یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بمب نفت


تا شامگاه یازدهم سپتامبر۲۰۰۱ نیاز مبرم و فوری آمریكا به کاهش وابستگی به نفت چندان محسوس نبود. اكنون همه می دانند كه راه پیش رو برای كاهش آسیب پذیری آمریکا به هنگام حمله به منابع نفتی داخلی و خارجی، راهی دشوار و طولانی است. امروزه پیشرفت های تكنولوژیك درزمینه بهینه سازی سوخت ها وسوخت های جانشین و پیامدهای ناشی از حوادث یازدهم سپتامبر، تمایل عمومی به پیمودن این راه را افزایش داده است.حمله ای سازمان یافته به تأسیسات زیربنایی نفتی درخاورمیانه می تواند بهای هربشكه نفت را به بیش از۱۰۰ دلار برساند و اقتصاد جهانی را به ورطه نابودی بکشاند. واقعیت امروز و ریسك های فراوان ادامه دادن واردات به صورت كنونی و این حقیقت كه زیرساخت های حمل ونقل آمریکا برپایه سوخت های مشتق از نفت بنا شده اند، دیگر دلیل موجهی برای مخالفان سیاست كاهش واردات نفت خام به آمریكا و دیگر كشورهای غربی باقی نمی گذارند.مشكلات ژئوپولتیك خاورمیانه آسیب پذیری ایالات متحدآمریكا نسبت به واردات نفت را افزایش می دهد.کسانی كه الگوهای اقتصادی را برپایه بی توجهی به این واقعیت های ژئوپولتیك بنا نهاده اند، با دیدگاه های بیان شده در این مقاله موافقت نخواهند داشت. با این كه این الگوها می توانند برای تخمین عوامل اقتصادی دخیل در این زمینه در دراز مدت كاربرد داشته باشند، اما به قول لردكی نز «در خیلی درازمدت، همگی ما مرده ایم». ساختار حمل ونقل كنونی، نفت وفرآورده های نفتی را منبع اصلی خود قرارداده است. سوخت هایی وجود دارند كه می توانند برای تولید برق و گرما و برای دیگر مصارف صنعتی استفاده شوند، اما نفت ومحصولات آن، بازار سوخت حمل ونقل خودرویی را به طور کامل در اختیار گرفته اند. استفاده از گازطبیعی در اتوبوس ها و دیگر ناوگان خودرویی حمل ونقل و افزودن اتانول به دست آمده از ذرت به بنزین، در برخی ایالت ها به میزان قابل توجهی سلطه نفت بر بازار سوخت مورد مصرف صنعت حمل ونقل را كاهش نداده است.
این وابستگی آمریكا را آسیب پذیر می سازد. خاورمیانه بزرگ همچنان تا آینده دور، تولیدكننده نفت ارزان و فراوان خواهد بود. این منطقه حدود دوسوم از ذخایر شناخته شده نفت جهان را دراختیار دارد. تقریباً نیمی از ذخایر نفت جهان به تنهایی درعربستان سعودی، عراق و ایران واقع شده اند. خاورمیانه بزرگ به طور اجتناب ناپذیری با افزایش جهانی تقاضای نفت روبه رو خواهد شد. تا دو دهه آینده این افزایش تا حدود۵۰ درصد پیش بینی می شود. یعنی برای مثال از۷۸ میلیون بشكه در روز درسال۲۰۰۲ به ۱۷۸ میلیون بشكه در روز در سال ۲۰۲۵ خواهد رسید. بیشترین افزایش تقاضا ازسوی چین و هند خواهد بود.
به سادگی می توان دریافت كه افزایش تولید نفت، فشار بسیاری را بر شبکه جهانی استخراج و پالایش آن وارد آورده است. این به معنای آن است كه افزایش قیمت نفت و وقفه در تولید و عرضه در سایر نقاط، مبالغ هنگفتی را دردستان دولت های خاورمیانه بزرگ قرار خواهد داد. دیگر برندگان این بازی روسیه، ونزوئلا و نیجریه خواهند بود. حفاری درآب های عمیق و استفاده از دیگر روش های افزایش تولید نفت ممكن است فزونی عرضه را به همراه داشته باشد، اما چاره ای بادوام نخواهد بود.
دیگر تولیدات، به ویژه از منابع غیرمعمول همانند شن های روغنی درآلبرتایا شیل درغرب آمریكا نیز می توانند به سیر تولید بپیوندند، اما تولید انرژی از آنها بسیارگران است و تولیدكنندگان ارزان همانند عربستان سعودی می توانند با افزایش تولید، قیمت را برای مدتی پایین بیاورند و توجیه اقتصادی سرمایه گذاری درچنین زمینه هایی را زیرسؤال ببرند. به نظر می رسدكه خاورمیانه ای ها و به ویژه سعودی ها سكان هدایت این كشتی را در دست گرفته اند. به علاوه تأسیسات زیربنایی نفتی به شدت در برابر تروریست ها و اقدام هایشان آسیب پذیرند. یك حمله حساب شده می تواند۶ میلیون بشكه در روز را برای مدت یك سال یا بیشتر از رسیدن به بازار باز دارد و بهای نفت را به بالای بشكه ای ۱۰۰ دلار برساند و اقتصاد جهانی را دستخوش تلاطمی مهیب كند.
تأسیسات زیربنایی داخلی آمریکا در غرب نیز از چنین حمله هایی مصون نیستند. اکنون ما با تراژدی های پیامد طوفان کاترینا رو به رو هستیم. آسیب ها شامل تأسیسات زیربنایی نفتی در خلیج مکزیک می شوند که زمان به راه اندازی مجدد آنها هنوز مشخص نیست. حادثه اخیر در پالایشگاه شهری تگزاس که کشته های بسیاری برجای گذارد، ضربه پذیری بالقوه این تأسیسات را نشان می دهد. خط لوله قاره ای آلاسکا تاکنون هدف حمله «غیرحرفه ای ها» قرار گرفته که آن را برای مدتی کوتاه تعطیل کرده است. یک حمله برنامه ریزی شده می تواند بسیار مخرب تر باشد.
با در نظر داشتن آسیب پذیری کلی تأسیسات زیربنایی، توصیه ما بر این است که بر سیاست واردات نفت به صورت کنونی تأکید نشود. آسیب پذیری تأسیسات موجود در خاورمیانه بسیار بیشتر است. تروریست ها در آن نقاط دسترسی بیشتری به تأسیسات دارند. اگر بخواهیم نفت کمتری از خاورمیانه بخریم و نفت مصرفی را از دیگر تولید کنندگان تأمین کنیم، باز هم به ناچار به سراغ ایشان باز خواهیم گشت. تمام مصرف کنندگان در این بازی در صفی مشترک قراردارند. خطر دیگر این است که رژیم هایی در خاورمیانه برسرکار بیایند که صادرات را متوقف یا وقفه ای در روند آن ایجاد کنند. گفته می شود که هر رژیمی در خاورمیانه برسرکار بیاید، ناچار است نفت تولیدی را بفروشد، اما اگر به ناگاه حکمرانان منطقه تصمیم بگیرند به شیوه قرن ۸ زندگی کنند (برای مثال بن لادن خواستار کاهش تولید نفت است). آنگاه داستان، پایان دیگری خواهد داشت.
حتی اگر امیدهایی مبنی بر حاکمیت قانون و دموکراسی در خاورمیانه وجود داشته باشد و این موضوع موجب ایجاد جوامع با ثبات تر و صلح جوتری شود، ریسک هایی در این میان وجود دارند که هنگام این دوره انتقال، هرج و مرج و رفتارهای پیش بینی ناپذیر از سوی دولت ها مشاهده شود. رفرم، اگر با دوره ای تعلل همراه باشد، به تجربه تاریخ به سرعت از سوی جریان های رادیکال منحرف خواهد شد.
گاه گفته می شود که ما نباید به دنبال جانشینی برای نفت باشیم، زیرا هرگونه وقفه در جریان پول به خاورمیانه بزرگ تر، موجب رادیکالیزه تر شدن جمعیت آن مناطق می شود. راه حل کمک به این کشور ها برای تنوع بخشی به منابع درآمدشان است و نه افزودن به درآمدی اجاره مانند که از اقتصاد متکی بر نفتشان می اندوزند.
خطرهایی که در بالا گفته شد، دو راهکار پیشنهادی را پیش روی سیاست گذاری دولت آمریکا می گذارند تا به سرعت آسیب پذیری این کشور به جریان نفت وارداتی را کاهش دهند. در هر دو مورد، ما بر این باوریم که فناوری های موجود می باید به کار گرفته شوند. این فناوری ها هم اکنون در بازارعرضه می شوند و یا در آینده نزدیک قابل دست یابی هستند و با ساختار کنونی حمل ونقل سازگاری دارند. سیاست دولت آمریکا و دیگر کشورهای واردکننده نفت می باید مبتنی بر گسترش خودروهایی با بازدهی سوختی بالاتر باشد که شامل گسترش و ارتقای باتری های مورد استفاده در خودورهای هیبریدی است. دیگر اولویت می باید سوخت های مشتق از گیاهان و زباله ها باشد.
سه فناوری دردسترس در این زمینه، در حال حاضر پیمایش مسافت بیشتری را به خودروها اعطا می کنند: موتورهای دیزل، خودروهای هیبریدی بنزینی- الکتریکی و بدنه های کامپوزیتی کربنی. با اصلاح جزئی و ارتقای خودروهای هیبریدی کنونی می توان آنها را برای شارژ کردن با استفاده از پریزی به شبکه برق سراسری متصل و در مسافت های کوتاه تنها از انرژی برق استفاده کرد. براساس گفته های کتاب جدید پیتر هیوبرو مارک میلز با عنوان «چاه بی پایان»؛ «بیشتر مسافرت هایی که انرژی را به میزان زیادی به هدر می دهند، زیر ۶ مایل مسافت دارند». و این مشکل می تواند به راحتی با استفاده از باتری های هیبریدی نیکل- فلزی کنونی حل شود. تأکید براین است که هرگونه باتری که در خودروهای هیبریدی قابل شارژ استفاده می شود، باید قابلیت شارژ روزانه را بدون آسیب دیدگی داشته باشد و بتواند توان مورد نیاز خودرو را برای سرعتی مناسب تهیه ببیند. چنین پژوهش هایی باید بالاترین اولویت را داشته باشند، زیرا موجب انقلابی در اقتصاد حمل و نقل خواهند شد و بر وابستگی نفتی تأثیری عمده خواهند داشت.
خودروی هیبریدی قابل شارژ از طریق پریز، مزیت های خودروهای برقی را دارد. خودروهای الکتریکی اگر به منبع الکتریسیته دسترسی نداشته باشند، امکان شارژ کردن باتری هایشان را نخواهند داشت. خانواده هیبرید ها مخازن سوخت مایع دارند(بنزین، اتانول، دیزل یا دیزل تجدیدپذیر)، هیبریدهای پریزخور چنین مشکلی ندارند. این مسئله که با شارژ شبانه، رانندگی روزانه شدنی است، بسیار جالب توجه است. به طور متوسط هزینه هر کیلووات الکتریسیته در ایالات متحد آمریکا حدود ۵/۸ سنت است. با به حساب آوردن بازده مخازن سوخت و همراه کردن آنها با نیروی محرک الکتریکی در عوض ۵/۸ سنت برای هر کیلووات ساعت، این میزان هزینه انرژی معادل بهای یک دلار برای هر گالن بنزین تمام می شود. حال که برخی نیروگاه ها در زمان کم باری، شبکه برق را به بهای ۲ تا ۴ سنت برای هر کیلووات ساعت می فروشند، این قیمت می تواند ۲۵ تا ۵۰ سنت برای هر گالن نیز پایین بیاید.
استفاده از برق هنگام کم باری شبکه به سرمایه گذاری جدید برای تولید الکتریسیته نیاز ندارد، اما نیاز به شبکه توزیع برق قابل اطمینان افزایش می یابد و باید فکری به حال سوخت مصرفی آن کرد. گزارش امنیت ملی سال ۲۰۰۲ بر این نکته صحه می گذارد که امنیت انتقال دهنده ها و ترانسفورماتورها باید افزایش یابد و شبکه کنترل فرآیند و داده های از راه دور SCADA بیش از پیش به کار گرفته شود تا تهدیدهای تروریستی روی شبکه کاهش یابد. اگر تنها یکی از این فناوری ها در بازار فراگیر شود، کاهش واردات نفت چشمگیر خواهد بود. حال اگر مجموعه ای از این فناوری ها وارد بازار شود، واردات نفت به طورعمده ای كاهش خواهدیافت.برای مثال اگر خودروی هیبریدی بنزینی-الکتریکی با مصرف ۵۰ مایل برای هر گالن از کامپوزیت های کربنی ساخته شود، بازده سوخت آن دو برابر خواهد شد. اگر از اتانول سلولوزی با مقیاس ۸۵ درصدی اختلاط با بنزین یا از بیودیزل یا دیگر سوخت های تجدیدپذیر استفاده کنیم، از یک گالن فرآورده نفتی می توانیم امکان پیمودن صدها مایل را به دست آوریم. اگر باتری های لیتیمی کنونی به گونه ای ارتقا یابند که سفرهای ۲۰ تا ۳۰ مایلی را پوشش دهند، یک گالن نفت فسیلی برای ۱۰۰۰ مایل مسافرت کافی خواهد بود.آنچه در این میان اهمیت ویژه ای دارد، امنیت توزیع و تولید انرژی در دنیای صنعتی ما است.
منبع : شبکه اطلاع رسانی شانا


همچنین مشاهده کنید