جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اسلام‌گرایی در یک دمکراسی فرقه‌ای


اسلام‌گرایی در یک دمکراسی فرقه‌ای
سه نوع شرایط بحرانی باعث بی‌ثباتی دمکراسی فرقه‌ای در دهه ۱۹۷۰ شد. لبنان نمی‌توانست از تأثیر تندبادهای آشوب‌برانگیزی که از همسایگان عربش به سوی آن می‌وزید به دور بماند؛ و همچنین قادر نبود جلوی اقدامات بی‌ثبات کننده کشور غیرعربی نظیر اسرائیل را بگیرد. با این همه تأثیر این عوامل خارجی در اثر مشکلات ذاتی درون سیستم موازنه یافته فرقه‌ای لبنان تشدید شد. این به ویژه به آن جهت بود که درخواست‌های جمعیت رو به رشد مسلمان در جامعه‌ای که در آن مسیحیان تحت رهبری مارونی به طور سنتی از قدرت و ثروت بی‌اندازه و نامناسبی برخوردار بودند، نوعی عدم توازن ساختاری ایجاد کرد. این عدم توازن یکی از دلایل جنگ‌های داخلی ۱۹۵۸ و ۱۹۷۵ بود.(۱)
دیگر عوامل مؤثر در بحران مداوم لبنان عبارت بودند از: تشدید اختلافات طبقاتی در یک جامعه مبتنی بر اقتصاد بازار؛ فساد رسمی گسترده در میان روسای (زعما) سیاسی لبنان؛ و جنگ‌های میان چریک‌های فلسطینی و اسرائیل که منجر به حملات مکرر اسرائیل و اشغالل سرزمین لبنان شد. انقلاب اسلامی ایران در اواخر دهه ۱۹۷۰ باعث آرایش مجدد نیروها در خاورمیانه، و عامل بروز جنگ‌هایی در لبنان شد که عامل آن قدرت‌های خارجی بودند- عراق در برابر ایران، عراق در برابر سوریه، و سوریه در برابر اسرائیل و آمریکا. درهم‌آمیختن این نیروها در یک جامعه تقسیم یافته منجر به ایجاد نوعی تجدید حیات طلبی اسلامی شد که شدیداً پراکنده بوده و پتانسیل کشمکش آفرین داشته است.(۲) با توجه به چند گونگی عوامل بحرانی، اهداف گروه‌های اسلام‌گرای در حال ظهور متوجه دشمنان خارجی نظیر اسرائیل و غرب و نیز نهاد مذهبی لبنان و خود دولت می‌شد. با این وجود، با توجه به پراکندگی جامعه اسلامی، گروه‌های بنیادگرا به استثنای جامعه درونی که خارج از جریان اصلی اسلام قرار دارد در امتداد مرزها و خطوط فرقه‌ای یعنی شیعه و سنی – توسعه می‌یافتند.
● جماعت اسلامی (جماعه الاسلامیه)
جماعت اسلامی که یکی از سه نماینده فعال‌گرایی اسلامی سنی است، ریشه‌هایش به «جماعت عبادالرحمن» عمر الدووق باز می‌گردد. این گروه که در سال ۱۹۴۸ در بیروت بنیان گذاشته شد، هدفش احیاء معنوی و سیاسی جامعه اسلامی در پاسخ به شکست اعراب در فلسطین بود. در ۱۹۶۴ برخی از اعضا گروه در پاسخ به جنبش ناسیونالیست عرب غیرمذهبی جمال عبدالناصر یک سازمان فعال‌تر به نام «الجماعه الاسلامیه» در طرابلس تأسیس کردند.(۱) جماعت به دنبال جنگ ۱۹۶۷ نیرومند شد و در جریان اولین سال‌های جنگ داخلی ۱۹۷۵، نیروهای شبه نظامی آن (المجاهدون) در کنار جنبش ملی لبنان علیه نیروهای مارونی جنگیدند.
مرشد برجسته و ایدئولوگ اصلی جماعت یکی از طرفداران سید قطب و ابوالاعلی مودودی به نام فتحی یکن است. از این جهت، یکن مخالف تفکیک دین از سیاست (علمانیت) است و استقرار یک نظام اسلامی را تنها وسیله جبران سقوط معنوی و سیاسی جهان اسلام می‌داند.(۲) فتحی یکن ایدئولوژی‌های غربی ناسیونالیسم، کمونیسم و دمکراسی را با اسلام بیگانه می‌داند.(۳) رهبران جماعت در حالی که از جهاد مقدس علیه صلیبیون معاصر نظیر اسرائیل و مارونی‌ها(۶) طرفداری می‌کنند و مخالف قراردادهای طایف هستند، با تقسیم لبنان مخالفت ورزیده و آمادگی دراند برای پیشبرد اهدافشان از راه‌های انتخاباتی استفاده کنند.(۷) علاوه بر این به رغم اینکه جماعت رژیم‌های غیرمذهبی را تقبیح نموده و با جناح‌های فعال اخوان المسلمین مصر و سوریه نزدیکی ایدئولوژیک دارد، اما به خاطر حفظ رقبای خودش از رویارویی آشکار با سوریه خودداری ورزیده است.
جماعت که بیشتر یک جنبش شهری محسوب می‌شود، در شهرهای طرابلس، بیروت، صیدون، عکا و شوف قدرت دارد و با زعماء سنی و نهاد مذهبی اهل سنت (دارالافتاء السنّی) به رهبری مفتی لبنان رقابت می‌کند. دو رقیب عمده گروه یکن در نهضت احیاءگرانه سنّی عبارتند از: جنبش توحید اسلامی و انجمن اسلامی طرح‌های خیریه.
برخلاف این دو گروه اخیر که دو روحانی کاریزماتیک (فره‌مند) رهبری آنها را به عهده دارند، رهبری دسته جمعی جماعت اسلامی دربرگیرنده چهره‌های غیرروحانی و روحانی نظیر فتحی یکن و عبدالله الببیتی (در طرابلس)، دکتر علی عمر (در بیروت) و شیوخ محرم العارفی (در صیدون) و صلاح‌الدین ارکدن (در جنوب لبنان) است. جماعت از طریق سازمان‌های وابسته نزدیک به خود همانند انجمن دانشجویان مسلمان (الرابطه الطلاب المسلمین) فعالانه به جذب نیرو می‌پردازد. در حالی که جماعت اختلاف عقیدتی با تشیع دارد، در نبرد با اسرائیل با حزب‌الله همکاری کرده و حمایت خود را از رژیم اسلامی در ایران اعلام کرده است.(۸)
● جنبش توحید اسلامی (حرکه التوحید الاسلامی)
جنبش توحید اسلامی در سال ۱۹۸۲ توسط شیخ سعید شعبن رهبر جماعت اسلامی در طرابلس بنیان‌گذاری شد. شعبان به عنوان یک شیخ سنی که ریشه شیعی دارد در دانشگاه الازهر تحصیل کرد. جنبش توحید که در سطح بسیار بالاتری از مبارزه‌جویی قرار دارد، در سال ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ رقبای خود در طرابلس یعنی بعثی‌های طرفدار عراق، شبه نظامیان فاروق مقدم، سوسیالیست‌های پیشرو، و کمونیست‌های لبنانی را شکست داد. همچنین با «سلحشوران قرمزپوش» علی عید وابسته به حزب دمکراتیک عرب جنگید و این حادثه باعث مداخله نظامی ارتش سوریه در پاییز ۱۹۸۵ شد. شعبان علی‌رغم اینکه در طرابلس مغلوب شد اجازه یافت تا رهبری جنبش توحید را به دست بگیرد. جنبش توحید در بیروت، صیدون و جنوب لبنان نیز فعال شد و در اینجا در نبرد با اسرائیل و متحدان لبنانی آن در سال ۱۹۸۸ به «مقاومت اسلامی» پیوست.(۹)
ایدئولوژی و سیاست‌های شیخ شعبان آمیخته‌ای از پیکارجویی‌ اسلامی و واقع‌گرایی پراگماتیستی است. شعبان ضمن مخالفت با تفکیک دین از سیاست (علمانیت)، ناسیونالیسم عرب و کثرت‌گرایی (پلورالیسم) فرقه‌گرایی را نیز رد کرده و از استقرار یک نظام سیاسی متکی بر شرع اسلام طرفداری می‌کند. شعبان از این جهت دشمن عمده جوامع مسیحی لبنانی قلمداد می‌شود که آنها را به گرویدن به اسلام (اسلمومعنا) و یا به زندگی صلح‌آمیز تحت یک حکومت اسلامی دعوت می‌کند.(۱۰) روابط شیخ با حزب‌الله و رژیم اسلامی در ایران موضع او را پیچیده می‌کند. در حالی که شیخ شعبان اعتبار انقلاب اسلامی آیت‌الله (امام) خمینی را می‌پذیرد، از طرفداری از یک رژیم شبیه به ایران در لبنان خودداری ورزیده است چن باعث بیگانه شدن طرفرداران و محیط سنی‌اش و حکومت ناسیونالیست عرب سوریه از وی شد.(۱۱)
● انجمن اسلامی طرح‌های خیریه (جمعیه المشاریع الاسلامیه)
انجمن‌ اسلامی طرح‌های خیریه از نظر رهبری و ایدئولوژی، در طیف گروه‌های احیاء طلب مسلمان یک پدیده منحصر به فرد به شمار می‌رود. این گروه در ۱۹۳۰ توسط شیخ احمد العجوز تأسیس شد، و در ۱۹۸۲ شیخ عبدالله بن محمد الشیبی الابدری، معروف به حبشی (اهل اتیوپی) رهبری آن را به دست گرفت.(۱۲) حبشی در ۱۹۵۰ از ایتوپی تبعید شد و در لبنان پناهندگی گرفت.(۱۳) از ۱۹۸۲ شاگردان حبشی معروف به الجش یا حبشیون سازمان خود را تبدیل به گروهی فراتر از یک انجمن خیریه کرده و در لبنان و خارج از آن به فعالیت دست زده‌اند.
در سال‌های اخیر الحبش کنترل مساجد برج الحیدر و زقاق البلاط را به دست گرفته و در ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ با جماعت فتحی یکن در نزدیکی مسجد الزعتری در صیدون به نبرد پرداخته است.
کشمکش مداوم میان الحبش و جماعت فتحی یکن در مجادلات مربوط به مباحث خداشناسی جنبش معتزله در قرن نهم ریشه دارد. در حالی که شیخ حبشی از سلف و مکتب العشعری پیروی می‌کند، تأکید او بر «علم حدیث» و «علم دین» باعث شد تا دیگران او را همانند معتزله پیرو سنت کلامیه بدانند که بربرتری عقل و وحی (نقل) تأکید داشته‌اند.(۱۴) علی‌رغم انکارها و اعتراضات حبشی، فتحی یکن آنها را به خاطر انحراف از تعالیم کهن و مخالفت با علمایی نظیر ابن تیمیه، ابن عبدالوهاب و سید قطب مورد انتقاد قرار می‌دهد.(۱۵)
دقیقاً برخلاف جماعت اسلامی و دگیر گروه‌های اسلام‌گرا، حبشی‌ها خود را تجدید‌طلبان معنوی (صوفی) دانسته و با استقرار یک جامعه اسلامی به دلیل اینکه میان مسلمانان تفرقه می‌افکند، مخالفت می‌کنند. با این وجود، به خاطر رقابت با جماعت اسلامی، حبشی‌ها وارد کارزار سیاست لبنان شدند، و در حالی که روابط نزدیک خود را با امل و سوری‌ها حفظ کردند از داوطلبان انتخابات اوت ۱۹۹۲ حمایت نمودند. این گروه در مجادلات خود به تکفیر متوسل شده و مخالفان و رقبای خود را غیرمومن خوانده‌اند. همین عمل فتحی یکن را واداشته است تا حبشی‌ها را گروه تفکیرگر (الفرقه المکفره) بخواند.(۱۶)
حبشی‌ها با ارائه یک الترناتیو میانه‌رو برای اسلام‌گرایی به یک بازیگر عمده در سیاست‌های لبنان تبدیل شده‌اند. طرفداری آنها از کثرت‌گرایی (پلورالیسم)، تحمل مخالفین صوفی‌گری باعث جذب بخش زیادی از طبقات متوسط شهری سنی به جنبش شده است.
● امل و امت حزب‌الله
شرایط بحرانی دامن‌گیر لبنان، تأثیری عمیق و تیره‌ای بر جامعه شیه به جا گذاشت. گرچه شیعیان بزرگترین فرقه کشور هستند، اما در مقایسه با سایر گروه‌ها چه در جنبه‌های سیاسی و چه اقتصادی در محرومیت به سر می‌برده‌اند. علاوه بر این شیعیان بار نبرد میان فلسطینی‌ها و اسرائیل را در جنوب لبنان که باعث روانه‌شدن سیل مهاجرین به محله‌های فقیرنشین اطراف بیروت شد به دوش کشیده‌اند. با مشاهده بی‌تحرکی زعمای‌شان و دولت لبنان در تأمین امنیت در جنوب و یا رسیدگی به فلاکت اقتصادی آنها، شیعیان خود را بی‌یار و یاور می‌دیدند. به این خاطر به جستجوی یک رهبری جدید برآمدند که پیام رهایی را نوید دهد. پس جای شگفتی نیست که ظهور بعدی جنبش‌های احیاء گرایانه شیعی الهام ایدئولوژیک و رهبری خود را در منابع خارجی به ویژه ایران و عراق پیدا کردند. قبل از این، مبادلات فرهنگی و خانوادگی قابل ملاحظه‌ای میان شیعیان لبنان با شیعیان عراق و ایران در جریان بوده است. این تبادل که قرن‌ها سابقه دارد به وسیله روحانیون شیعه که بسیاری از آنها به شبکه‌های وسیع خویشاوندی گسترده در سراسر جامعه شیعه تعلق داشته و بخشی از جامعه فارغ‌التحصیلان مدارس فقهی در نجف و قم بودند، به شدت تقویت شد.
یک پویایی سه جانبه به ویژه در حیات روشنفکری علماء برجسته‌ای چون محمدجواد مغنیه، محمد مهدی شمس‌الدین و محمد حسین فضل‌الله جلوه‌گر است. با این وجود، محیط عمیق بحرانی از اوایل دهه ۱۹۷۰ برای ظهور یک روحانی رقیب دیگر، یعنی امام موسی صدر فره‌مندد ( کاریزماتیک) موثرتر بود.
در مورد شرایط پیدایی امام صدر در صحنه لبنان برخی ابهامات و تردیدها وجود دارد. به روشنی معلوم است که محمد جواد مغینه برای تبدیل شدن به عالم پیشتاز شیعه از اعتبار فقهی بیشتری برخوردار بود. اما رویارویی‌های گذشته او با دولت و زعمای شیعه، باعث لطمه وارد آمدن به نامزدی او شد. به این خاطر، انتخاب موسی صدر به عنوان اولین رئیس شورای عالی اسلامی شیعه در ۱۹۶۹، با نهاد سنتی شیعه سازگار بود.(۱۷) با این همه، ظهور و صعود ناگهانی او پس از ۱۹۷۰ آن هم علی‌رغم ریشه‌های ایرانی‌اش، نشان از جذبه کاریزماتیک او و موفقیت‌اش در بسیج توده‌ها گرداگرد جنبش محرومان (حرکه المحرومین) و شاخه شبه نظامی آن یعنی حرکت امل (افواج المقاومه اللبنانیه) در ۱۹۷۵ داشت.(۱۸) ناپدید شدن ناگهانی صدر در اوت ۱۹۷۸، همراه با وقوع انقلاب اسلامی در ایران (۱۹۷۹) و تهاجمات اسرائیل در ۱۹۷۸ و ۱۹۸۲، عامل محرکه‌ای بود برای ظهور جنبش‌های رادیکال شیعه که مجموعاً به امت حزب‌الله معروف است.
هسته‌های ناهماهنگی جامعه شیعه به برنامه‌های متضاد و رقابت شخصی میان زعمای برجسته در دهه ۱۹۷۰ برمی‌گردد. خارج از جنبش امل امام صدر، یک گرایش دیگر در اطراف شبکه‌ای از نهادهای مذهبی تحت حمایت حزب الدعوه لبنانی، که شاخه‌ای از حزب الدعوه الاسلامیه عراق است، به وجود آمده است. ایدئولوژی الدعوه که محصول حوزه علمیه نجف است بیانگر گرایشی فعال از تجدید حیات طلبی مذهبی سیاسی است که الهام‌بخش آن آیت‌الله محمدباقر صدر شخصیت کاریزماتیک و پیرو آیت‌الله محسن الحکیم بوده است که افرادی چون آیت‌الله (امام) روح‌الله خمینی تبعیدی از ایران، محمد مهدی شمس‌الدین و محمد حسین فضل الله در حلقه درس او حضور داشته‌اند.(۱۹)
حزب الدعوه تحت رهبری معنوی شیخ فضل الله که در ۱۹۶۶ به لبنان آمد، چندین حوزه علمیه و سازمان‌های خودیار برای تبلیغ ایدئولوژی فعال گرایانه خود، به ویژه در میان دانشجویان تأسیس کرد. دقیقاً برخلاف تعهد موسی صدر نسبت به یک هویت لبنانی، جنبش نوظهور فضل‌الله به ایدئولوژی فراملی در حال ظهور فعال‌گرایی شیعی که ریشه در نجف و قم داشت وفادار بود. فضل‌الله در نوشته‌های خود شرایطی را مطرح ساخت که بر اساس آن می‌توان علیه دشمنان اسلام(۲۰) از قوه قهریه استفاده کرد و مشروعیت کنترل ساختار قدرت لبنان از سوی مسیحیان را رد کرد.
با این وجود، طی سالهای برتری موسی صدر، فضل ‌الله از صحنه سیاسی دوری گزید هر چند که عضو شورای عالی اسلامی شیعه باقی ماند. علی‌رغم اینکه مقام یک مجتهد برجسته را داشت، فضل‌الله همانند موسی صدر از پیروی توده‌ها برخوردار نبود و از به مخاطره افکندن و به منازعه طلبیدن موقعیت بوی در شورای عالی حتی در جریان مبارزه قدرت مارس ۱۹۷۵ خودداری ورزید. در نتیجه، موسی صدر برای یک دوره دیگر ریاست شورا را برد و شیخ شمس‌الدین رقیب فضل‌الله را به عنوان نایب رئیس، که هنوز هم این مقام را دارا است، منصوب کرد. (۲۱) از زمان ناپدید شدن موسی صدر در اوت ۱۹۷۸، کرسی ریاست شورا خالی باقی مانده است، چون برخی از پیروان او وی را امام غایب در نظر می‌گیرند.
امل پس از آشوب ناشی از ناپدیدی رهبرش، به عنوان جنبشی غیرمذهبی که خود را وقف پیشبرد منافع جامعه شیعه در لبنان کرده است ظهور کرد. در نوامبر ۱۹۸۰، نبیه بری مقام دبیر کلی امل را به دست گرفت و حزب الدعوه در عین حال هویت جداگانه خود را حفظ کرد. از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲، روابط امل با رژیم جدید در ایران رو به سردی گذاشت چون رهبران غیرروحانی انقلاب که با امل رابطه نزدیک داشتند تصفیه شده و یک رهبری روحانی تحت حمایت (امام) خمینی به قدرت رسید که در پی روی کار آوردن یک مدل رادیکال حکومت اسلامی در لبنان بود. اوضاع زمانی وخیم‌تر شد که ایران برخلاف خواسته‌های امل از حملات فلسطینی‌ها به اسرائیل حمایت کرد و نبیه‌بری علی‌رغم مخالفت ایران به درگیر شدن در فزایند سیاسی لبنان ادامه داد. تهاجم اسرائیل در ژوئن ۱۹۸۲ صحنه را برای ظهور حزب‌الله فراهم ساخت.
امت حزب‌الله به عنوان یک چتر سازمانی در ۱۹۸۲ و ۱۹۸۳ در نتیجه گردهمایی چندین گروه تحت رهبری از فارغ‌التحصیلان حوزه نجف و قم ظهور کرد. تعالیم رادیکال آیت‌الله محمد باقر صدر تا زمان اعدام او توسط حکومت عراق در آوریل ۱۹۸۰ در این محافل از نفوذ موثر برخوردار بود. بسیاری از علماء رادیکال نیز در قم تحصیل کرده و با روحانیون مبارز ایرانی روابط نزدیک برقرار ساخته بودند. از جمله بنیانگذاران حزب‌الله می‌توان به سه روحانی از شهر بعلبک- یعنی سید عباس موسوی، شیخ صبحی طفیلی و شیخ محمد یزبک- اشاره کرد. از دیگر عناصر عمده حزب‌الله می‌توان طرفداران شیخ فضل‌الله، از جمله رهبران حزب‌الدعوه- یعنی سید ابراهیم الامین، شیخ علی کورانی، و شیخ نعیم قاسم- را نام برد.
نمایندگی منطقه بیروت به عهده شیخ محمد اسماعیل الخلیق و سید حسن نصرالله بود. همچنین باید از شیخ راغب حرب نام برد که رهبری مبارزه علیه اسرائیل در جنوب لبنان را تا زمان ترورش در فوریه ۱۹۸۴ به عهده داشت. (۲۲)
در جریان یک دهه پس از ظهور حزب‌الله، رزمندگان آن با طیفی از دشمنان درگیر شده‌ اند که می‌توان از امل، نیروهای مبارونی لبنان، اسرائیل و متحدانش در جنوب، آمریکا، فرانسه و برخی کشورهای خلیج فارس نام برد. به علاوه، گروه‌های وابسته به حزب‌الله مسؤول ربودن گروگان‌های امریکایی و اروپایی و انجام حملات مخرب علیه سفارت آمریکا (آوریل، ۱۹۸۳)، نیروهای دریایی امریکایی و فرانسوی در بیروت (اکتبر ۱۹۸۳) و یک سری اهداف خارج از لبنان بوده‌اند. گرچه برخی از این گروه‌های زیرزمینی رابطه ضعیفی با شبکه‌های حزب‌الله دارند، چنین به نظر می‌رسد که گروه‌های دیگری نظیر جهاد اسلامی، سازمان مستضعفین فی‌الارض و سازمان عدالت انقلابی جبهه‌هایی هستند که رهبران حزب‌الله عملیات خود را در ورای آنها انجام دهند.
از جمله وابستگان به حزب‌الله، امل اسلامی تحت رهبری حسین موسوی است که حرفه معلمی دارد. گرچه امل اسلامی با حزب‌الله اشتراک ایدئولوژی داشته و با ایران در ارتباط می‌‌باشد، از زمان جدایی موسوی از امل نبیه‌بری بر سر انحراف بری از خط اسلامی بنیان شده توسط آیت الله (امام) خمینی، هویت خود را در بعلبک حفظ کرده است.(۲۳)
گذشته از حوزه‌های نفوذ و وابستگان شیعی خود، حزب‌الله از چندین گروه فلسطینی که علیه اسرائیل می‌جنگند حمایت کرده است. در چهارچوب وسیع‌تر مبارزه مسیحی- مسلمان و کشمکش با اسرائیل، رهبران حزب‌الله برای تشکیل سازمان‌های اسلامی خط مقدم به منظور به حداکثر رساندن قدرت و نفوذ خود به گروه‌های مبارز سنی پیوسته‌اند. این گروه‌های پوششی، که رهبری آن را ائتلافی از روحانیون فعال شیعه و سنی به عهده دارند، شامل جبهه اسلامی (الجبهه الاسلامیه)، مجمع روحانیون مسلمان (مجمع العلماء المسلمون)، و مقاومت اسلامی (المقاومه الاسلامیه) هستند که نمایندگی شبه نظامیان مسلمان در حال جنگ با اسرائیل و عوامل لبنانی آن در جنوب لبنان را به عهده دارند.(۲۴)
ایدئولوژی حزب‌الله از انقلاب ایران الگو می‌گیرد که بر اتحاد جدایی و ناپذیر میان رهبری مذهبی و سیاسی همانگونه که در حضرت محمد (ص) مجسم بود، تأکید دارد. به این خاطر، فقهای عالی رتبه مسؤولیت پاسداری از پیام الله را به عهده دارند. این نوع پاسداری مذهبی-سیاسی اساس تئوری‌های باقر صدر و (امام) خمینی را که در ایران به اجرا گذاشته شد، تشکیل می‌دهد.(۲۵)
گرچه هیچ یک از فقهای شیعه لبنانی داعیه برجستگی بلامنازع را ندارند، اما شیخ فضل‌الله عموماً به عنوان رهبر معنوی (المرشد الروحی) حزب‌الله شناخته می‌شوند. در این راستا فضل‌الله خود را در سطحی فراتر از فعالیت‌های پیکارجویانه حزب‌الله نگه داشته است چون وظیفه‌اش را به عنوان یک مرجع وابستگی به گروه‌های خاص ندانسته و سعی دارد مقلدانی در میان جامعه بزرگتر شیعه و نیز در میان سایر مسلمانان به دست آورد.(۲۶) اگر شیخ‌ فضل‌الله از معرفی خود به عنوان حامی پیکارجویی حزب‌الله پرهیز دارد، به این خاطر است که می‌ترسد هدف خشونت قرار بگیرد، به ویژه پس از اینکه از دو سوء قصد علیه خود جان سالم به در برده است.
فضل الله و دیگر رهبران شعیه علی ‌رغم تعهداتشان نسبت به یک جامعه اسلامی ایده‌آل به طور ضمنی غیرقابل عملی بودن استقرار یک سیستم سیاسی به سبک ایران را در لبنان به دلیل اینکه نه تنها مسیحیان بلکه سنی‌ها و دروزها با آن مخالف هستند، قبول کرده‌اند. فضل‌الله که در یک مخمصه ایدئولوژیک و سیاسی گرفتار آمده است، خواستار وحدت اسلامی با مسلمانان غیرشیعی و نیز گفتگو با مسیحیان شده است تا ارزش‌های مشترک معنوی علیه علمانی‌گری و کمونیسم را تقویت بخشید.(۲۷) شیخ شمس‌الدین نیز یک چنین احساساتی از خود بروز داده است چون از آغاز فعالیت‌هایش در نجف، در مقابل ایدئولوگ‌های حزب‌الله به عنوان یک چهره نسبتاً میانه‌رو شناخته شده است. شمس‌الدین به عنوان نایب رئیس شورای عالی اسلامی شیعه به ناچار خود را با پیچیدگی‌های ناشی از سیستم فرقه‌ای لبنان مواجه دیده است. به این خاطر خواستار همزیستی مسالمت‌آمیز میان مسیحیان و مسلمانان شده است تا به این وسیله به ارزش‌های مشترک میان دو عقیده جامعه عمل پوشیده شود. به این اعتبار او با علمانیت (تفکیک دین از سیاست) و نیز با سیستم فرقه‌ای (الطائفیه) که در آن نقش عمده‌ای به شیعیان داده نشده است، مخالفت می‌ورزد. در عوض او یک کثرت‌گرایی (پلورالیسم) دمکراتیک (التعادلیه) بر اساس شور و مشورت و اجماع میان فرقه‌ها را پیشنهاد کرده است.(۲۸)
گرایش به جانب میانه‌روی در جامعه شیعه در خود حزب‌الله نیز آشکار شده است. روی کار آمدن هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور در ایران پس از درگذشت آیت‌الله (امام) خمینی و سقوط جناح رادیکال علی اکبر محتشمی به میانه روی حزب ‌الله کمک کرده است. با توجه به وابستگی نظامی و مالی حزب‌الله به ایران(۲۹)، این گروه نمی‌توانست در حالی که دولت رفسنجانی تصمیم به اجتناب از رویارویی با غرب گرفته بود، به ادامه جهاد دست بزند. نتیجه این امر تضعیف جناح‌های مبارز حزب‌الله و رهایی تدریجی گروگان‌های غربی بود. حزب‌الله علی‌رغم مخالفت جناح پیکارجویی‌اش، در انتخابات نیمه ۱۹۹۲ لبنان شرکت کرد و موفقیت چشمگیری به دست آورد.(۳۰)
آینده احیاءطلبی اسلامی و نمایندگان سنی و شیعه آن به تحولات داخلی لبنان و نیز تأثیر چندین عامل خارجی بستگی دارد. در صورت باثبات شدن محیط پیرامون پرآشوب لبنان از طریق انعقاد یک توافق عمومی صلح اعراب و اسرائیل همراه با مشارکت سوریه، و نیز ادامه جذب ایران به جامعه جهانی، پیکارجویی‌ اسلامی تضعیف خواهد شد.
پرواضح است که تغییر و تحولات عمده در سوریه و حتی عراق می‌تواند بر اوضاع لبنان تأثیر بگذارد. در خود لبنان، آینده اسلام‌ سیاسی به این بستگی دارد که دولت رئیس جمهور الیاس هراوی و نخست‌وزیر رفیق حریری بتواند منافع مسلمانان و مسیحیان هر دو را بر اساس توافق طایف برآورده ساخته و برای طبقات فقیرتر بدون در نظر گرفتن وابستگی فرقه‌ای آنها، میزانی از عدالت اجتماعی – اقتصادی فراهم سازد.
سخنران: هرایر - دکمجیان
مترجم: حمید - احمدی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از کتاب اسلام در انقلاب جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، نویشته هرایر دکمجیان، ترجمه حمید احمدی، انتشارات کیهان، ۱۳۸۳
پاورقی‌ها:
۱-در مورد علل و عوامل کشمکش میان فرقه‌ها رجوع کنید به:
R. Hrair Dekmejian, “Consociational Democracy in Crisis: The case of Lebanon,” Comparative Politics ۱۰, no. ۲ (Jan. ۱۹۷۸): ۲۵۲-۶۳. R. Hrair Dekmejian, Patterns of Political Leadership: Lebanon, Israel , Egypt (Albany: State Univ. of New York Press, ۱۹۷۵), ۳۴-۶۲. ۱۰۰-۱۰۱.
A.Nazir Hamzeh “Confilict in Lebanon: A Survey of Opinion and Attitudes” (ph.d. diss., Univ. of Southern California, ۱۹۸۶). ۵۹-۶۶.
۲-در مورد علل رستاخیز اسلامی نگاه کنید به:
Robin Right, “Lebanon.” In the Politics of Islamic Revivalism’ed. Shireen T. Hunter (Bloomington: Indiana Univ. Press. ۱۹۸۸). ۵۷-۶۱.
برای یک تحلیل مفصل از گروه‌های اسلام گرای لبنان نگاه کنید به:
A.Nizar Hamzeh and R. Hrair Dekmejian. “The Islamic Spectrum of Lebanese Politics.” Journal of South Asia and Middle Fast Studies ۱۶. No. ۳ (Aptr. ۱۹۹۳).
۳-فتحی یکن، الموسوعه الحرکیه (امان، دارالبشیر، ۱۹۸۳) ۵۴۰-۲۴۷.
۴-برای توضیح بیشتر پیرامون این اندیشه‌ها نگاه کنید به:
Fathi Yakan, Islamic Movement: Problems and Perspectives (Indiana polis: American Trust Publications, ۱۹۸۴).
۵-Ibid , ۸۷. ۱۰۹-۱۱۰.
۶-النهار، ۶ ژوئیه ۱۹۸۵، ص ۴؛ النهار. ۲ نوامبر ۱۹۹۱، ص ۴.
۷-النهار، ۱۳ ژوئیه ۱۹۹۲، ص ۴.
۸.Marius Deeb, Militant Islamic Movements in Lebanon: Origins, Social Basis, and Ideology (Washington D.C: Center for Contemporary Arab Studies, ۱۹۸۶), ۵-۷.
۹-برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به:
Marius Deeb, Militant Islamic Movements in Lebanon, ۱-۱۰.
همچنین نگاه کنید به المسیره، ۱۰ فوریه ۱۹۹۲، ص ۱۲.
۱۰-الشراع، ۶ اوت ۱۹۸۴، ص ۱۲۰.
۱۱-النهارالعربی والدولی، ۱۸ سپتامبر، ۱۹۸۹، ص ۱۷.
۱۲-الشراع، ۲۷ ژوئیه ۱۹۹۲، ص ۳۱-۳۰.
۱۳-همان.
۱۴-برای جزییات بیشتر نگاه کنید به: شیخ عبدالله الحبشی، الکفیل باالعلم الدین الضروری (بیروت، برج ابوحیدر، ۱۹۸۴)، الشراع، ۲۷ ژوئیه ۱۹۹۲ صص ۳۱-۳۰. شیخ عبدالله الحبشی، صریح البیان (بیروت، برج ابو حیدر، ۱۹۸۹) صص ۹۷-۱۹۵.
۱۵-یکن، الموسوعه، ص ۲۵۹.
۱۶-همان، ص ۲۶۷.
۱۷-Ibid., ۱۶-۱۷.
۱۸-برای جزئیات کامل‌تر نگاه کنید به:
Augustus Richard Norton, Amal and the Shia: Struggle for the Soul of Lebanon (Austin: Univ. of Texal Press, ۱۹۸۷), ۳۷-۵۸. Robin Wright , Sacred Rage (New York: Simon and Schuster, ۱۹۸۵), ۴۸-۵۱ , ۵۷-۷۰.
در مورد موسی صدر نگاه کنید به:
Fuad Ajami, The Vanished Imam (Ithaca: Cornell Univ. Press, ۱۹۸۶).
۱۹-Chibli Mallat, Shi’I Thought, ۲۳, ۲۸-۲۹. Shimon Shapria. “the Origins of Hizballah, “the Jerusalem Quarterly no. ۴۶ (Spring ۱۹۸۸): ۱۱۶-۱۷.
۲۰-محمد حسین فضل الله، الاسلام و منطق القوه (بیروت: الموسسه الجمعیه، ۱۹۸۱)، ص ۲۴۷.
۲۱- Shapira. “Origins of Hizballah”. ۱۱۶-۱۹.
۲۲-Ibid, ۱۲۴-۱۲۵. ۱۲۷-۲۹. Marius Deeb, Militant Islamic Movements in Lebanon, ۱۵-۱۹.
۲۳- Shapira, “Origins of Hizballah,” ۱۲۵. Marius Deeb, ۱۲-۱۳.
النهار، ۸ فوریه ۱۹۸۴، صص ۹-۸.
۲۴-النهار، ۲۸ ژوئیه ۱۹۸۸، ص ۴.
۲۵-محمد باقر الصدر، لمحه فقیهه تمهیدیه عن مشروع دستورالجمهوریه الاسلامیه فی ایران (قم، ۱۹۷۹)، صص ۳۵-۱۸. ا لعهد، ۲۴ آوریل ۱۹۸۷، ص ۴.
۲۶-الشراع، ۶ ژوئن ۱۹۸۸، ص ۱۷.
Mallaat, Shi’I Thought , ۲۷-۳۰.
۲۷-Ibid , ۴۰-۴۱.
۲۸-Ibid.
۲۹-النهارالعربی والدولی، ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۹، ص ۱۷.
۳۰-الشراع، ۱۳ ژوئیه ۱۹۹۲، ص ۲۳، الشراع، دوم اوت ۱۹۹۲، صص ۱۳-۱۲.
منبع : باشگاه اندیشه