جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تأملاتی در نقد شعر


تأملاتی در نقد شعر
● مقدمه
مطابق یکی از دیدگاه هایی که در ادبیات وجود دارد – و من هم به آن معتقدم – یک متن ادبی برای آفرینش زیبایی به وجود می آید یا به عبارت دیگر می توان متنیت متن را در مرحله ای از آفرینش آن بر زیبایی منطبق دانست و از طرفی دیگر ظاهراً زیبایی تولید شده در آفرینه (اینجا همان متن) با ایجاد لذت رابطه ای متناظر و مستقیم دارند. هر چند که دلیل این رابطه ی مستقیم هنوز برای من روشن نیست ولی می توانم آن را به صورت تجربی بپذیرم؛ اما چون بعضاً صحبت در عرصه ی لذت می تواند عمومی هم نباشد و وارد عرصه ی سلیقه و زیبایی ذهنی هر نفر شده ، بیشتر صحبت هایی که در پی می آیند قابل ابطا لند. پس پذیرش هر گزاره ای بستگی به سلیقه ی مخاطب و زیبایی شناسی حاکم بر اندیشه و ذهن او خواهد داشت.
● دیدگاه
دکتر رضا براهنی در کتاب طلا در مس می گوید :«هرکس که شعر می خواند اولین توجهش باید به زبان باشد...در شعر، زبان، ادبیت پُرِ زبان ، به معنای مطلق کلمه وجود دارد...» پس یکی از قیاس هایی که برای تشخیص شعر و ناشعر می توان به کار بست ، همین زبان یا ادبیت پر زبان است. اما در بررسی زبانی یا زبان شناختی یک اثر ادبی از منظری باید برای همه شمول بودن بررسی سه دیدگاه را مد نظر داشت:
الف) این بررسی تبیین جامعی از ابعاد ساختار زبانی متن – به خصوص ابعاد کاربردی آن- به دست دهد.
ب) کاربردی از زبان را که باعث ایجاد اندیشه در ذهن مخاطب می شود را نشان دهد.
ج) از دیدگاهی نشانه شناسانه معانی متن ( نه معنای آن ) را، در بنیانی احتمالاً اجتماعی ، استخراج کند. اما اگر در مورد شعر بخواهیم صحبت کنیم باید بررسی کنیم که آیا در شعر ادبیت پرزبان وجود دارد ؟ (حتا نه به معنای مطلق کلمه) یعنی شاعر توانسته از ادبیت زبان به ادبیت شعر برسد و از زبان ، اندیشه تولید کند یا خیر؟ نیز به پاسخ این پرسش باید نایل آییم که اصلاً شاعر چگونه کارکردی را از زبان طلب می کرده ؟؛ و آیا به کارکرد زبانی شعر رسیده است؟ ا لبته بیجا نمی بینم که منظور از کارکرد زبانی شعر را بیان کنم؛ همان طور که می دانیم زبان (به عنوان یک نظام نشانه ای) ماهیتی دوگانه دارد:
الف) انتخاب واحدهای زبانی و ترکیب این واحدها در واحدهای زبانی دیگر. این ا نتخاب ، امکان جایگزین شدن را در ذهن تداعی می کند، پس می توان این قسمت از زبان را ابزاری استعاری ساز(هم درمعنا و هم در ساختار) دانست.
ب) خصلت دیگر زبان مربوط به محور ترکیبی زبان است و صنعت مجاز (انواع مختلف آن) را به وجود می آورد. نیز می دانیم که طبق نظر زبان شناسان قطب یا محور اول (که همان محور استعاری است) زبان شعر است و محور دوم (که محور ترکیبی یا قطب مجاز زبان است) نثر می باشد.
منبع : پارس درگاه