چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


روزنامه نگاری نرم و دیپلماسی


روزنامه نگاری نرم و دیپلماسی
مقاله زیر بررسی اجمالی یک تحقیق علمی درباره تاثیر نرمخبر و روزنامه نگاری انتقادی در سیاست خارجه امریکاست.ماتئوبائوم استادیار علوم اجتماعی مدرسه جان اف کندی دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۰۳ کوشید با انتشار این تحقیق و نظریات مشابه دیگرش به همگان ثابت کند که گرایش مخاطبان به نرمخبر و برنامه های مبتنی بر ژانر روزنامه نگاری نرم که در مواقعی بستری برای رشد روزنامه نگاری انتقادی است، نه تنها مردم امریکا را از سیاست خارجه دولت غافل کرده، بلکه حتی در پاره ای از موارد در برابر آن قرار داده و توانسته است آن را با شکست مواجه کند.
در یک کلام بائوم بر این باور است که روزنامه نگاری انتقادی و روزنامهنگاری نرم، مخاطبان را درخصوص مسائل کلان دولت و ملت بی توجه، بی اعتماد و بی انگیزه می کند و اجازه نمی دهد آنها در امور رایج مملکت خود و جهان پیرامونشان مشارکتی فعال داشته باشند.در این که بائوم حامی رسانه های جریان حاکم و سیاست خارجه دولت امریکاست و تلاش می کند تا مبلغ نوعی از اطلاع رسانی کانالیزه شده از طریق مجاری خاص خبری به مخاطبان باشد شکی نیست.با این همه، هر چقدر انتقادهای او از روزنامهنگاری انتقادی که می تواند سیاست خارجه امریکا یا هر دولت دیگری را به چالش بکشد، قابل بحث و تامل و در پاره ای موارد بدون تردید مردود است; انتقادهای او از روزنامه نگاری نرم که سوق دهنده افکار عمومی به دور شدن از امور رایج مملکت یا جهان پیرامون آنهاست تا حد زیادی به جا و قابل تامل است.در بیستم آگوست سال ۱۹۹۸ بیل کلینتون، رئیس جمهور امریکا درست ۳ روز پس از ادای شهادت درباره روابط جنسی اش با مونیکا لوینسکی با موشک های کروز برخی پایگاه های احتمالا متعلق به تروریست ها در افغانستان و سودان را مورد حمله قرار داد.
حمله موشکی در ساعت ۳۰.۱ بعدازظهر به وقت شرق امریکا آغاز شد.تا عصر آن روز و پیش از آن که روزنامه های صبح فردا روی دکه ها بنشینند، تقریبا سه چهارم مردم از این حملات خبردار شده بودند.در طول هفته بعد، بخش اخبار عصرگاهی ۳ شبکه بزرگ تلویزیونی امریکا(سی.بی.اس، ان.بی.سی و ای.بی.سی) بشدت این موضوع را پوشش دادند.براساس آمار ارائه شده از سوی Lexiss و Nexis در عرض یک هفته ۶۹ گزارش و خبر درباره این حادثه روی آنتن رفت.شگفت این که برنامه های سرگرمی محور و مبتنی بر نرم خبر مانند «tonight Entertainment»،«Hollywoob to Access » و«Show Tonight» نیز به این موضوع علاقه مند شده و آن را به طور مبسوط پوشش دادند.اما شمار بیشتری از بینندگان تماشای مرتب برنامه های مبتنی بر نرم خبر و روزنامه نگاری انتقادی را به آنچه که همه شبکه های خبری کابلی برایشان گردآوری می کنند، ترجیح می دهند.در عین حال به همان اندازه یا حتی بیشتر از آن ترجیح می دهند در ساعات شبانگاهی به تماشای نمایش های تلویزیونی مبتنی بر نرم خبر بنشینند تا برنامه های خبری شبانگاهی.
نتیجه این که بینندگان تلویزیون به طور حتم خبر حملات موشکی را درست همان گونه که می توانستند از شبکه های خبری کابلی دریافت کنند، آن را از طریق نمایش های تلویزیونی مبتنی بر نرم خبر دریافت کرده اند، اما چرا باید اهمیت داد که مردم چنین خبر مهمی را از کجا دریافت کرده اند؟ موضوع این است که هر یک از این مجاری خبری تصویر بسیار متفاوتی از حوادث به فرد ارائه می کردند.در حالی که پوشش خبری شبکه های تلویزیونی خبری غالبا روی تاکتیک های نظامی و پیامدهای سیاسی حملات متمرکز شده بود، رسانه های مبتنی بر روزنامه نگاری انتقادی و حتی روزنامه نگاری نرم تقریبا به صورت اختصاصی روی تشابهات مرموزی بین حوادث دنیای واقعی و فیلم «سگ را بجنبان» تاکید می کردند.از نگاه منتقدانی چون بائوم نویسنده کتاب «نرم خبر به جنگ می رود» رسانه های مبتنی بر روزنامه نگاری نرم و روزنامه نگاری انتقادی سبب شده اند مردم امریکا نسبت به امور سیاسی کشور خود بی اهمیت شده و همه چیز را حتی جنگ و صلح را به بازی انگارند.اگرچه افرادی مانند بائوم بر این باورند که رسانه های مبتنی بر نرم خبر با وجود سرگرمی محور بودنشان، پوشش خبری بسیار تاثیرگذاری از بحران های سیاست خارجه امریکا ارائه می کنند.با این همه، این کار سبب شده است لایه های میانی و عمومی جامعه امریکا که به طور سنتی علاقه ای به اخبار سیاسی ندارند، به طرز گسترده و به صورتی کاملا تصادفی از طریق برنامه ای که هدف اصلی آن سرگرمی است از اخبار و اطلاعات مربوط به چنین حوادثی مطلع شوند.از این رو، این استاد ارتباطات اجتماعی مدرسه جان اف کندی دانشگاه هاروارد نتیجه می گیرد که در معرض اطلاعات مربوط به سیاست خارجه قرار گرفتن از طریق رسانه های مبتنی بر نرم خبر ممکن است تاثیری بسیار متفاوت از آنچه منابع خبری سنتی بر بیننده می گذارند، داشته باشد.
با این همه، بسیاری از این منتقدان در پی یافتن پاسخی دقیق به این پرسش بوده اند که آیا رسانه های مبتنی بر سخت خبر و نرم خبر اساسا به طور سیستماتیک در روش پوشش بحران های خارجی با یکدیگر تفاوت دارند یا خیر و پیامدهای بعدی هر یک از این تفاوتها روی نگرش عمومی نسبت به سیاست خارجه چگونه است.آنچه فردی مانند ماتئو بائوم در بحث تاثیرات منفی روزنامه نگاری نرم بر سیاست خارجه کشوری مانند امریکا به دنبال اثبات آن است به طور خلاصه این است که اولا انواع مختلف آدمها ممکن است در مواجهه با اطلاعات و اخبار مربوط به سیاست خارجه که در رسانه های خبری مبتنی بر نرم خبر ارائه می شود عکس العمل های متفاوتی از خود نشان دهند، اما بیشتر آنها به طور کاملا تاثیرپذیر سیاست خارجه را بسیار سطحی و تمسخرآمیز در خواهند یافت.او سپس معتقد است که میان مصرف نرم خبر، مشارکت سیاسی و تمایل به حمایت از دیدگاه بین المللی گرای سیاست خارجه امریکا، ارتباطی بسیار منظم وجود دارد.در نهایت بائوم معتقد است کم اطلاع ترین اعضای جامعه از لحاظ سیاسی که بزرگترین مصرف کنندگان نرم خبر هستند، نسبت به دیگر همتایان آگاه تر خود از لحاظ سیاسی که مصرفکنندگان نرم خبر نیستند کمتر به حمایت از سیاست خارجه بین المللی گرای امریکا می پردازند.
● حرکت کور به سوی روزنامه نگاری نرم
سخت خبر ژانر مهمی از خبر است که به پوشش رویدادهای مهم و فوری که دربرگیرنده سران کشورها، موضوعات بنیادی و سرنوشت ساز یا اتفاقات و حوادث شاخص در زندگی روزمره مردم مانند وقوع زلزله یا فاجعه سقوط هواپیما مربوط می شود می پردازد.سخت خبر اساسا و از قدیم برای شهروندان علاقه مند به مشارکت در امور جامعه، موضوعی حیاتی و مهم تلقی می شده است.در واقع هر چقدر یک شهروند به امور مربوط به خود، خانواده، اقوام، جامعه، شهر، کشور و نهایتا جهانی که درآن زندگی می کند اهمیت قائل شود بیشتر و بیشتر به سخت خبر اهمیت می دهد.در طرف دیگر اما، نرم خبر که در واقع قالب اصلی روزنامه نگاری نرم محسوب می شود، مجموعه اخباری را شامل می شود که کوچکترین ارتباطی با نیازهای اولیه جامعه، امور رایج کشور و سیاستگذاری های کلان ندارد و مخصوصا مربوط به موضوعات احساسی، شخص محور یا ستاره محور و مورد علاقه انسان هاست و کمتر محدودیت زمانی دارد.یعنی جنس آن به گونه ای است که در هر زمان و مکانی خاصیت آن که همانا سرگرم سازی و تهییج احساسات انسانی است از میان نمی رود و در قیاس با سخت خبر حادثه محورتر است.از لحاظ تاریخی و از حیث ریشه یابی پیدایش تمایز میان نرم خبر و سخت خبر باید سراغ یک سری ساختارهای موسسه ای و فرآیندهای خاصی رفت که می توان آنها را در چند بخش خلاصه کرد.ایجاد تمایز میان شرکتهای صرفا خبری و شرکتهای خبرسازی یا خبری یکی از مهمترین این عوامل بود.پس از آن ایجاد این تفکر که پرداختن به پوشش خبری امور رایج مملکت و جهان کاری تکراری است و نمی توان از آن انتظار درآمدزایی داشت سبب شد برخی شرکتها و سازمان های خبری نیز پا جای پای شرکتهای سرگرمی بگذارند و خبر و سرگرمی را با هم ترکیب کنند تا از این راه درآمدی حاصل شوند.البته این نیاز هرگز در زمانی که تعداد تلویزیون ها به این تعداد نبودند حس نمی شد.این نیاز حتی زمانی که اینترنت پای در عرصه اطلاع رسانی گذاشت بیش از پیش حس شد چرا که این رسانه جدید نیز به زودی داعیه دار اطلاع رسانی و خبرپراکنی شد.با این همه، می توان بزرگترین عامل رشد روزنامه نگاری نرم را تولد شبکه های تلویزیونی کابلی و ماهواره ای و پس از آن اینترنت دانست..اینترنت و شبکه های تلویزیونی خبری کابلی مانند سی.ان.ان به تنهایی نقشی بسیار مهم در تولید این ژانر از روزنامه نگاری به عهده دارند.تصور کنید که در اولین دقایق پس از یک رویداد مهم ملی شبکه سی.ان.ان یا یکی از سایتهای اینترنتی خبر مربوط به آن را برای طیف گسترده ای از مردم پخش می کند آن گاه این سوال پیش می آید که دیگر شبکه های تلویزیونی در بخشهای خبری خود باید چه چیز تازه ای را برای بینندگان خود بازگو می کردند.با وجود این که بسیاری از منتقدان معتقدند روزنامه نگاری نرم مخاطبان فراری از اخبار تکراری مربوط به امور رایج مملکت یا جهان را به سوی رسانه ها بازگردانده است، عده ای دیگر از تحلیلگران بر این باورند که صرف رجوع مخاطبان به رسانه ها و وقت گذرانی با آنها دردی را درمان نمی کند و در واقع آنچه مخاطبان را به رسانه ها بازگردانده است جنبه های مشخص و مفید خبرپراکنی که همانا بالا بردن سطح دانش و مشارکت مردم در امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه خود و جهان پیرامونشان است نیست بلکه جنبه های احساسی زندگی پیرامونی است که نهایتا مخاطب را درون خلسه ای مقطعی و خوشی ناپایداری فرو می برد که برعکس او را نسبت به سرنوشت جامعه اطراف و جهان پیرامونش منفعل کند.
● ارتباط آگاهی سیاسی و گرایش به نرم خبر
منابع خبری از جهات مختلفی با یکدیگر متفاوتند، اما همه آنها در مرحله اول روی مضمون های مبتنی بر نرم خبر متمرکزند و همه آنها مایلند تا نمونه های مشابه سیاسی یا موضوعات سیاست خارجه را درست با استفاده از همین روش پوشش دهند.زالر، یکی دیگر از منتقدان نرم خبر(۱۹۹۲) استدلال می کند که افراد در سطوح مختلف آگاهی سیاسی، درباره این که چگونه در معرض اخبار و اطلاعات سیاسی قرار بگیرند، تمایلات متفاوتی دارند و در هنگام مواجهه با اطلاعات سیاسی نیز، عکس العمل های متفاوتی از خود بروز می دهند.از سوی دیگر، کم اطلاع ترین افراد جامعه اساسا تمایلی به مواجهه با اخبار و اطلاعات سیاسی ندارند; بنابراین آنها هیچ مبنایی که براساس آن تغییر عقیده دهند در اختیار ندارند.عقاید افراد کاملا مطلع و آگاه سیاسی نیز غالبا استوار است که دلیل متفاوتی دارد.کارآزموده های سیاسی، سیستم های اعتقادی استواری دارند که به آنها اجازه می دهد در برابر پیامها و اخبار نادرست و ناهماهنگ مقاومت کرده و آنها را نپذیرند، حتی اگر به خوبی در معرض آنها قرار گیرند. مائوم به این تمایل آخری در رد کردن و نپذیرفتن اطلاعات مغایر با باورهای پذیرفته شده قبلی، به عنوان پذیرش گزینشی اشاره می کند.مدل پذیرش و قبول نشان می دهد چون افراد آگاه از لحاظ سیاسی از نگرش عمیق و وسیع سیاسی برخوردارند، نسبت به دیگر همتایان دیگر خود که سواد و آگاهی سیاسی کمتری دارند، بهتر می توانند روش پذیرفتن گزینشی و گزینش پیامهای دریافتی را به کار بگیرند.حال آن که دیگران نگرش سیاسی خاصی ندارند که تحت تاثیر این اطلاعات از آن رویگردان شوند.از آن گذشته، به دلیل این که رسانه های مبتنی بر نرم خبر برای این به وجود آمده اند تا اطلاعات و اخبار را برای مخاطبان غیرسیاسی قابل دسترسی کنند، در صورتی که یک خبر سیاسی از طریق آنها منعکس شود، بلافاصله افراد کم اطلاع سیاسی در معرض آن قرار گرفته و بدون تامل آن را پذیرا می شوند.
محمدرضا نوروزپور
com.dlogfa.cyderbiplomacy
منبع : روزنامه ابتکار