چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

آنها جنگ را می‌پرستند


آنها جنگ را می‌پرستند
دود حادثه ۱۱سپتامبرفقط به چشم مردمان خاورمیانه نرفت ، آفریقایی ها نیز سهمی شایان ازاین بلیه سیاسی بردند. شاید با نگاه به وقایع خونین سومالی یا انفجارهای سهمگین الجزیره ودارالبیضاء چنین به نظرآید كه رهاورد تلخ ۱۱سپتامبربرای آفریقایی هاهمین است كه پای كشورهای مظلوم این خطه را نیز به بازی «جنگ ترور» كشاند وبازیگران جهانی، اینجا را هم به بهانه حضورالقاعده میدان تاخت وتازجدید آمریكا قرار دادند.
اما آفریقایی ها آثار ویرانگر ۱۱سپتامبر را زمانی لمس كردندكه این واقعه همانند دیواری، راه آگاهی جهان را ازحقایق قاره سیاه سد كرد. آفریقا یكی پس ازدیگری به كام غائله ها وجنگ های خونین كشانده شد اما دنیای ارتباطات در ۶سال تمام پس از۱۱سپتامبر ازحال وروز مردمان این خطه بی خبرماند.
در دهها مراسمی كه همین روزها درگوشه و كنارجهان به یاد فاجعه دارفور برپا شد، هیچ فعال صلح طلبی نبود كه به گناه جهان در«فراموشی آفریقا» اقرارنكند. همه صاحبان رسانه وتریبون از روزنامه نگاران گرفته تا سیاستمداران، دراین مدت آفریقاراترك كردندوبا سكوت وبی اعتنایی خود اجازه دادند تا ملت های بی پناه دارفور،كنگو،سومالی و... در شعله نزاع های سركش قومی و نژادی ازبین بروند.
شنیدنی ترین بخش قصه فراموشی آفریقا اینجاست كه جنگ های خونین این قاره تلفاتی بس افزونتر ازدو جنگ آمریكا درعراق وافغانستان به بارآورد.شماركشته ها ، مجروحان وآوارگان غائله های آفریقا به هیچ رو با بحران های خاورمیانه قابل مقایسه نیست.آمارواعداد گویای همه واقعیت هاست.
مجموع تلفات بحران های عصر نومحافظه كاران همین است كه در۱۱سپتامبر حدود ۳۰۰۰نفر كشته شدند ودردوجنگ انتقام جویانه پس از آن یعنی عراق وافغانستان ، تاكنون نزدیك به نیم میلیون كشته شده اند. این درحالی است كه دروقایع خونین آفریقای مركزی فقط تا به امروز بیش از ۴ میلیون نفر به قتل رسیده اند.تفسیر ساده این واقعیت آن است كه خون قربانیان ۱۱سپتامبركه یك هزارم كشته شد گان آفریقاست، رنگین تراز تیره پوستان آفریقا است.
اما این، همه قصه مرگ خاموش مردمان این قاره سیاه نیست. پس از ۴ سال امروز جهان به یاد آورده كه فاجعه سهمگینی به نام كشتاردارفور وجود داشته است. هنوزكه هنوزاست سازمان ملل ومراجع جهانی به جمعبندی برای حضور دراین بحران نرسیده اند ،نه فقط غربی ها كه هیچ كدام از طرف های منطقه ای و فرا منطقه ای گامی برای كنترل یا مهاربزرگترین فاجعه نسل كشی تاریخ برنداشته اند.
حال این رفتارجامعه بین المللی دردافور یا سومالی را با واكنش ها نسبت به ۱۱سپتامبر یاجنگ افغانستان مقایسه كنیدوبسیج جهانی كه آمریكا وشركای آن درشرق و غرب جهان برای تعقیب مظنونان و متهمان واقعی و احتمالی این غائله به راه انداخته اند. هنوز بسیاری از پرسش های دل آزار درباب غائله های خونین دارفوروكنگو وسومالی بی پاسخ مانده اند. این كه عاملان این همه كشتار ازكجا تغذیه می شوند؟ چرا نهاد ها ومراجع جهانی از شورای امنیت تا اروپا دست جنایتكاران این خطه وعوامل جنگ رابرای هرگونه نسل كشی بازگذاشته اند؟ فرآیند صلح وامنیت برای چه شامل مردمان زیرستم وسركوب آفریقا نمی شود؟
● جنگ های مدرن خاستگاه مدرن تری دارند
تاكنون جنگ های آفریقا با الگو های تئوری جامعه شناسی جنگ تحلیل شده است. دراین مدل تحلیلی، ریشه هاو ساختار یك نزاع برپایه زمینه ها و رسوبات اختلاف های قومی وتاریخی اقوام وطوایف آن منطقه ارزیابی می شود ودرجمع بندی نهایی گفته می شود كه ملغمه ای ازتعصبات وبرتری جویی نژادی با فرهنگ خشونت ، سوخت این جنگ ها را فراهم می كند.
این دسته بندی هاو سبك تحلیلی شاید برای حل معمای جنگ های گذشته آفریقا كارگشا بود. یعنی وقتی كه جهان و ۵ قاره آن همانند جزایردور از هم به سرمی برد، اما برای جنگ هایی كه در عصر ارتباطات وبا مدرن ترین تاكتیك ها وتكنیك ها انجام می گیرد نمی توان این تحلیل تكراری رابه كارگرفت.
آفریقای قرن ۲۱ با انواع تازه ای از جنگ ها دست به گریبان است نه تنها ابزار های این جنگ ها تغییركرده اند كه بازیگران جدید درآن حضوردارند. گروه های جنگجو وجناح های درگیر پیش از آن كه به نمایندگی ازقبیله خویش و در دفاع ازمنافع طایفه خاص دست به سلاح ببرند به نمایندگی از یكی از كانون ها ومراكز قدرت سیاسی واقتصادی جهان به جنگ می روند.
مدت هاست كه جغرافیا وماهیت نزاع آفریقا عوض شده است و كمترناظرسیاسی دراین خطه حاضراست برنزاع های دامن گستراین قاره نام نزاع قومی یا محلی را اطلاق كند. گرچه بردروازه ورودی این جنگ ها تابلوی یكی از گروه هاوقبایل كنگو، سومالی یا دارفورنصب است اما كمی آن سوی جبهه پایگاه نظامی چند دولت وارتش متحد كشورها وشركت های بین المللی مستقراست.
درك معادله چندمتغیری جنگ های تازه آفریقا چندان دشوار نیست،به مقر ومیادین وقوع این جنگ هانگاه كنید، قریب به اتفاق این نزاع ها دركنار معادن غنی اقتصادی جهان جریان دارد. معادنی كه سال هاست امتیاز انحصار و استخراج آن را چند شركت پرآوازه اروپایی وآمریكایی دردست دارد.
درظاهرهیچ نشانی ازاین كمپانی های چندملیتی درخبر هاوگزارش جنگ درمیان نیست اما ژنرال ها وفرماندهان نبردهركدام پاسپورت یكی ازدولت هاو شماره حساب ویژه دربانك های اروپا وآمریكا دارند، آنها به انواع مواهب وعطایای این كمپانی ها پشت گرم هستند. با بهترین هواپیماها ولوكس ترین ماشین ها تردد می كنند وبستگانشان دریكی از شهر های انگلیس، فرانسه یا آلمان اقامت دارند.
سرزمین هایی كه با مجاهدت مردان محبوب آفریقا ازیوغ استعماركهن نجات یافتند اكنون با نفوذ نامحسوس بازو های اقتصادی وتكنولوژیك غرب دردام نوع پیچیده تری از وابستگی گرفتارآمده اند.
سرزمین های آفریقای عصر جدید اغلب دارای دولت وارتش وپرچم شده اند.
آنها همگی درسازمان ملل دارای كرسی ودرمجامع جهانی دارای حق رأی هستنداما ازبدیهی ترین اصول واركان استقلال كه حق مالكیت بردارایی وثروت خویش است بی نصیب مانده اند. ملت هاودولت های این قاره بر روی دریای بیكرانی از ثروت وذخایر گرانبهای جهان آرمیده انداما همه این منابع از نقطه استخراج تا تعیین نرخ وبازاریابی وفروش درقبضه شركت های چندملیتی است . آنها نه تكنولوژی ساخت وبهره برداری دردست دارند ونه قدرت چانه زنی وحق تصمیم گیری درباره این دارایی ها را.
تفاوت گذشته استثمار با حال در این است كه در گذشته تمامی استثمارگرانی كه می خواستند اقدام به تصرف مناطقی از آفریقا بكنند، از یك كشور اروپایی بودند و به همین دلیل هر بخشی از آفریقا در دست یك كشور اروپایی بود و در این راه، برای تسلط یك كشور اروپایی بر مستعمرات سایرین، با دیگر كشورها وارد جنگ هم می شدند.
مثلاً پرتغالی ها، هلندی ها، انگلیسی ها، فرانسوی ها و آلمانی ها به طور جداگانه، بخش هایی از آفریقا را به تصرف خود درآورده و سپس آن بخش ضمیمه كشور استثمارگر فاتح می شد. اما روش استثمار در حال حاضر پیچیده و در هم تنیده است و ملیت واحدی در كار نیست. این روش كه در قالب شركت های چند ملیتی وارد صحنه شده است، هم منابع غرب را تأمین می كند و هم نام كشور خاصی در میان نیست تا متهم به جنایت جنگی و یا نقض حقوق بشر و نسل كشی شود.
هیچ شهر یاناحیه ای را درآفریقا نمی بینید كه زیراشغال قدرتی اروپایی باشد اما همه آثارنفوذ فرانسوی ها ،پرتغالی ها وانگلیسی ها درزبان ولهجه وسیاست داخلی وخارجی دولت های این منطقه باقی است . روش استعمار كلاسیك مستقیم پرتغالی ها، هلندی ها، انگلیسی ها، فرانسوی ها و آلمانی ها در حال حاضربه اعمال نفوذ پیچیده وغیرمستقیم بدل شده است. پدیده جنگ های طولانی ولجام گسیخته ای كه امروز مركز وشمال آفریقا رادرنوردیده است یك ماهیت واحد وتغییرناپذیر دارند وآن تلاش بی امان بازیگران اقتصادی برای تصاحب منابع كلان ثروتی كه زیرخاك قاره سیاه نهفته است.
مصداق ها ومثال های این ماجرا بی اندازه است دراین فقط به نمونه های شاخص ازرابطه جنگ های ویرانگراین سرزمین با رقابت گسترده كمپانی های چندملیتی بسنده می كنیم آن هم درسرزمین جنگ زده كنگو،جایی كه یك كمپانی چندملیتی زیر نام یك كشور بیش از ۶۰۰شركت تابعه دارد، اما هیچ یك از مدیران عالیرتبه آن آفریقایی نبوده و جملگی از انگلیس هستند. تمام عملكردمافیایی آن از چشم مردم سیاه پوست،دیده می شود بی آنكه ردپایی ازسهامداران وصاحبان مغرب نشین آن درمیان باشد.
● تراژدی زئیر
در میان ملت هایی كه تقدیر آنها با جنگ و كشتار رقم خورده است ملتی كه فقط به صرف داشتن مواهب خدادادی به سخت ترین عقوبت دنیای سیاست گرفتار شده است، زئیر یا همان كنگو امروز یك نمونه بی همتا است. كشوری كه ثروت و سیاست در آن رابطه ای بس پیچیده و بی رحمانه دارد. خاك زرخیز این سرزمین همه جست وجوگران سود و صاحبان سرمایه را از اقصی نقاط اروپا و آمریكا به سوی خود كشانده است این سرزمینی كه نام آن در ذهن ما فقط كودتا و جنگ را تداعی می كند با علامتی درشت در نقشه ای كه بر اتاق تمام مدیران كمپانی های غرب نصب است نشانه گذاری شده است.
از زمانی كه پادشاه بلژیك در دهه ۱۸۷۰ برای نخستین بار به این نتیجه رسید كه كنگو پایگاه مناسبی برای رؤیاهای اقتصادی او است، سیاست غرب در هجوم به منابع طبیعی و حقوق مردم این منطقه كلید خورد و مؤلفان تاریخ اقتصادی غرب بر آن پایتخت معادن جهان نام نهاده اند گویی طبیعت و خلقت این سرزمین را با گنج سرشته اند .
از هر معدن شناخته شده جهان نمونه ای ناب را می توان در این نقطه آفریقا یافت: آلومینیوم، كادمیوم، سنگ قلع، زغال سنگ، كوبالت (۴۰ درصد ذخایر جهانی)، مس (۱۰ درصد ذخایر جهانی)، كولتان (۸۰ درصد ذخایر جهانی)، الماس، گاز، طلا، سنگ آهن، سرب، منگنز، نفت، نقره، اورانیوم، روی و الوار از مهم ترین منابع نهفته در بستر خاك و پوشیده در میان جنگل های انبوه این سرزمین است.
در پایان دهه ،۸۰ كنگو پنجمین تولیدكننده مس، بزرگ ترین تولید كننده كوبالت و دومین تولیدكننده طلای جهان بود. اكنون می توان جغرافیای استقرار شركت های چندملیتی را با نقشه معادن بی شمار این سرزمین ردیابی كرد.
● مافیای تكنولوژی موبایل در پی معادن كولتان
داستان چپاول منابع كنگو و جنگ هایی كه بر سر معادن این سرزمین رخ داده است، قصه دور و درازی است، اما درمیان قطعات این داستان،فرازی نو وبسیارتازه وجود دارد و آن «جنگ اقتصادی» ورقابتی است كه بر سر معادن كولتان میان سازندگان گوشی های موبایل جریان دارد. ماجرای كولتان وحوادث پیرامون آن، چنان حیرت انگیزاست كه گویی یكی از افسانه هاوداستان های خیالی تاریخ به واقعیت پیوسته است.
شرق كنگو مملو از معادن سنگ های گران قیمت از جمله طلا، الماس و كولتان است به همین سبب شهر «مانونو» این كشور برای مدت ۵ سال در جنگ خانمان سوز فرو رفت. درچاله های آبی كه در رودخانه های این منطقه قرار دارد به ظاهر چیزی جز لجن دیده نمی شود، اما درون این چاله ها فلز سیاه رنگی موجوداست كه رقابت برای دستیابی و انحصار آن، خونین ترین جنگ آفریقا را رقم زده است.
كولتان یكی از اجزای تعیین كننده گوشی های موبایل است كه در ذخیره باتری و فانتزی كردن آن به كار می رود. نام صنعتی آن «كلومبو تانتالایت» (۱) و یا تانتالیوم است.این فلزتیره رنگ و گران قیمت، هموزن طلاست كه بیشتر در رودخانه های مناطق شرقی كنگو یافت می شود. جمع آوری آن نیزبه صورت گروهی به وسیله زنان و كودكان خردسال انجام می گیرد. كولتان پس از پودرشدن به تانتالیوم تبدیل می شود و سپس در باتری های موبایل مورد استفاده قرار می گیرد. گفته می شودتنها سه شركت Cabot Inc آمریكا، HC Starck آلمان و Nigncxia چین توانایی و تكنولوژی پودرسازی كولتان را در جهان دارند.
اگرچه این فلز همزمان با تلفن های همراه به بازار آمد اما نقش سیاسی آن هنگامی روشن شد كه یك گروه حقیقت یاب برای بررسی دلایل جنگ و خونریزی، از سوی سازمان ملل متحد به جمهوری دموكراتیك كنگو سفر كردونخستین گزارش تكان دهنده خود راانتشار داد.
اما پیش از نقل این داستان چپاول وسركوب این یك یاد آوری تاریخی لازم است كه پای اروپایی ها به این نقطه برای نخستین بار زیر پوشش «شركت بین المللی آفریقا»و با یاری جنایتكار معروف «مورتون» در قرن نوزدهم گشوده شد یعنی زمانی كه پرچم استعمارآن روز آفریقا دركنگوبا پادشاهی لئوپولد برافراشته شد.
وبسیاری از سنت های غیرانسانی كه بلژیكی ها بنیان نهادند هنوزبه قوت خود باقی است، چنان كه آن روز سران قبایل منطقه در برابر دریافت ورقه های فلزی، لباس و چند ماشین پنبه پاك كنی از شركت یادشده، بخش های زیادی از زمینهای خود را در اختیار پادشاه بلژیك گذاشتند. برخلاف دولتمردان فرانسه و انگلیس، پادشاه بلژیك علاقه ای به ژئوپلتیك آفریقا نداشت و او فقط به دنبال ثروت بود. او در این سرزمین با عاج كرگدن تجارت آغاز كرد و نخستین ایستگاه های تجارت را با هدایت نظامیان بلژیك در رودخانه كنگو ایجاد كرد.بلژیكی ها برای خاموش كردن اعتراض های مردم محلی، تازیانه هایی از پوست كرگدن ساختند، برای حمل و نقل كالای تولیدی و مواد خام، افراد را به كار اجباری وامی داشتند اهالی روستاهایی كه از این كار طفره می رفتند، قتل عام می شدند به باور بسیاری از تحلیلگران، خوی خشونت لجام گسیخته امروز در رواندا، سیرالئون و كنگو از میراث ارتش بی رحم دوران حاكمیت بلژیكی هاست و به قول روزنامه گاردین: «افسران لئوپولد، با اعمال شدیدترین نوع آپارتاید، تمدن آفریقا و كنگو را منهدم كردند».
به هرحال امروز نیز شركت های چند ملیتی از آن جا كه برای دسترسی به این منابع نایاب از دولت های محلی آفریقا به عنوان پل عبور بهره می گیرند، در كنگو نیز آنها ابزار ارتش رواندا و نیز ارتش كشور های همجوار آن را به خدمت می گیرند .
داستان جدید سركوب ها وكشتارهای بزرگ و بی رحمانه كنگوو رواندادرست همین جا كلید می خورد؛ ارتش رواندا به عنوان بازوی تأمین امنیت جویندگان كولتان در سال ۱۹۹۸با هدف سركوب شورشیان رواندایی مستقر در شرق كنگو یعنی همان مركزاصلی كولتان وارد صحنه شد. از آنجایی كه دولت مركزی مقتدری در كنگو بر سر كار نبود، سركوب شورشیان رواندایی به راحتی انجام شد،و از آن پس مأموریت ارتش رواندا به كنگو تغییر كرد و اشغال معادن كولتان در دستور كار آن قرار گرفت. دولت رواندا با گماردن مدیران ارشد و میانی در دستگا ه های اجرایی و نظامی منطقه، توانست شرق این كشور را كه مملو از معادن سنگ های گران قیمت است در اختیار بگیرد.
براساس گزارشی كه سال ۱۹۹۹شورای امنیت سازمان ملل متحد و عفو بین الملل منتشر كردند، بیش از ۸۰ درصد بودجه نظامی رواندا كه حدود ۳۲۰ میلیون دلار بود از طریق قاچاق كولتان دركنگو تأمین شد با توجه به آن كه حفاری معادن كنگو نیز تحت فرماندهی ارتش در كیگالی انجام می گیرد و هزاران نفر از فراریان رواندایی به كار اجباری در این معادن مشغولند».
پرده دیگر این داستان در سال ۱۹۹۸به نمایش درآمد وقتی كه شورش برضد كابیلا در شهر توتسی نشین «كیوو» به راه افتادو در عرض چند هفته، شمار زیادی از شهرهای كنگو را تصرف كرد. این جنگ گسترده كه انگیزه نهایی آن به چنگ آوردن ثروت معادن كنگو بود به تدریج جنبه منطقه ای یافت در پی آن آنگولا، چاد، نامیبیا، زیمبابوه و كنیا به كمك كابیلا شتافتند. جنگ میان دو طرف ادامه یافت تا این كه، شهرها ی زیادی از دست شورشیان به وسیله دولت مركزی خارج شد. اما بخش شرقی كنگو در دست شورشیان «رالی كنگویی ها برای دموكراسی» مورد حمایت اوگاندا و رواندا باقی ماند.
دراین برهه بوی ثروت كولتان همه قبایل مسلح آفریقا را مست كرد،كاروان شبه نظامیان ازهرسو روانه منطقه زرخیزكولتان شدند. همان زمان كه چریك های مورد حمایت رواندا در دوم اوت ،۱۹۹۸ در شهر «گوما» استان «بانیامولنج» كنگو، بر ضد دولت مركزی دست به شورش زدند. گروه چریكی آموزش دیده دیگری موسوم به «ارسی دی» از «بانیامولنج»، اعلام موجودیت كرد. این گروه در كوتاه ترین مدت ممكن توانست، معادن «گوما» و شماری از شهرهای این استان را به تصرف درآورد. از سوی دیگر دولت رواندا و متحدین آن یعنی اوگاندا و بروندی، بخش شمالی كنگو را اشغال كردند.
در این هنگام شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار عقب نشینی نیروهای خارجی از كنگو شد و دولت اوگاندا، جداگانه و بدون حضور دیگر شركا، قرارداد صلح ۱۹۹۹را با دولت كابیلا به امضا رساند و این موجب دو شاخه شدن «شورشیان» نام برده شد.
پس ازاین ارتش رواندا برای سركوب هوتوهای آدمكش، وارد خاك كنگوشد. در گزارش گروه حقیقت یاب سازمان ملل متحد، نامه یك مقام ارشد رواندایی رو شده است كه در آن به ارتش رواندا به تبانی با گروه های خونریزهوتوهای رواندا، و «می می»، توصیه شده است.
سازمان ملل متحد در گزارش گروه حقیقت یاب اعلام كردكه ژنرال «جیمز»، فرمانده رواندایی در شرق كنگو از سران سودجوی كولتان بوده است.اعلام شد سربازان این ژنرال، معادن كنگو را غارت می كنند و حتی برای این كار هوتوهای محكوم به جرم نسل كشی در رواندا را برای استخراج كولتان به منطقه منتقل می كنند. و جالب ترین جمله این بود كه اعلام شد ژنرال یادشده كه استراتژی دسترسی به معادن كولتان را پی می گرفت، داشتن هرگونه اطلاعات در باره كولتان، طلا و الماس را انكار كرده است واین در حالی بودكه همه صادرات كولتان از منطقه شرق كنگو- در كنترل این ژنرال- به كیگالی پایتخت رواندا منتقل و از آن جا به اروپا و آمریكا ترانزیت می شد.
ازعجایب قصه امروزكنگو وكولتان این است كه هم اكنون بخش زیادی از معادن كولتان در كنترل شورشیان «می می» است، گروهی كه درعین خشونت گرایی دارای عقاید ترسناكی است آنها معتقدند كه وجودشان نامرئی است و در جنگ و برخورد با دشمن از غیب كمك می گیرند. اما هنگامی كه خبرنگار یك سازمان وابسته به حقوق بشری سازمان ملل از رهبر این گروه در سال ۲۰۰۳پرسید كه بحث نامرئی بودن و قدرت جادویی شورشیان در چیست؟
پاسخ داد كه «ما كمونیست نیستم و مسیحی هستیم و مسائلی از قبیل جادو بخشی از مسائل داخلی ماست و نمی توانیم مسائل مقدس را علنی كنیم». گروه های «می می» در كنگو حضو رگسترده دارند. بسیاری از این شورشیان كماكان در معادن كولتان فعالیت غیرقانونی دارند.اما داستان دیگری ازنقش آفرینی كولتان درنزاع خونین این منطقه بشنوید:
خانم عزیز كلثوم معروف به مادام غلامعلی یا ملكه كولتان تنها نماینده به اصطلاح بخش خصوصی در گوماست كه پیش از این سوداگر اسلحه هوتوهای شورشی كشور بروندی بود. از هنگامی كه ارتش رواندا بخش شرقی كنگو را به تصرف درآورد، او تجارت آرامی با ارتش توتسی در این منطقه به هم زد. ملكه كولتان یك كارخانه سیگار در منطقه دریاچه «كیوو» برپا كرد تا كانالی تازه باشد كه به كمك درآمد آن منابع كولتان را به آسانی به غرب صادر كند.
صاحبان شركت های خارجی حاضر دركنگو خوشحال از این هستند كه به آسانی با فرماندهان نظامی رواندا و شورشیان منطقه در استخراج منابع طبیعی قرارداد می بندند وبالاترین تضمین امنیت سود كلان خود را ازاین طریق به دست می آورند.
براساس گزارش گروه تحقیق سازمان ملل متحد در كنگو، بیش از «۸۵ شركت چند ملیتی»(۲) در قاچاق منابع معدنی در كنگو دست دارند و در این میان تولید كنندگان موبایل كه از فلز كمیاب كولتان به عنوان عالی ترین هادی برق استفاده می كنند، در تجارت این عنصر حیاتی در مناطق جنگی كنگو فعالیت دارند.
براساس گزارش ناظران آفریقا این شركت ها، برای دستیابی به كولتان، هزینه جنگی شورشیان در كنگو را تأمین می كنند شركت های معروف سازنده موبایل مانند موتورولا و نوكیا بارها مجبورشده اند به تكذیب این مناسبات سیاسی بپردازند امارسانه هایی مانند مجله «اتیكال كانشومر» در گزارش های اخیرخود جنبه های دیگری از این ماجرا را فاش كردند. برپایه این گزارش ها ۱۰تولید كننده نخست موبایل جهانی با صنایع نظامی در ارتباط هستند. «ان ای سی» و سامسونگ سامانه هدایت شونده موشك، اریكسون، امواج رادار جنگنده ها و نوكیا، لوازمی از سامانه ضد هوایی تولید می كنند ودراین میان كولتان یكی از عناصرثابت و تعیین كننده در صنایع نظامی یادشده را تشكیل می دهد».
در پی این موج جنگ و ناامنی در آفریقای مركزی بویژه در كنگو، «گروه های حقوق بشری و سازمان های غیر دولتی» مانند «ناظر جهانی و عفو بین الملل» نیز وارد منطقه شدند. آنها در گزارش های خود و بیان عوامل پشت پرده جنگ، مدارك مربوط به نقش عمیق شركت های چند ملیتی در این جنایات را انتشار دادند.
اما تلاش این نهادها هیچ تأثیر عملی نداشته است، چنان كه اكنون بیش از ۵ سال است كه از تصویب قوانین شركت های بزرگ الماس و طلای جهان می گذرد كه در آن تجارت در مناطق جنگی كنگو ممنوع شده است. اما شركت های بزرگ غرب با وجود همین قوانین دامنه تجارت در این منطقه را چند برابر كرده اند.
پی نوشت:
۱. Colombo-tantalite
۲. De Beers, Anglo American, Afrimex, Mineral Afrika, Euromet, Barclays Bank, Das Air, A knight Internation, A&M Minerals and Metals, Alex Stewart, Euromet Trades, Arctic Investment and Amalgamated Metal Corporation, AMC, (Tuesday October ۲۲, ۲۰۰۲, Guardian:ز Multinationals in scramble for Congoشs wealth«), Global Policy Forum, February ۲۱, ۲۰۰۵. Paul Redfern
سلیمان حیدر پور
منبع : روزنامه ایران