چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


زلزله مخرب سال ۱۳۰۹ سلماس


زلزله مخرب سال ۱۳۰۹ سلماس
روزسه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۰۹ هـ .ش.
زلزله‌ای که بزرگی‌آنرا ۵/۵ = M درجه برآورد کرده‌اند سلماس را در ساعت ۱۰ صبح تکان داده و باعث خرابی چند دکان و خانه شده تقریباً پانزده نفر تلف شدند و قسمتی از اهالی شهر را تخلیه کردند . روستاهای هفتوان ، کوچه میش ، و کلشان تخریب شدند در هفت وان ، چند خانه به کلی فرو ریخته و یک زن با یک کودک زیر آوار ماندند در کوچه‌میش و کلشان تقریباً تمام خانه ها تخریب و در هر کدام یک نفر کشته شدند. در روستاهای دیگر سلماس آسیب ها کمتر بود مثلاً در کهنه شهر ، پته وئر (Pata ver ) سارنا ، پیه جوک (Payajuk )چند خانه فرو ریخت و بیشتر آنها ترک خوردند در دیگر روستاها نظیر ملحم ، اؤله ، خسروا ، دیریش و مغانجوق بیشتر خانه ها ترک خوردند . کمی دورتر از رو مرکز زلزله که آن را بربریان (۱۹۷۷) و بولتن مؤسسه ژئو فیزیک ۱۵/۳۸ درجه شمالی و ۷۵/۴۴ درجه شرقی (منطقه تمر ، شورگل ) برآورد کرده اند. در روستاهای حبشی ، آختاخانا ، یوشانلو ، عیان و سنجی تنها چند دیوار ترک خوردند . این زلزله که در حقیقت پیش زلزلة اصلی زلزله مهیب سلماس بود این اثر را داشت تا به مردم سلماس و روستاهای اطراف هشدار ترک خانه ها را بدهد و بدینسان جان خود را از زلزله های احتمالی نجات دهند در این میان نقش فرمانده سربازخانه سلماس چشمگیر بود .فرمانده پادگان سلماس ضمن هشدار به مردم سلماس از بابت نخوابیدن در زیر سقف سنگین خانه ها تمام سربازان پادگان سلماس را به حالت آماده باش در خارج پادگان نگه داشته بود که آمادگی و کمک این سربازان در فردای آن زلزله تحسین برانگیز بود . این زلزله در بولتن مهم زلزله نگاری جهان در ساعت هفت و سه دقیقه و بیست و دو ثانیه به وقت جهانی و حدود ساعت ده صبح به وقت محلی ثبت شده است. پانزده ساعت بعد در نیمه شب همان روز زلزله‌ای با قدرت خیلی بیشتر از اثر این زلزله ، سلماس را به کلی تخریب کرد.
● ۱۹۳۰ م (۷مه)(سلماس):
این زلزله که بزرگی آنرا بربریان (۱۹۷۴) ۴/۷ =M و مؤسسه ژئوفیزیک ۲/۷= M برآورد کرده است یکی از مخربترین زلزله های آذربایجان و شاید منطقة خاورمیانه می باشد بطوریکه سال ۱۹۳۰ م در تاریخ زلزله شناسی بنام زلزله ۱۹۳۰ سلماس ثبت شده است . پانزده ساعت پس از پیش لرزه سلماس در نیمه شب سه شنبه یا در حقیقت بامداد روز چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت زلزله اصلی در آن واحد موجب تخریب کامل دیلمقان dilmgan و حدود شصت روستا در دشت سلماس و مناطق حاشیه ی آن شد . دامنة آسیبها از دشت سلماس به دهستان قطور و مسیر علیای زاب در ترکیه کشیده شده بود و موجب کشته شدن ۲۵۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر در سلماس شد .
پس از زلزله وحشتناک یک عده تقریباً سیصد نفری که در زیر آوارهای شهر مانده بودند در نتیجه مجاهدت سربازان پادگان سلماس از زیر خاک بیرون آورده شده و در مریضخانه های موقت ارتش که به وسیله چادرهایی تهیه شده بود تحت معالجه قرارگرفتند. نان و غذا به وسیله اتومبیل های امداد از نقاط دیگر آذربایجان به سلماس حمل و وسایل آسودگی اهالی و مجروحین کاملاً فراهم شد . منصور والی وقت آذربایجان و سرتیپ حسن خان مقدم ( ظفرالدوله ) فرمانده لشکر شمالغرب و چند نفر از رؤسا برای بازدید نقاط زلزله زده از تبریز وارد سلماس شدند و وجوه زیادی از طرف دولت و شیرو خورشید سرخ (هلال‌احمر فعلی ) بین زلزله زدگان تقسیم گردید . در اورمیه نیز پس از دریافت خبر زلزله در سلماس و تخریب کامل سلماس فوراً هیئت مؤسسه شیرو خورشید سرخ (سابق ) اورمیه تشکیل و موضوع کمک و مساعده به زلزله زدگان سلماس مطرح و بلا فاصله آقای حاج امیر نظمی افشار از اعضاء پیشقدم در امور خیریه و عضو جمعیت مزبور با آقای دکتر علی احمد خان مقادیری دارو و سایر مایحتاج لازم را برداشته برای معاینه و معالجه مجروحین به سلماس عزیمت کردند . دکتر امیر اعلم رئیس جمعیت شیر و خورشید سرخ ( سابق) مرکز و پزشک مخصوص دربار به اورمیه رفته و از آنجا وارد سلماس شده و همراه با دو پزشک همراهی به معالجه مردم پرداختند. دکتر حسینقلی صفی زاده فارغ‌التحصیل پزشکی از روسیه که اصلاً از اهالی قره‌باغ آذربایجان بوده و در اثر حمله ارامنه به قریه عربلر ماکو آمده ( ۱۲۹۷ ش ) و در سال ۱۳۰۲ شمسی با درجه سرگردی در خدمت ارتش بود، در آن زلزله وحشتناک به معالجه زلزله زدگان پرداخت. نجات یافتگان بعدها شرح می دادند که دکتر بی آنکه وقت استراحت داشته باشد خوراک خود را در دستمالی می پیچید و روزها پی در پی مشغول معالجه زخمی ها می شد. اتفاقاً روزی پس از سه روز بی خوابی در اتاق پشت میزش به خواب می رود و در همان حال خواب ،‌ زلزله دیگری رخ می دهد و دیوارهای اتاق فرو ریخته و دکتر زیر سقف می ماند. او را پس از هشت ساعت زنده ولی مجروح از زیر خاک در می آورند.
جهانگردی به نام « اوون تویدی » که در آن زمان در تبریز به سر می برد اوضاع تبریز را در سفرنامه ی خود شرح می دهد:« از مدت اقامتمان در تبریز خاطره های بزرگ ولی غیره منتظره و ناخوشایند هم داریم و آن این است که یک روز داشتیم با کنسول انگلیس و خانمش ـ که به علت میهمان نوازی های آنان در سراسر اقامتمان در آن شهر به ما بسیار خوش گذشت ـ‌ ناهار می خوردیم. درست هنگامی که به خوردن ولووانت نوعی پیش غذا مشغول شدیم ناگهان شهر با یک زلزلة شدید تکان خوردکه بیش از یک دقیقه طول نکشید و بسیار هراس انگیز بود. همه یکباره از روی صندلی هایمان جستیم که به بیرون فرار کنیم ولی برای مدت شاید ده ثانیه پنجره ای که رو به باغ بود بسته شد و هرکاری کردیم نتوانستیم آنرا باز کنیم و من در آن لحظه نومیدانه با تمام وجودم هراس را حس کردم ، ساختمان کنسولگری می جنبید و اینسو و آنسو می‌رفت و من مانند عکس هایی که به دیوار آویزان بودند ، خالی بودن زیر پاهایم را احساس می کردم. شاید بیش از یک ربع ساعت نشد که دوباره خوردن ناهار را از سر گرفتیم و من برای نخستین بار حس کردم که غذای به آن خوبی ، دیگر در دهانم مزه ندارد. هنگامی که دوباره از هیجان این پیشامد در گفتگو بودیم ، خبر رسید که زلزله باعث ویرانی یکی از کوچه های داخلی بازار شده و هشت تن زیر آوار مانده و کشته شده‌اند ». در تبریز اکثر سیمهای برق قطع و آب حوض ها جهید.
در بندر شرفخانه نیز موجهای مهیب دریاچه اورمیه باعث صدمه به کشتی ها و ادارة کشتیرانی شد و روز چهار شنبه گروهی از مردم وحشت زده سلماس برای اطلاع دادن این واقعه به تبریز و کمک خواستن از مقامات با پای پیاده و دوان دوان از کرانة دریاچة اورمیه خود را به شرفخانه رسانه بودند. چون همة سیمهای تلفن و تلگراف سلماس و تبریز قطع شده بودند.
پس از زلزله در ۱۰ کیلومتری شمال گسل سلماس یک چشمة آب گاز دار هیجده درجه بوجود آمد که در سلماس زلزله بولاغی (چشمه زلزله) نامیده می شود. این چشمه بعدها پس از زلزله ها مخصوصاً زلزله ۲۲ ژوئن ۱۹۷۳ سلماس رنگ گل به خود گرفت. در نتیجه این زلزله سطح ایستایی منطقه موقتاً بالا رفته مناطق پست را آب فرا گرفت اما به زودی به سطح پیشین خود فرونشست. آب دریاچه که خیلی پایین رفته بود به تدریج بالا آمد و زمین لغزشهای متعدد در درة سلماس و در شیبهای لشکران و سایر مناطق رخ داد که ریزش تپه های باستانی هفتوان‌تپه و دیریش ‌تپه قابل ملاحظه بود. امبرسیز(۱۹۸۲)شعاع تخریب زلزله را ۲۳کیلومتر و شعاع احساس را ۳۵۰ کیلومتر برآورد کرده است یعنی زلزله در بغداد و تفلیس احساس شده است.
این زلزله با گسلی همراه بود که هنوز هم قابل مشاهده است و می توان آنرا بر روی زمین به گونه‌ای ناپیوسته در طول حدود ۱۶ کیلو متر از شمالغرب شورگؤل ( shor gol ) تا همسایگی کهنه شهر دنبال کرد. در بیشتر مسیر آن که دارای گرای ۳۰۰ درجه است می توان درباره جهت جنبش واقعی گسل جنوب سلماس داوری کرد که راستگرد است اما بجز در دو نقطه جابجایی افقی راستگرد یک و چهار متری قابل اندازه گیری است. مقدار جنبش را نمی توان تعیین کرد . بین شورگؤل و محل تقاطع گسلش با زولاچای ، طرف شمال شرقی شکستگی گسله پایین افتاده است. مقدار جابجایی قائم متغیر است و در برخی جاها افت ظاهری به ۴ تا ۶ متر می رسد .اثر گسیختگی پس از کهنه شهر دیگر قابل مشاهده نیست با این همه اطلاعات محلی دلالت بر آن دارد که این اثر در طول شش تا دوازده کیلومتر دیگر در همان راستا در طول کناره جنوب غرب دوشیون چای ادامه داشته است. در شمالغرب دئریک ، شکستگی گسلة دیگری را در سنگ و آبرفت می توان دید. که طول حدود سه کیلومتر با گرای ۵۰ تا ۶۰ درجه کشیده شده است و طرف غرب آن پایین افتاده است. رشتة پس لرزه ها در حدود سه ماه و نیم دنباله داشت و بزرگترین پس لرزه در ۸ مه (۱۸ اردیبهشت ) سبب ریزش در شرفخانه ، خوی و قطور شد. بر دشت سلماس نصف روستای شکریازی نابود و چهار نفر کشته شد.این پس لرزه همچنین روستاهای گیوران ، میرعمر، راویان و چالیان در جنوب قطور را که پیشاپیش در اثر لرزة اصلی ویران شده بود تقریباً به کلی ویران و به ناحیه ای که در اثر لرزة اصلی زیان شدیدی ندیده بود به سختی آسیب رساند. در این زلزله اکثر آثار باستانی سلماس ، مساجد و بقاع قدیمی ، منارة قرون وسطایی میر خاتون ، پل های قدیمی از بین رفت .
پس از استقرار آرامش در سلماس ، شهر جدیدی در یک کیلومتری دیلمقان – بر محل فعلی شهر سلماس با نقشة صحیح شهر سازی و مهندسی و بصورت شطرنجی مهندس اسداله خاور زمین احداث و به هر یک از اهالی شهر ویران شدة سلماس قطعه‌زمین مناسبی جهت خانه سازی و اسکان داده شد .از ویرانه های سلماس امروزه چیزی باقی نمانده است بجز پایة دیوارها ی مسجد آقا ( آقا مچیدی )و سنگهای منشوری شکل ستونهای مسجد که جای دارد محل این آثار توسط میراث فرهنگی حصار کشی شده و به عنوان یادگاری از زلزلة مشهور و ویرانگر ۱۹۳۰ م سلماس برای آیندگان جهت عبرت و برنامه ریزی اصولی جهت تلاش برای بسط دانش زلزله شناسی و مهندسی زلزله در منطقه‌ استفاده گردد.بدین ترتیب دیلمان ، کهنه شهر و دهها روستای سلماس در عرض چند ثانیه با خاک یکسان شد.
پس از برقراری آرامش در سلماس جهت اسکان بازماندگان سلماس ، در یک کیلومتری غرب منطقه آسیب دیده زمینی تخصیص داده شد . نقشة جدیدشهر سلماس به شکل زیبایی با اصول نوین شهرسازی توسط مهندس اسدالله خاور زمین طراحی گردید و جهت اجرا به حکومت سلماس تقدیم گردید. بر اساس نقشة سلماس شهر جدید دارای ۱۸ خیابان و ۴ میدان بود که چهار خیابان ۳۰ متری و بقیه ۲۰ متری بودند. پس از تهیه نقشه ، مقرر گردید برای هر یک از اهالی دیلمقان قطعه زمین مناسبی جهت عمارت و ساختمان در نظر گرفته شود. جهت حسن انجام تقسیم زمین کمیسیونی تحت عنوان ( کمیسیون اعمار ) بنیان نهاده شد تا مسئولیت اجرائی پروژه را نظارت نماید. به موجب اسناد موجود در آرشیو شهرداری سلماس ، تقسیم زمین میان اهالی دیلمقان چند ماه پس از ویرانی کامل شهر شروع گردید ( در سند ضمیمه ، تاریخ ۱۴/۵/۱۳۰۹ دیده می شود). ریاست این کمسیون که می‌توان آن را بنای اولیه شهرداری سلماس دانست از سال ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۳ شمسی یعنی سالهای تأسیس شهر جدید سلماس با « میرزا مهدی خان ناصر هیئت » بود.
سعید حق داد صدقیانی