دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
با تایچی احساس غرور میکردم ...
● اریک ککت، کارشناس ساواته دفاعی
اریک ککت، پلیس قدیمی و آموزش دیده بوکس فرانسه، کارشناس دفاع شخصی است. او به هیچوجه یک رزمیکار هنر درونی نبود. این افسر پلیس که ابتدا با تردید زیاد به این هنر مینگریست، اکنون نسبت به فواید آن متقاعد شده است. او با شوخطبعی بسیار، از کشفیات خود در مورد این هنر میگوید ....
من در ۲۰ سالگی با یوگا آشنا شدم. مردد بودم. من به ورزشهائی نیاز داشتم که در آنها حرکت باشد. بوکس فرانسوی و انگلیسی تمرین میکردم. روزی، یک دوست توانست مرا متقاعد کند که در یک دوره کارآموزی تایچیچوآن همراه او باشم. پس از ۳۰ دقیقه من از خودم پرسیدم اکه آنجا چه کار میکنم. چیز زیادی از آن متوجه نمیشدم. سعی میکردم کار دیگران را تقلید کنم.
● نفس کشیدن با شش راست!
در طی یکی از تمرینات، استاد کنار من آمد و از من خواست با شش راستم نفس بکشم .... به او گفتم این کار غیرممکن است. او دستان مرا گرفت و آنها را روی دندههایش گذاشت. سپس شروع به نفس کشیدن کرد و به طرزی شگفتانگیز، فقط یکی از ششهایش از هوا پر میشد، در حالیکه دیگری هیچ تکانی نمیخورد. من چیزی برای گفتن نداشتم! در پایان روز، من نسبت به سایر اوقات حال بهتری داشتم، مانند این بود که باری از روی دوشم برداشته باشند. این حالت چند روز ادامه داشت. چند وقت بعد یک کلاس یوگا در طبقه زیرین آپارتمان من باز شد. میخواستم امتحان کنم. در پایان نخستین روز من واقعاً احساس خوبی داشتم، احساسی که قبل از آن نداشتم. این حالت، آن شب (با رویاهای خیالانگیز!) و روز بعد ادامه داشت. تنها اشکالی که وجود داشت آن بود که استاد جلوی شاگردان دیگر حرفهائی به من میزد که برایم خوشایند نبودند: ”دیدی؟ این ورزش بیشتر به تفکر نیاز دارد تا به ورجه و ورجه کردن!“ این باعث شد که من دست بردارم.
در سال ۲۰۰۲ من احساس میکردم که شدیداً نیاز به این دارم که در کلاس یوگا ثبتنام کنم. یک ساعت در هفته ... نمیتوانستم به ساعت نگاه نکنم. خیلی به کار دیگران دقت میکردم که ببینم من بهتر هستم یا نه.
به مرور زمان کلاسهای من کوتاهتر شد. دیگر انگیزهای برای رقابت نداشتم. دیگر چیزی نمیخواستم. همه چیز را به حال خود رها کردم. کمکم داشتم به پیشرفت واقعی میرسیدم. توانستم سه چیز اصلی را سرلوحه کار خودم قرار دهم: وضعیت بدن، تنفس و تفکر.
● خیلیها تردید داشتند
نخستین نتایج آن فیزیکی بودند. احساس میکردم بدنم نرم و انعطافپذیر شده است ... و این را بیشتر تأثیر یوگا میدانستم. مانند ۲۰ سالگیام میتوانستم با پا ضربه بزنم. بازوها و شانههایم که در اثر سالها کار عضلهسازی سست شده بودند کمکم باز میشدند. تنفسم بهتر شد. کمتر پیش دکتر استخوان میروم. دوست داشتم این دانش را به شاگردانم انتقال بدهم.
خیلیها شک داشتند، به ویژه صاحبان رتبههای بالا. به آنها پیشنهاد کردم که از ”سلام به خورشید“ بهرهمند شوند، تمرینی که با هماهنگ کردن حرکت، تنفس و تمرکز، بدن را گرم، انعطافپذیر و نیرومند میکند. این تمرین که ۶ دقیقه به طول میکشد، اگر بهطور منظم تکرار شود (حداقل ۳ بار در هفته)، خیلی زود تأثیر میگذارد. دوستان جنگجوی قدیمی من به سختی متقاعد میشوند اما دوست دارند امتحان کنند. اما اکنون اکثر آنها هر روز آن را انجام میدهند. یکی دیگر از شاگردانم که از آنچه من تعریف کرده بودم مبهوت مانده بود به تایچیچوآن روی آورد. او در شش ماه، ۱۰ کیلو وزن کم کرد در حالیکه هیچ یک از عادتهای غذائیاش را تغییر نداده بود. او روزی ۱۰ دقیقه کار میکند. من خودم هر روز وقتی از خواب بیدار میشوم یک ساعت کار میکنم.
منبع : مجلهرزمآور
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
دولت علی شمخانی مجلس شورای اسلامی مجلس شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران انتخابات افغانستان گشت ارشاد رئیس جمهور
تهران شورای شهر سلامت هواشناسی شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس قتل فضای مجازی سیل کنکور وزارت بهداشت
دلار تورم خودرو قیمت دلار مالیات قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی قیمت طلا مسکن ایران خودرو سایپا
سریال نون خ پیمان معادی تئاتر تلویزیون فیلم سینمای ایران سینما بازیگر موسیقی سریال پایتخت ازدواج
سازمان سنجش خورشید
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه نوار غزه عراق
فوتبال استقلال ایران پرسپولیس فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی باشگاه پرسپولیس سپاهان جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور
هوش مصنوعی اپل آیفون ماه تبلیغات فناوری ناسا گوگل نخبگان مریخ
خواب موز کاهش وزن بارداری دندانپزشکی آلزایمر روغن حیوانی