یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اقتدار در تولید علم


اقتدار در تولید علم
قال علی علیه السلام: العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه
علم قدرت است هرکس آن را بیابد غلبه پیدا خواهد کرد و هرکس به آن دست نیابد بر او غلبه خواهند کرد.
«توسعه علمی» در جهان امروز، یکی از راهبردهای اصلی هر کشوری برای قدم گذاشتن در مسیر پیشرفت و تعالی محسوب می شود. در واقع اگر به این موضوع به شکلی پایه ای تر نگاه کنیم، درمی یابیم «توسعه علمی» برای اقتدار یک خانواده، جمع، گروه، انجمن، ملت، کشور و در نهایت در یک حوزه تمدنی دارای اهمیت فراوان است. اما سؤال اینجاست که آیا توسعه علمی می تواند به بنیان علم و آن زیرساخت هایی دست پیدا کند که دانش را به اقتدار تبدیل کند؟ پاسخ به این سؤال با دقیق شدن در مفهوم «توسعه علمی» می تواند به نتیجه برسد. «توسعه علمی» در اولین مرحله به معنی وارد شدن به مسیری است که از قبل وجود دارد. این مسیر را کشورهای بسیاری پیموده اند و به همین دلیل حدود و چارچوب های آن مشخص است. حرکت در این مسیر برای هر جامعه ای لازم و ضروری است اما به هیچ وجه کافی نیست؛ چرا که نوآوری، ابتکار، خلاقیت، مرزشکنی و قاعده شکنی در علم و فناوری به عنوان بستر اصلی و شکل دهنده به ساختارهای پیش رونده علم شناخته می شود. زمانی که از این منظر به «توسعه علمی» نگریسته شود می توان به این نتیجه رسید که تولید فکر و نوآوری، ظرفی است که «توسعه علمی» به عنوان مظروف آن شناخته می شود.
این ظرف به عنوان قالب و بستر اصلی برای «توسعه علمی» به شمار می رود و با نوآوری، مدیریت و مرزشکنی های علمی به سرانجام مفیدی خواهد رسید.
بحث امروز جهان این نیست که چگونه می توان علم را توسعه داد چرا که این موضوع، یک ضرورت محسوب می شود؛ ضرورتی که هیچ بحث و تردیدی درباره آن وجود ندارد. اما بحث این است که هر قومی برای دست یافتن به اقتدار به جهش، نوآوری و عبور از مرزهای دانش نیاز دارد. این موضوع، زمانی برجسته تر می شود که قوم و ملتی بخواهد به گذشته مقتدر خود باز گردد و دوران طلایی خود را یکبار دیگر احیا کند. با چنین رویکردی، قدم گذاردن در محدوده مسیرهای رفته دیگران هر چند لازم است اما دردهای چندانی را دوا نمی کند.
شکستن آن مرزها و محدوده هاست که می تواند توسعه علمی را به یک توسعه پایدار تبدیل کند. «توسعه علمی» اگر در همان راه تعیین شده و رفته دیگران باشد، فقط به عنوان یک تکرار گریزناپذیر معنی پیدا خواهد کرد اما با عبور از این مرزها می توان به تولید ایده ها و تزهای جدید رسید.
حال باید دید برای آغاز این راه و شکستن مرزهای آن چه راهکارهایی وجود دارد. در قدم نخست، این حرکت نیازمند یک نقشه جامع علمی است که در تمام حوزه ها و سطوح معنی پیدا می کند. در عصر کنونی کشورهایی که قدرت های برتر جهانی محسوب می شوند نیز از طراحی نقشه های جامع برای پیش بردن اهداف خود استفاده می کنند. در واقع این کشورها ابتدا نقشه های جامع جهانی را تدوین کردند و پس از آن بود که به اقتدار دست یافتند؛ زمانی که از این منظر به بحث اقتدار علمی نگاه کنیم، درمی یابیم که اقتدار علمی زمینه اقتدار ملی محسوب می شود. بر همین اساس می توان نتیجه گرفت اقتدار سیاسی، اقتدار اجتماعی، اقتدار نظامی، اقتدار امنیتی و اقتدار فرهنگی در گرو اقتدار علمی قرار دارند.
در این مرحله به سؤال تازه ای می رسیم: این سؤال که چگونه می توان از «توسعه علمی» به «اقتدار علمی» دست پیدا کرد؟ در اینجا باید به این مسئله پرداخته شود که چه نوع «علمی» می تواند حلقه اتصال توسعه به اقتدار باشد. علمی که از درون بجوشد و در واقع تولید شده در ذهن خود اندیشمندان باشد از چنین مؤلفه هایی برخوردار است. طبقه بندی کردن دانش دیگران، ترجمه یا بازگو کردن علم دیگران به معنی تولید علم نیست. به همین دلیل «توسعه علمی» تنها در صورتی به قدرت علمی و توسعه ای پایدار منجر می شود که با اقدامی جهادگونه، نهضت نرم افزاری و شجاعت قدم گذاشتن در راه های طی نشده و نرفته همراه باشد.
از منظری دیگر برای بررسی تفاوت های موجود میان توسعه و تولید علم می توان به این نکته نیز اشاره کرد که توسعه یک روند است اما تولید یعنی گسل، گسست و جهش. در واقع ابتدا باید ظرف علمی را به رشد رساند تا توسعه آن موجب توسعه مظروف شود. توسعه «ظرف» به معنی دست یافتن به اقتدار است و توسعه «مظروف» به توسعه علمی صرف، محدود می شود.
توسعه علمی، پس از طی کردن مسیری که پیش رو دارد، به مرزهای محدودی می رسد که از آنها نمی تواند فراتر رود. به همین دلیل «اقتدار علمی» تنها راهی است که می تواند «توسعه علمی» را به توسعه ای پایدار منجر کند.
دکتر سید محمودرضا شمس دولت آبادی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید