چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

شب قدر


شب قدر
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِٔ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُٔ الْقَدْرِ * لَیْلَهُٔ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ *
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُٔ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ * .
ترجمه : ما این قرآن عظیم الشان را (که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم و چه تو را به عظمت این شب قدر آگاه تواند کرد, شب قدر (به مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است در این شب فرشتگان و روح (جبرئیل) به اذن خدا (بر مقام ولایت نبی و امام عصر(عج) از هر فرمان (و دستور الهی و سرنوشت مقدرات خلق را) نازل می گردانند, این شب, رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه (شهود) ((شب قدر)) یا ((لیلهٔ القدر)) مشهورترین نام این شب است. مفسران درباره اینکه چرا این شب را ((شب قدر)) گفته اند و ((قدر)) به چه معناست, سه معنا را انتخاب کرده اند:
۱) قدر= شرف و منزلت
((مرحوم طبرسی)) گوید: ((از آن رو به این شب, قدر گفته اند که دارای شرف و پایه ای بلند و شانی عظیم است. مثل اینکه گویند: مرد دارای قدر; یعنی دارای شرف و منزلت. چنان چه قرآن می فرماید: ((و ما قدروا الله حق قدره)), یعنی عظمت و شان خدا را آن گونه که باید به جا نیاوردند. ((ابوبکر وراق)) گوید: ((لان من لم یکن ذا قدر اذا احیاها صار ذاقدر)); آن شب را, قدر نامیدند, از این رو که انسان ها با زنده داشتن آن به قدر و منزلت می رسند. دیگران نیز گفته اند: شب قدر است, زیرا کارهای خدایی را در آن شب پاداشی بزرگ و گران سنگ است. گروهی دیگر نیز گفته اند: شب قدر است, چون کتابی گرانبها بر پیامبری بلند مرتبه و گرامی, برای امتی بلند پایه با دستان فرشته ای گرانقدر نازل شده است.در قدر و منزلت شب قدر همین بس که سوره مبارکه (قدر) در شان آن نازل شده است.
۲) قدر= تنگی و ضیق
یکی از معانی (قدر) ضیق و تنگی است.این شب را از آن رو (قدر) گفته اند که زمین به واسطه کثرت فرود فرشتگان در آن شب, تنگ می شود. زمین در این شب, سرشار از فرشتگانی است که تا سپیده دم, هم صدا با زمینیان به احیای آن شب می پردازند و به وظایف خویش می رسند. در این زمینه قرآن کریم می فرماید: (تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر).
۳) قدر= تقدیر و اندازه گیری
بسیاری از دانشمندان این معنا را پذیرفته اند; چون در این شب, همه چیز اندازه گیری می شود, به آن شب قدر گفته می شود. از جمله مقدرات این شب, سرنوشت افراد, جامعه, حوادث و پیش آمدها, مانند جنگ, زلزله, پیروزی, شکست, سعادت و شقاوت و...است. در این شب, سرنوشت افراد و جوامع و هر آنچه با سرنوشت انسان ها ارتباط دارد, بر اساس حکمت و مصلحت رقم می خورد. (در او تقدیر و تفصیل کنند; هر کار که مشحون به حکمت است, نقص را بر او راه نبود و هر چه در آن سال خواهد بود از آجال و اقسام, در این شب تقدیر کنند).
● از حضرت امام رضا(ع), روایت شده است که :
(...یقدر فیها ما یکون فی السنه من خیر او شر اومضره او منفعه او رزق او اجل و لذلک سمیت لیلهٔ القدر) (۴); این شب را لیلهٔ القدر نامیده اند, چون آنچه مربوط به سال است, از قبیل خوبی, بدی, زیان, سود,روزی (معیشت) و مرگ و ولادت در آن شب اندازه گیری می شود.
▪ امام صادق(ع), خطاب به (ابوبصیر) فرمودند:
(یا ابا محمد, یکتب وفد الحاجه فی لیلهٔ القدر و المنایا والبلایا و الارزاق و ما یکون الی مثلها فی قابل فاطلبها فی احدی وثلاث); ای ابو محمد, در شب قدر حاجیان مشخص شده و پیشامدها و مرگ ها و روزیها و آنچه مربوط به آن سال است تا سال آینده (شب قدر دیگر) رقم می خورد; پس آن را در شب بیست و یکم و بیست سوم ماه جستجو کن البته اینکه خداوند بر پایه حکمت و مصلحت, تقدیر امور می فرماید, به شایستگی و ظرفیت و حال افراد و جوامع بستگی دارد.
قدر, باران رحمتی است که در جویبار هر فرد و هر جمع به اندازه او جاری است. شخصیت افراد به گونه ای شکل گرفته که بعضی از آنان توان پذیرش جریان رودی وسیع از رحمت و برکت قدر را دارند و برخی دیگر, زمینه کمتری برای جذب رحمت و عنایت دارند; برخی, هیچ گونه آمادگی ندارند تا آنجا که زمینه وجودشان چون سنگی سخت و نفوذناپذیر است.
حقیقت شب قدر از نوع حقایق قرآنی است و همان طور که قرآن شفا و درمان است, شب قدر نیز این گونه است: (و ننزل من القرآن ما هو شفا و رحمه للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا). قرآن غذایسالم روح انسان هاست. این غذای دلپذیر برای روان سالم لذت بخش است. اما اگر کسی بیمار باشد, نه تنها از این سفره رنگین دلپذیر و غذای شفابخش بهره ای نمی برد, بلکه برای او مایه آزردگی است.
از این رو, در قسمت دوم, آیه کریمه می فرماید: و همین قرآن برای ستمکاران مایه تباهی و زیان است. گفتیم که در شب قدر سرنوشت انسان ها بر اساس حکمت و مصلحت رقم می خورد. بی گمان, این تصمیم گیری درباره آینده اشخاص و امت ها با گذشته آنان پیوند خورده است, اما اینکه در این شب چگونه تصمیم گیری و تقدیر می شود و چه مراحلی پشت سر گذاشته می شود و نقش عنصر . انتخاب چیست؟ در صفحات بعد به آن خواهیم پرداخت.
● مقدمه
گفتیم که تمام مقدرات یک ساله انسان در شب قدر مقدر می شود.اما این سوال مطرح است که آیا خود انسان در مقدراتش نقشی دارد یا اینکه چه بخواهد و چه نخواهد, تلاش بکند یا نکند, مقدارتش در این شب رقم می خورد؟
البته نقش شب مقدس قدر و ماه مبارک در پررنگ کردن اعمال هم قابل انکار نیست; در اینجا برای اینکه بدانیم نقش اصلی شب قدر با خود انسان است, این بحث را با خوش بینی و تکیه بر ادله نقلی, یعنی آیات و روایات پی می گیریم. تکیه بر ادله نقلی, از این جهت است که بحث مقدرات شب قدر, بیش از همه بر نقل متکی است. اینکه چه طور و چگونه تقدیر می شود, از رازهای پشت پرده ای است که بخشی از آن را با استفاده از کتاب و سنت می توانیم بفهیم, حتی اگر مدعی شویم که تنها راه, ادله نقلیه است سخنی به گزاف نگفته ایم.
ادله ای که نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت می کند
ادله ای که نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت می کند به شرح زیر تقدیم می گردد:
۱) حالات و دریافت های شخصی کسانی که اهل دعا و راز و نیاز و اهل شب قدر هستند, نقش خویش را در شب قدر به خوبی دریافته اند. گاهی این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است که تا شب قدر آینده و بلکه تا آخر عمر, در همه افکار, اخلاق, کردار و رفتار شخص رخنه کرده و آن را در یک خط و سیر معنوی قرار می دهد.
دیگرانی هم که به این حد از معنویت راه پیدا نمی کنند, به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داریهای شب قدر بهره برداری کرده و فیض معنوی می برند. ریشه اصلی این دگرگونی ها و حالات, به خود افراد بر می گردد و اینکه تا چه حد خود را آماده بهره برداری از برکات شب قدر و فضیلت های آن کرده باشند.
اگر معنویاتی که در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگی آن ها تحولی آفریده, هیچ ارتباطی با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد که هر چه بخواهند, برای هر کس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر کنند در این صورت مقتضای حکمت و مصلحت این است که یا به هیچ کس هیچ ندهند و یا آنچه می دهند, به همه یکسان و علی السویه بدهند; در حالی که ما می دانیم همه برکات خداوندی در شب قدر برای بندگان سرازیر می گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده می شود; پس نتیجه می گیریم تنها دلیل این تفاوت, کارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه اینکه یکی از راه های رسیدن به اینکه آیا افراد در مقدرات منتخب قدر, صاحب نقش هستند یا نه, این است که ببینیم چه اندازه دگرگونی در همین شب با برکت در آنان ایجاد گشته است.
۲) شناساندن شب قدر خداوند تبارک و تعالی با نزول سوره ای خاص, شب قدر را به مردم معرفی فرموده است. در دو آیه این سوره مبارکه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود می آیند.
سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او, برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردی به امام باقر(ع) عرض کرد: مراد و مقصود از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: ((والعمل الصالح فیها من الصلاه والزکاه و انواع الخیر خیر من الف شهرلیس فیها لیله القدر)) (۱); کار شایسته از قبیل نماز و زکات, صدقات و انفاقات و, انواع خوبی ها در آن شب برتر از هر کار شایسته ای است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست, انجام شود.
اگر کارهای نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیری در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد, از گفتن و دانستن آن چه سودی عاید بندگان می شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب, سود و زیانی را متوجه هیچ کس نمی کند, چه انگیزه ای در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان, در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد, چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گرهی از کار بندگان می گشاید؟
می دانیم که کار بیهوده حتی از افراد عادی و معمولی پسندیده نیست, چه رسد به پروردگار آسمان و زمین که هیچ کاری را بدون حکمت و مصلحت انجام نمی دهد. حکمت معرفی شب قدر به عنوان شبی که قرآن در آن نازل شده و شبی که مقدرات در آن سامان داده می شود, این است که بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فکر و عمل خویش قرار بدهد,اگر کردارش موافق با قرآن و در جهتآن باشد, عمل کننده بهآن سعادتمنداست واگر خدای نکرده مخالف با قرآن باشد, فاعل آن شقی خواهدبود.
۳) اجماع و سیره مسلمانان می دانیم که همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهی, بر اهمیت شب قدر و احیای آن تاکید فراوان دارند و به شب زنده داری آن شب, اهتمام می ورزند. نقل شده که یکی از دانشمندان بزرگ اسلام, برای اینکه شب قدر را درک کند, یک سال تمام یعنی حدود ۳۵۷ شب, از سر شب تا به صبح شب زنده داری کرد.(۲) این همه اقبال و توجه به تشکیل اجتماعات با شکوه برای خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال, همراه گریه وزاری و استغفار, برخاسته از یک واقعیت انکارناپذیر است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.
۴) سفارش امامان دین بر احیای شب قدر حتی در حال بیماری امام صادق(ع) به ابوبصیر می فرماید: ((وصل فی کل واحده منهما مئه رکعه)); در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان ((واحیهما ان استطعت الی النور)); تا می توانی آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده داری کن ((واغتسل فیهما)); در آن دو شب غسل کن.
ابوبصیر عرض کرد اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.
اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادی ندارد که سر شب کمی بخوابی و باقی مانده شب را, به هر نحوی که می توانی به عبادت بپردازی, چون در ماه رمضان, درهای آسمان گشوده است, شیطان ها در زنجیرند و اعمال مومنان پذیرفته می شود. از حدیث فوق, می توان تاثیر فراوان کارهای انسان را بر سرنوشت او ارزیابی کرد. می بینیم ابوبصیر که یک راوی زبردست و کار کشته در فن روایت است, با پیش بردن مرحله به مرحله سوال ها در صدد آن است که ژرفای شب قدر و اهمیت عمل در آن شب را به دست آورد; امام(ع) هم, چنان بر اهمیت عبادت در شب قدر پافشاری می فرمایند که رضایت نمی دهند بنده حتی اگر بیمار باشد, از نتیجه اعمال صالح خویش محروم گردد.
نکته در خور توجهی که تاثیر انسان را مشخص می کند, جمله پایانی امام(ع) است که آن را به عنوان ریشه و علت تاکید و تشویق بر عمل صالح بیان فرموده اند; آنجا که فرمودند: ((و تقبل اعمال المومنین)); اعمال مومنان در شب قدر پذیرفته می شود. (۳)
۵) تشویق زیاد به دعاهای ماثور و راز و نیاز می دانیم که دعاهای شب قدر, از طولانی ترین و پر محتواترین دعاهاست; دعاهایی مانند ((جوشن کبیر)), ((ابوحمزه ثمالی)) و امثال آن ها, که اگر با حال و توجه خوانده شود, مایه انقلاب و دگرگونی روحی است, ادعیه ای که انسان را با دریایی از معارف آشنا می کند.
انسان با خواندن دعا از یک طرف, با یاد آوری لطف, گذشت, کرم, رحمت و بخشش بی پایان خدای مهربان او را در کنار و دستگیر خویش می بیند و نور امید در دلش می درخشد و از دیگر سو, با یاد آوردن سختی های جان کندن, تنگی و فشار قبر, گرفتاریهای عالم برز, حساب و کتاب فردای قیامت, شعله های دردناک و سوزان دوز و حسابرسی دقیق در صحرای محشر, تمام وجودش, سرشار از ترس و نگرانی گردیده و آنچه عیش و نوش است فراموش کرده و گذشته خود و آنچه بوده و کرده است را با آنچه باید باشد می سنجد و زیانی که در گذشته متوجه وی شده است را در می یابد و علاوه بر شک و تردیدی که نسبت به راه و روش نا مطلوب خویش پیدا می کند, ندامت سراسر وجودش را پر کرده و تصمیمی سرنوشت ساز می گیرد و مسیر زندگی اش را دگرگون می کند.
اگر هم به این مرحله نرسد, لااقل بر کردار خود بیشتر مواظبت خواهد داشت; زیرا بیم و امیدی که دستاورد شب قدر است در مراحل زندگی به یاریاش می شتابد. در مقابل, اگر کسی از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپری کند, در همان جمود و غفلت, زندگی را به پایان خواهد برد و سرنوشتی شقاوت بار در انتظارش می باشد.
از گفتار فوق, این نتیجه به دست میآید که در واقع خود انسان وارد مسیر سرنوشت خویش گشته و آن را تغییر می دهد. گاهی برای پیمودن مسیر مقدرات, بر بال دعا و گاه بر بال عمل می نشیند; گر چه دعا هم نوعی عمل محسوب می شود. بنابراین, دعا در شب های قدر که یک کار اختیاری است منشااثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد; به همین دلیل به آن سفارش اکید شده است. علاوه بر سفارش شفاهی بزرگان دین و علمای اسلام به خواندن دعاها در طول سال, در شب های قدر تاکید بیشتری بر این امر شده است; پس حتما منشا اثر است وگرنه کار لغو و بیهوده از بزرگان سر نمی زند.
۶) نکوهش بهره نبردن از شب قدر پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: ((من ادرک لیله القدر, فلم یغفر له فابعده الله )) (۴); از خداوند به دور باد و نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد, اما آمرزیده نشود. با این حدیث نقش انسان در تعیین سرنوشت خود واضح تر می گردد و معلوم می شود که بدبختی و شقاوت مقدر در شب قدر, نتیجه کار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقی با توجه به شان و مقام پیامبر گرامی(ص) قابل قبول نیست که آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن کاری بی اثر و بی خاصیت, سهل انگاران را نکوهش و مذمت فرمایند.
((انس بن مالک)) از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمودند:((ان هذا الشهر قد حضرکم)); ماه مبارک به شما رو آورده است. ((و فیه لیله خیر من الف شهر)); در این ماه شبی است که برتر از هزار ماه است. ((من حرمها فقد حرم الخیر کله)); هر کس از فیض شب قدر محروم گردد, از تمام خیرات بی نصیب مانده است. ((ولا یحرم خیرها الا محروم)) (۵); و محروم نمی ماند از برکات شب قدر, مگر کسی که خویشتن را محروم کرده است. روایات, بعضی از گناهان را مانع بهره برداری گناهکار از شب قدر دانسته اند, از جمله آن کارها میخوارگی یا ((دایم الخمر)) بودن و نیز آزار پدر و مادر است.
۷) شب قدر مکمل اعمال صالح یکی از دلایل تفضل شب قدر به امت اسلام, کامل و پر کردن پیمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران کمبودهای آنان است, تا با دستی پر این جهان را ترک کنند. پیش از این گفتیم که امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه ((لیله القدر خیر من الف شهر)) فرمودند: مراد این است که انجام کار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روایتی نیز از امام باقر(ع) وارد شده, در پاس۰ به این پرسش که چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت دیگر فلسفه شب قدر چیست؟ ایشان می فرمایند: ((و لولا ما یضاعف الله للمومنین, لما بلغوا ولکن الله عز و جل یضاعف لهم الحسنات)); اگر خداوند کارهای مومنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمی رسند, اما از راه لطف کارهای نیکوی آن ها را چند برابر می فرماید تا کاستی هایشان جبران شود. از این روایت و روایت قبلی به خوبی می توان فهمید که مبنا و اساس, عمل صالح خود بنده است; هنگامی که یک عمل صالح معمولی با زمانی پر برکت و مقدس همراه گردد, از ارزشی چند برابر برخوردار می شود و گاه همراه شدن یک عمل صالح با ولایت و اعتقاد و امامت می تواند انسان را به اوج شرافت برساند; پس, راز سعادتمند شدن انسان ها در شب قدر, عمل اختیاری صالحی است که با عنایت خداوند, برکت یافته و چند برابر می شود.
در روایات به پاره ای از اعمال سفارش شده که نتیجه ویژه آن در شب
۸) نتیجه بخش بودن بعضی از اعمال در شب قدر قدر نهفته است:
۱) نماز ((انس بن مالک)) از پیامبر گرامی(ص) روایت کرده که فرمودند: ((من صلی من اول شهر رمضان الی آخره فی جماعه فقد اخذ بحظا من لیله القدر)) (۶); کسی که از اول تا آخر ماه مبارک, در نماز جماعت حاضر شود, بهره ای از شب قدر نصیبش شده است.
۲) افطاری دادن با مال حلال ((ابو شی ابن حیان)) از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که فرمودند: ((من فطر صائما فی شهر رمضان من کسب حلال صلت علیه الملائکه و لیالی رمضان کلها و صافحه جبرائیل(ع) لیله القدر و من صافحه جبرائیل(ع) یرق قلبه و تکثر دموعه...)) (۷); کسی که با مالی که از راه حلال به دست آورده, روزه داری را افطار دهد, در تمام شب های رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئیل در شب قدر با وی مصافحه کند, نشانه مصافحه جبرئیل آن است که دل مصافحه شونده نرم و اشکش جاری می شود.
۳) صدقه در باره امام زین العابدین(ع) آمده است: ((کان اذا دخل شهر رمضان تصدق فی کل یوم بدرهم فیقول: لعلی اصیب لیله القدر)) (۸); در هر روز ماه مبارک یک درهم صدقه می دادند, آن گاه می فرمودند: شاید با این کار, شب قدر را دریابم و از آن بهره گیرم. ((عبدالله بن مسعود)) روایت می کند که شبی رسول خدا(ص) از نماز عشا فارغ شد, مردی از میان صفوف برخاست و گفت: ای مهاجران و انصار, مردی غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم.
مرا طعامی دهید. رسول خدا گفت: ای فقیر, ذکر غریب مکن که دل مرا اندوهگین ساختی. بعد از آن فرمودند: غریبان چهار قسمت اند:
۱) مسجدی که در میان قومی باشد که در آنجا نروند و نماز نخوانند.
۲) مصحفی و قرآنی که در خانه ای باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نکنند.
۳) عالمی که در میان جماعتی باشد و ایشان تفقد وی نکنند و از او مسایل دینی سوال نکنند.
۴) اسیران اهل اسلام که در میان کفار باشند, پس فرمود: کیست که موونه و غذای این مرد را کفایت کند تا در فردوس اعلا خدا او را جای دهد؟ حضرت علی(ع) برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا(س) رفت و گفت: ای دختر رسول خدا, در کار این میهمان نظری کن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندکی موجود است و حسن و حسین گرسنه اند و شما روزه دارید و آن طعام یک نفر را بیشتر کفایت نمی کند. علی(ع) فرمود: آن را حاضر کن.
فاطمه(س) طعام را پیش آورد. حضرت امیر آن طعام را پیش میهمان نهاد و با خود گفت که اگر من از این طعام بخورم میهمان را کافی نباشد و اگر نخورم سبب خجالت میهمان شود, پس دست دراز کرد به سوی چراغ و چنان نشان داد که چراغ را اصلاح می کنم و آن را خاموش کرد و فاطمه(س) را گفت در روشن کردن چراغ دیگر تعلل کن تا میهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را می جنباند تا مهمان تصور کند که علی غذا می خورد.
و چون میهمان از غذا خوردن فارغ شد فاطمه(س) چراغ را آورد و طعام همچنان برجای بود. امیرالمومنین فرمود: ای فقیر, چرا طعام خود را نخوردی؟ گفت: سیر شدم; پس علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) و فضه و همسایگان از آن طعام خوردند و هنوز باقی بود. (۹)
۴) شب زنده داری حضرت رسول(ص) فرمودند: ((من احیا لیله القدر حول عنه العذاب الی السنه القابله)) (۱۰); کسی که شب قدر را شب زنده داری کند, تا شب قدر آینده, عذاب دوز از او دور گردد.
۵) غسل و شب زنده داری امام موسی بن جعفر(ع) فرمودند: ((من اغتسل لیله القدر و احیاها الی طلوع الفجر خرج من ذنوبه)) (۱۱); کسی که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده داری کند, گناهانش آمرزیده می شود. روایاتی که ذکر شد به خوبی دلالت دارند که برخی مقدرات و پاداش ها, مانند دور شدن عذاب دوز که در حدیث پیامبر اکرم(ص) ذکر شده بود, نتیجه کار خود بندگان است. موارد فوق می تواند برای نشان دادن اینکه سرنوشت هر انسانی در شب قدر به دست خودش رقم می خورد, کافی باشد, ولی برای تکمیل بحث, نکاتی چند که خارج از چارچوب شب قدر و نشان دهنده موثر بودن انسان در تعیین سرنوشت خویش است را مطرح می کنیم. این بحث تکمیلی را در دو بخش انجام می دهیم:
۱) عمل و پاداش آن در ماه مبارک رمضان.
۲) عمل و پاداش آن, صرف نظر از زمان خاص.
۱) پاداش ها در ماه مبارک رمضان امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند: در ماه مبارک کارهای خوب پذیرفته و کارهای زشت بخشیده شده است. خواندن یک آیه قرآن در این ماه, برابر با یک ختم قرآن در ماه های دیگر است. کسی که برادر خود را با یک لبخند شاد کند, در روز واپسین خداوند دلش را شاد کرده و مژده بهشت به او دهد.
کسی که مومنی را در این ماه یاری کند, خداوند در روزی که قدم ها بر پل صراط می لغزند او را دستگیری کرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هرکس خشم خود را نگه دارد, خداوند در روز قیامت بر وی خشم نکند. هرکس درمانده ای را فریادرسی کند, خداوند در روز قیامت وی را از رسوایی بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نکند. کسی که ستمدیده ای را یاری کند, خداوند او را در دنیا, در مقابل دشمنانش یاری کرده و در روز قیامت نیز, در موقف حساب و میزان یاریش فرماید. (۱۲) و در روایت دیگر امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده که فرمودند: کسی که ماه مبارک رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد, خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمی می کند. (۱۳) دو روایت بالا ارتباط محکم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارک و نقش انسان در ترسیم سیمای درونی او را کاملا آشکار نموده است.
۲) پاداش عمل با صرف نظر از زمان خاص آیات و روایات فراوانی هست که بعضی دگرگونی ها و پاداش های خاص را نتیجه کار بنده دانسته, یا عمل او را تنها عامل معرفی کرده اند.
نمونه ای از این آیات و روایات: ((ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم))(۱۴); در حقیقت خدا حال قومی را تغییر نمی دهد, تا آنان حال خود را تغییر دهند. ((ظهر الفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون)) (۱۵); به سبب اعمال مردم, فساد در خشکی و دریا آشکار شد تا به آنان جزای بعضی از کارهایشان را بچشانند, باشد که باز گردند. دعا دگرگون کننده سرنوشت ((ابن حبان)) و ((حاکم)) از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده اند که فرمود: فقط دعاست که تقدیر و سرنوشت ها را دگرگون می کند و تنها نیکی است که مایه افزایش عمر می گردد. گاهی شخص گناهی را مرتکب می شود و به واسطه آن از روزی و نعمتی محروم
● دعا, برطرف کننده بلا
عایشه همسر پیامبر گرامی(ص) از آن حضرت روایت کرده: گریزی از سرنوشت و فقدان نیست, اما دعا برای آنچه پیش آمده و خواهد آمد سودمند است. دعا گاهی به پیشواز گرفتاری می شتابد; پس تا روز قیامت با یکدیگر در کشمکش هستند و دعا از تحقق بلا پیشگیری می کند.(۱۷)
● پافشاری در راز و نیاز
امام صادق(ع) می فرماید: ((لولا الحاح المومنین علی طلب الرزق لنقلهم من الحال التی هم فیها الی حال اضیق منه)) (۱۸); اگر مومنان به درخواست روزی از خدا اصرار نورزند, زندگی بر آنان تنگ آمده و معیشتشان رو به کاستی می نهد. بعید نیست که مراد از درخواست که در این حدیث شریف آمده, درخواست عملی نیز باشد. به عبارت دیگر, از خدا درخواست چیزی کردن, گاهی با زبان سر, گاهی با زبان عمل و گاهی با تلاش و به کار انداختن قوا و استعدادهای خدادادی است. مردم تلاشگر و پویا, شایستگی خویش را برای تفضل بیشتر نعمات و وسعت معیشت نشان می دهند و خداوند هم به پاس این شایستگی, رفاه و آسایش و وسعت بیشتری به زندگی آنان عطا می فرماید. به همین خاطر امام(ع) می فرمایند اگر مومنان بر درخواست روزی اصرار نورزند (راه عافیت طلبی را پیشه کنند) زندگی بر آنان تنگ آمده و رفاه و آسایش آن ها رو به کاستی می گذارد.
● ولایت در گرو کردار نیک
از جمله وصایای امام باقر(ع) به شیعیان و اولاد هاشم این است: به خدا سوگند, ما نه از خدا طلبکاریم و نه با او پیوند خویشاوندی داریم, بلکه تنها راه نزدیکی به او فرمانبرداری است; اگر کسی از شما حق را فرمانبرداری کرده و عمل صالح انجام دهد, ولایت ما اهل بیت برایش سودمند خواهد بود, اما اگر نافرمانی کرده و گناه پیشه کند, از ولایت ما سودی نخواهد برد.
هشدار! به ولایت مغرور نشوید[ و اطاعت خدا را با تکیه بر ولایت کنار نگذارید](۱۹).
امام باقر(ع) سه بار این هشدار را تکرار فرمودند. در این حدیث می بینیم که تنها معیار تقرب و نزدیکی به خدا همان عمل صالح خود فرد است; البته ولایت اهل بیت: بهترین پوشش دهنده عمل صالح خواهد بود.
● شیطان مهاردار شرابخوار
((قتاد بن عیاش)) از پیامبر گرامی(ص) نقل کرده که فرمودند: تا بنده آلوده به شراب نشده است, همواره در گشایش دینی به سر می برد, اما همین که شراب خورد, خداوند پرده حیای او را می درد و آبرویش را می برد و شیطان بر او مسلط می شود و گوش, چشم و پایش را در اختیار خود گرفته و به سوی هر شری می کشاند و از هر چیزی بازش می دارد.(۲۰) کیفرهایی که در این روایت برای شرابخوار آمده است, نتیجه کار خود اوست. میخواره, شیطان را با دست خود بر خویشتن مسلط کرده تا او را به هر جا که خواهد ببرد.
● روزه و شرب خمر
رسول اکرم(ص) به بالین بیماری که در حال احتضار و جان کندن بود رفتند, حضرت به او فرمودند: بگو ((اشهد ان لا اله الا الله )). گفت: نمی گویم و نخواهم گفت و پشیمانم از آنکه این کلمه را در طول عمرم گفته ام.
این سخن را گفت و جان به مالک دوز تسلیم نمود.
از همسرش پرسیدند: چرا همسرت بد عاقبت شد؟ گفت: او نماز می خواند و روزه هم می گرفت, ولی هر شب تا ظرفی از شراب نمی نوشید به خواب نمی رفت.
● تقدیر با دارو و درمان
((حکیم بن حزام)) گوید: به پیامبر اکرم(ص) عرض کردم: آیا داروهایی که خود را با آن ها درمان می کنیم مانع از تقدیر الهی است؟ پیامبر گرامی فرمودند: دارو و درمان, خود از مقدرات است.
در توضیح حدیث فوق باید گفت, دو گونه سرنوشت در انتظار بیمار است: یکی اینکه با درد بماند و به پزشک مراجعه نکند که در این صورت بیماری او گسترش می یابد. راه دیگر این است که به پزشک و دارو و درمان رو آورده و با استفاده از نسخه پزشک, سرنوشت پیشین را تغییر داده و با دارو و درمان تندرستی را به خود باز گرداند. به هر دلیل, از این روایت استفاده می شود که بیماری را می توان به دارو و درمان تغییر داد و به تندرستی تبدیل کرد.
● نتیجه کلی
آنچه از مجموع مباحث به دست میآید این است که با ملاحظه آیات و روایات و دریافت ها و مشاهدات, اطمینان کامل پیدا می کنیم که شب قدر هیچ گونه منافاتی با اختیار انسان ندارد و یقینا, او در مقدرات و سرنوشتی که در شب قدر برایش رقم می خورد موثر است; حتی می شود گفت که نقش اصلی را به خود انسان سپرده اند تا آنچه بخواهد برای فردا
۱- اصول کافی , ج ۴, ص ۱۵۸.می گردد (۱۶).
۲-فوائد الرضویه , ص ۱۰ - قصص العلمإ, ص ۱۸- سیمای فرزانگان , ج ۳.
۳- وسائل الشیعه, ج ۱۰, باب ۳۲, ص ۳۵۴.
۴- بحار الانوار , ج ۹۴, ص ۸۰, ح ۴۷.
۵- کنزالعمال , ج ۸ , ص ۵۳۴, ح ۲۴۰۲۸.
۶- همان , ص ۵۴۵, ح ۲۴۰۹۰.
۷- الترغیب و الترهیب , ج ۲ , ص ۹۵, ح ۱۴.
۸- بحار الانوار , ج ۹۵, ص ۸۲.
۹- تفسیر منهج الصادقین , ج ۹ , ص ۲۳۷.
۱۰- بحار الانوار , ج ۹۵, ص ۱۴۵.
۱۱- همان , ج ۸۰, ص ۱۲۸.
۱۲- همان , ج ۹۳, ص ۳۴۱.
۱۳- همان , ص ۳۴۶.
۱۴- رعد , آیه ۱۱.
۱۵- روم , آیه ۴۱.
۱۶- تحفه الاحوذی , ج ۶ , ص ۳۴۸ , ح ۲۲۲۵.
۱۷- المستدرک علی الصحیحین , ج ۱ , ص ۱۲۳. و فرداهای خود ترسیم کند.
۱۸- بحارالانوار, ج ۶۹ , ص ۹ , ح ۷.
۱۹- همان , ج ۷۵ , ص ۱۸۷, باب وصایای الباقر(ع).
۲۰- کنز العمال, ج ۵ , فصل ۲, باب الخمر, ص ۳۴۶, ح ۱۳۱۶۵.
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید