوی در بازی فینال جام برای دفاع از شرف خانوادگی اش بر سینه ماركو ماته راتزی مدافع بددهن ایتالیایی وارد كرد، بیش از آن خبرساز نبوده است.
۵) مرداد ـ ۴ ماه بعد از مرگ پدر «ببر »
در ماه فروردین بود كه پدر تایگر وودز گلف باز سیاهپوست و معروف آمریكایی پس از مدتها مبارزه بی نتیجه با بیماری مهلك سرطان، جان باخت. تایگر كه معنای لغوی اسم كوچكش ببر می شود، چنان آشفته شد كه در دو گرنداسلم اول امسال (مسترز و اوپن آمریكا) دستش به هیچ جا بند نشد و به واقع در دومی در میانه راه حذف شد.
همه به او حق می دادند، بجز خود تایگر كه تصحیح نمایش هایش را الزامی می شمرد. این چنین بود كه وی دوباره سر برآورد و پروازی تازه را تجربه كرد و گرنداسلم های سوم و چهارم سال را برد و دوباره «تایگر» شد. گرنداسلم چهارم كه تورنمنت نهایی «A.G.P» در خاك آمریكا بود و اواخر مردادماه به پایان رسید، تأیید و تأكید تازه ای بر مهارت های گلف بازی بود كه در ۳۴ سالگی در اوج دوران بازیگری اش به سر می برد و كمتر كسی است كه خونسردی وی را تحسین نكند. از همه عجیب تر آن كه او در ورزشی اوج گرفته و به حاكم ،۱۰ ۱۲ سال گذشته آن بدل شده كه به طور سنتی محل حكمروایی سفیدپوستان بوده است.
همان طور كه بسكتبال و «دو»های سرعت به طور ژنتیك محل استیلای سیاهان بوده، گلف را هیچ گاه محلی برای استیلای آنها ندانسته اند، در نتیجه وقتی وودز در سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ نزول كرد و هیچ گرنداسلمی رانبرد، ناظران به این باور رسیدند كه امثال فیل میكلسن (یك آمریكایی سفیدپوست) حكومت را از دست وی خارج ساخته اند و «اصل» بر «استثنا» مستولی شده است. چنین نبود و تایگر حالا ۱۲ گرنداسلمی است و تا جك نیكولاس كه با قهرمانی در ۱۸ گرنداسلم گلف ركورددار است، فاصله ای چشمگیر ندارد.
۶) شهریور ـ سقوط ورزشكاران پوشالی آمریكا
جاستین گاتلین دونده سیاهپوست آمریكایی پس از فتح هردو ماده ۱۰۰ و ۲۰۰ متر در رقابت های دو ومیدانی قهرمانی جهان ۲۰۰۵ در فنلاند در ظاهر به اوج رسیده بود و از آنجا كه در المپیك آتن هم یك طلا در ۱۰۰ و یك برنز در ۲۰۰متر به دست آورده بود، به نظر می رسید كه بالاتر از او هیچ كس در مواد سرعت وجود ندارد و او تبدیل به یك موریس گرین و تیم مونتگومری جدید شده بود.
اما كاخ پوشالی او با اعلام دوپینگی بودنش فرو ریخت و وی به سرنوشت تلخ هموطنش فلوید لندیس دچار شد كه پس از فتح مسابقات معتبر دوچرخه سواری «تور دوفرانس» (در مردادماه) مچش باز شده و دوپینگ وحشتناكش افشا گشته بود.
برای گاتلین این واقعه تازگی نداشت و او در سال ۲۰۰۱ نیز، زمانی كه در سطح كالج ها و دانشگاه های آمریكا به عنوان قهرمانی رسیده و به یك پدیده جدید بدل شده بود، متهم به دوپینگ شده بود ، اما در آن لحظه توانسته بود با جلوه دادن ماجرا به عنوان یك اقدام پزشكی برای رفع بیماری اش، دوپینگ خود را توجیه كند، ولی این بار چنین توضیح و توجیهی نداشت. در نتیجه عنوان های سال ۲۰۰۵ وی از او سلب و ركورد جهانی ۹‎/۷۷ ثانیه ای او در «دو»ی ۱۰۰متر هم كه در آن با آسافا پاول جاماییكایی شریك بود لغو شد و گاتلین ماند و پیامدهای وحشتناك تقلب كه مهم ترین آن بدنام شدن او و به واقع كل ورزش فاسد آمریكا است .
او به وسیله وكلایش یك سلسله اقدام های حقوقی را شروع كرده تا محرومیت دوساله اش را كه پس از اتمام المپیك پكن پایان می گیرد زودتر خاتمه بدهد و قادر به شركت دراین رقابت ها باشد ولی رسوایی او و لندیس ، سند تازه و محكمی بر خلافكاری ورزش آمریكا بوده است.
۷) مهر - بازنشستگی شومی و حكومت آلونسو
میشاییل شوماخر راننده فناناپذیر آلمانی توانسته بود با نزدیك شدن دوباره به فرناندو آلونسو اسپانیایی تصور قهرمانی مجددش را در رقابت های اتومبیلرانی «فرمول یك ۲۰۰۶» ایجاد كند اما او در تورنمنت پایانی فصل كه در برزیل بود به رتبه ای بالا نرسید و در عوض آلونسو با قرار گرفتن در میان ۴ نفر اول این تورنمنت تجدید قهرمانی اش را شیرین تر و خود را به حاكم جدید مسابقات جذاب اما خطرناك گراندپری اتومبیلرانی بدل كرد. كار «شومی» به واقع از تورنمنت ماقبل آخر فصل در چین خراب شده بود. آنجا كه ماشین وی (فراری) كم آورده و آلونسو برخلاف انتظار اول شده و ۱۰ امتیاز از شوماخر پیش افتاده بود. بنابراین تنها راه برای شوماخر این بود كه وی در برزیل اول شود و آلونسو را پس بزند كه این اتفاق هرگز نیفتاد.
رقابت نزدیك آلونسو و شوماخر در تضاد كامل با اوضاع اوایل فصل قرار داشت. موقعی كه راننده ۲۶ ساله اسپانیایی تورنمنت های متعددی را برده و بیش از ۳۰ امتیاز از قهرمان ۷ دوره فرمول یك پیش افتاده بود اما شومی در نیمه دوم سال جبران كرده و با فتح ۷ تورنمنت با ستاره رنو همپا شده بود. در نتیجه همه چیز به دو تورنمنت پایانی فصل در چین و برزیل وابسته بود و در نهایت اتفاقی شكل گرفت كه گفتیم. شوماخر همان طور كه از قبل اعلام كرده بود در پایان فصل بازنشسته شد و حالا مشاور و برنامه ریز «فراری» است و به كیمی رایكونن ستاره فنلاندی كه از تیم مك لارن به فراری نقل مكان كرده است «خط» می دهد و به او توصیه های لازم را ارائه می كند و آلونسو هم به مك لارن رفته است تا پیروزی هایش را در آنجا ادامه بدهد و در صورت امكان یك «شوماخر دوم» شود.۸) آبان - ستاره غیرمتعارف
آسافا پاول در هیچ یك از تعریف هایی كه در مورد واژه ستاره وجود دارد، نمی گنجد و نه طبع و نوع برخوردش با مسائل مختلف مثل یك ستاره است و نه حرف ها و هدف گیری هایش با این حال در عصری كه برترین دونده سرعت آمریكا یك متقلب و دوپینگی درآمده است (جاستین گاتلین) و نفر قبلی هم به همین اتهام در پیگرد است (تیم مونتگومری) و از دیگر كشورها و حتی پرتغال و انگلیس و نیجریه ستاره مطلق تازه ای سربرنیاورده، این دونده جامائیكایی بود كه به «قدرت» اول «دو»ی ۱۰۰ متر بدل شده است.
آمار نیز در جهت تأیید و تثبیت همین ادعا حركت می كند. پاول تنها دونده ای است كه توانسته ۱۰۰ متر را چهار بار در ۹‎/۷۷ ثانیه كه برابر با ركورد جهانی اوست بپیماید و به حد و مرزی برسد كه بجز او و خاطیان حاشیه نشینی كه نام شان آمد، دیگران به آن نایل نشده اند.
با این حال پاول هم بدون خدشه و بی ایراد نیست و مهمترین آنها این است كه ۴ سال پس از مطرح شدن اولیه اش هنوز صاحب مدال در یكی از مسابقات كلاسیك و اصلی (جهانی و المپیك) نشده و به رتبه پنجم در «دو»ی ۱۰۰ متر المپیك آتن اكتفا كرده و در رقابت های قهرمانی ۲۰۰۵ جهان در هلسینكی هم به كلی غایب بود و عنوان شد كه مصدوم بوده است.
به واقع مقام قهرمانی «دو»ی ۱۰۰ متر در بازی های كامن ولث (كشورهای مشترك المنافع) ،۲۰۰۶ تنها طلای قابل ذكر اوست كه آن هم با دو دوره رقابت اصلی كه گفتیم برابری نمی كند. پاول ۲۵ ساله لااقل به این دلخوش است كه تا این لحظه اسیر ماجرای دوپینگ و از مغبون ها و بدنامان آن نشده است.
۹) آذر - به یاد دیوار برلین
انتخاب شدن فابیو كاناوارو به عنوان مرد سال فوتبال اروپا به سبب رویكردهای عقلایی نزد كارشناسان مورد وثوق نشریه «فرانس فوتبال» به طور كامل رویدادی محتمل بود، اما این كه در گزینش فیفا نیز كاناوارو در صدر بنشیند و به عنوان مرد سال فوتبال جهان هم انتخاب شود، اسباب حیرت شد زیرا به طور معمول مربیان تیم های ملی دنیا و كاپیتان های این تیم ها (و بویژه قشر اول) به جای توجه به موفق ترین چهره های ۱۲ ماه گذشته به افرادی رأی داده اند كه به اعتقاد آنها بهتر فوتبال بازی می كنند و هرچه نیز به آنها توضیح داده شده بود كه سلیقه شخصی را وارد این مسأله نكنند، تا قبل از سال ۲۰۰۶ گوش شان بدهكار نبود.
مردی كه این طلسم را شكست و انتخاب كنندگان فیفا را به آدم هایی عاقل بدل كرد، كاناوارو بود. مدافعی كه در جام جهانی ۲۰۰۶ فراتر از معمول ظاهر شد و با بازی های محكم و كارسازش از دلایل اصلی قهرمان شدن ایتالیا بود. رونالدینیو كه بسیار امیدوار بود به لطف انتخاب های كج و معوج مربیان تیم های ملی دنیا برای سومین سال متوالی اول شود، به لطف نمایش های خوب ۶ ماه اول سال و بازی های بد نیمه دوم سال به رده سوم تنزل كرد و زین الدین زیدان، مردی كه دعوای ولو منطقی اش با ماركو ماته راتزی مدافع تیم ملی ایتالیا از دلایل عمده شكست فرانسه در دیدار نهایی بود، برابر همان آرا در رده دوم ایستاد.
اما، سال فوتبال، سال كاناوارو بود. مردی كه در سنی بالای (۳۴ سال) بهترین بازی های عمرش را ارائه كرد و به لطف وجود او تیم ملی ایتالیا در تمام مسابقاتش در جام جهانی ۲۰۰۶ تنها ۲ گل خورد و هرچند انتقالش از یوونتوس به رئال مادرید به خاطر استمرار ضعف های رئال یك انتقال ایده آل از آب درنیامد، اما هیچ كس نمایش های او در «آلمان ۲۰۰۶» را از یاد نخواهدبرد. بویژه نمایش او در دیدار نهایی در شهر برلین و در برابر فرانسه كه محكم تر از دیوار قدیمی و معروف برلین - البته قبل از فروریختن اش!- جلوه كرد.
۱۰) دی - خداحافظی در ۲۴ سالگی
ایان تورپ برابر تمام محاسبات و توقعات آماده می شد تا در المپیك پكن سیر فتوحات خود را در شنا استمرار بخشد و بر ۶ مدال طلای المپیكی اش بیفزاید. آخر چطور می شد از غول جوان شنای استرالیا كه در اوج قدرتش بود و در ۳ دوره رقابت های شنای قهرمانی جهان به سال های ۱۹۹۸ ، ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ نیز در مجموع ۱۱ مدال زرین را به سینه زده بود، انتظاری جز این را داشت؟
اما چیزهایی متفاوت درحال شكل گیری بود و از دور هم می شد آنها را حس كرد. وقتی غیبت تورپ پس از صید ۳ طلای المپیك آتن بیش از حد طولانی و پی درپی وعده امروز و فردا داده می شد، ناظران به شك افتادند.
آخرین نقطه امید مسابقات شنای قهرمانی جهان ۲۰۰۷ بود كه برای شهر ملبورن درنظر گرفته شد و تصور می شد كه «اژدر» (لقب تورپ) در آن بخت آزمایی و قدرتش را برای المپیك پكن تنظیم و طراحی و اندازه گیری خواهدكرد.
اما واقعیت چیزی بجز این بود و یك روز در ماه دی تورپ در كنفرانسی مطبوعاتی در سیدنی شركت و اعلام بازنشستگی كرد و از فرود همیشگی اژدر سخن گفت. دلیل آن، «بی انگیزه شدن و نداشتن كشش لازم» جمله هایی بود كه از زبان تورپ عنوان شد. او گفت: یك روز صبح بیدار شده و حس كرده است كه شنا دیگر برای او چیزی نیست كه در گذشته بوده است. او افزود كه از این پس در زندگی چیزهای دیگری برای او مهم است و چون نمی تواند بر خلاف گذشته، تمام وجودش را مصروف ورزش قهرمانی كند، پس همان بهتر كه دیگر نباشد. درست است كه تورپ از ۱۶ سالگی اوج گرفته و بویژه در شناهای ۲۰۰ و ۴۰۰ متر آزاد كولاك كرده بود، ولی با این فرض هم اعلام كناره گیری او در ۲۴ سالگی بیشتر به یك شوخی می ماند.
۱۱) بهمن- ورود یك رئیس جدید و معروف
جنگ لنارت یوهان سون و میشل پلاتینی بر سر احراز ریاست یوفا در كل نبرد شیرینی نبود و بد شروع شد و بد هم تمام شد، اما پایان ماجرا روی كار آمدن چهره مشهور و پر طرفدار فوتبال فرانسه و نشستن او بر جای یوهان سون، پس از ۱۷ سال حكومت این سوئدی فربه بر مسند اول فوتبال قاره اروپا بود.
بدیهی بود كه یوهان سون، حتی در ۷۷ سالگی، حاضر نباشد این سمت را به رقیبی ۲۵ سال جوان تر از خود بسپرد و بدیهی تر بود كه سپ بلاتر رئیس ۷۱ ساله و سوئیسی فیفا برای از میدان بدر كردن یوهان سون رقیب بزرگ ۱۰ سال گذشته خود و به پیروزی رساندن پلاتینی كه دوست نزدیك اوست، دست به كارهای آشكار و پنهان زیادی بزند. پس از این كه یوهان سون در رأی گیری بازنده شد و عنوان را به پلاتینی واگذار كرد، دوباره از بلاتر به خاطر جهت گیری آشكارش به سود كاپیتان و مربی سابق تیم ملی فرانسه انتقاد كرد؛ اما كار از كار گذشته بود. نمی دانیم، شاید هم نگذشته باشد.
زیرا پلاتینی به محض ورود به صحنه وعده تغییراتی را به برخی مسائل اساسی فوتبال اروپا داده كه به مذاق بزرگان خوش نیامده است. او گفته است سهمیه ۴ تیمی كشورهای بزرگ و مدعی را در جام قهرمانان باشگاه های اروپا كاهش خواهد داد، تا سهمیه كشورهای كوچك بیشتر شود. به همین خاطر بود كه آلمان به وضوح كوشید در انتخابات مربوطه، پلاتینی به پیروزی نرسد و یوهان سون سر جایش بماند كه از ۱۹۹۰ در آن نشسته بود. اما فرانتس بكن باوئر نماینده و نماد اصلی فوتبال آلمان كه مبین آن تلاش نافرجام بود حالا به نوبه خود تلاشش را متمركز بر ساقط كردن بلاتر و در آوردن پست ریاست فیفا از دست وی كرده است. اتفاقی كه اگر در سال جدید (۸۶) بیفتد، حاكمیت ستاره های فوتبال دهه های ۱۹۷۰ و ۸۰ را بر مسند های اجرایی و تشكیلاتی قرن بیست و یكم كامل خواهد ساخت.
۱۲) اسفند- «هفته ۱۶۱» برای فده رر
جیمی كانرز آمریكایی در فاصله میان ماه های جولای ۱۹۷۴ تا آگوست ۷۷ به مدت ۱۶۰ هفته متوالی در صدر جدول جهانی تنیس مردان جای داشت و این تا نخستین روزهای اسفند ۸۵ بهترین ركورد تاریخ محسوب می شد، اما همان طور كه از آبان و آذر ۸۵ قطعی به نظر می رسید، یك تنیسور عصر مدرن به او رسید و در دهه اول اسفند به هفته ۱۶۱ پا نهاد و بهتر بگوییم برای ۱۶۱ هفته متوالی در بالای جدول جهانی ماند و شاید به راحتی تشخیص خواهید داد كه آن مرد، روژه فده رر سوئیسی است.
فده رر ۲۶ ساله برای این كه یك بار دیگر مرد سال تنیس جهان وموفق ترین مرد این ورزش در طول سال نامیده شود، ۳ گرنداسلم از ۴ گرند اسلم این ورزش را برد و قهرمانی های او در ویمبلدون و یو.اس.اوپن به واقع چهارمین و سومین پیروزی های متوالی او در این مسابقات بزرگ چهارگانه در سال های پیشین به حساب می آمد. با این حال او به این حد نیز اكتفا نكرد و در آذرماه تورنمنت مسترز (اساتید) را هم در خاك چین برد و در آغاز سال ،۲۰۰۷ نخستین گرند اسلم این سال را كه اوپن استرالیا بود در ملبورن فتح و آن را هم ضمیمه افتخاراتش كرد و ۱۰ گرنداسلمی شد.
فده رر با كاری كه در ملبورن انجام داد به نخستین بازیكن ـ از سال ۱۹۳۴ به بعد ـ بدل شد كه به فینال ۷ گرند اسلم پیاپی رسیده و اینك تنها ۴ قهرمانی كم دارد تا به ركورد پیت سمپراس آمریكایی در زمینه كسب رتبه اولی در ۱۴ گرنداسلم ورزش تنیس برسد. همه اینها موجب شد كه او ركورد قدیمی كانرز در زمینه حضور پیوسته در بالای جدول جهانی تنیس را هم بشكند و اضافه بر آن به كاندیدای جدی عنوان برترین مرد تاریخ تنیس هم بدل شود.
وصال روحانی
منبع : روزنامه ایران