سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

اوباما پاکستان را به بی‌راهه می‌کشاند


اوباما پاکستان را به بی‌راهه می‌کشاند
با وجود همه حرف‌ها درباره قدرت هوشمند (smart power)، پرزیدنت اوباما در پاکستان همان راه اشتباهی را می‌رود که جورج بوش رفته بود. واقعیت‌های موجود بر ضرورت تجدیدنظر اساسی در تفکر استراتژیک ایالات متحده تاکید می‌کند.
- نیروهای ارتش در افغانستان و در پاکستان بر شبه نظامیان پیروز نخواهند شد؛ بحران با حضور ارتش آمریکا فقط بدتر شده است.
- طالبان نماینده افراط گرایانی فدایی و اکثرا ناآگاه و بی‌سواد است. همه آنها از قوم پشتون هستند. اکثر پشتون‌ها - چه از طالبان خوششان بیاید و چه آن را دوست نداشته باشند - طالبان را به عنوان وسیله اصلی اعاده قدرت پشتون‌ها در افغانستان می‌بینند. (که البته در سال ۲۰۰۱، با حمله آمریکا، آن را از دست دادند.) پشتون‌ها جزو خشن ترین ملی گرایان و بیگانه ترس‌ترین ملت‌های جهان هستند که جز زندگی قبیله‌ای راه دیگری نمی‌شناسند. آنها فقط علیه یک مهاجم خارجی می‌توانند متحد شوند. می‌شود گفت طالبان‌ها بیشتر از آنکه اسلام‌گرا باشند پشتون هستند.
- اینکه فکر می‌کنیم می‌شود مرز میان افغانستان-پاکستان را بست یک خیالپردازی است. بخش‌هایی از این خط مرزی، یک خط قراردادی است که باعث جدایی قبایل پشتون شده و تعداد پشتون‌های پاکستان حدود دو برابر پشتون‌های افغانستان است. مشکلات و درگیری‌های ۱۳ میلیون پشتون افغانستان بر ۲۸ میلیون پشتون پاکستان تاثیر می‌گذارد و آنها را به شدت ناراحت می‌کند.
- هند – و نه افغانستان - تهدید ژئوپلتیکی اصلی برای پاکستان است. پس اسلام آباد باید کابل را همیشه کشور دوست به حساب آورد. به علاوه هندوستان همیشه قصد داشته بر افغانستان تاثیر بگذارد – در عرصه‌های اطلاعاتی، اقتصادی و سیاسی – و این باعث ناراحتی اسلام آباد شده است.
- پاکستان هیچ گاه با پشتون‌های دو کشور قطع رابطه نخواهد کرد یا آنها را نادیده نخواهد گرفت، چه اسلام گرای افراطی باشند چه نباشند. چون پاکستان خصومت پشتون‌ها با اسلام آباد اصلا به سودش نیست و نمی‌تواند جلوی آنها بایستد؛ چه این پشتون‌ها افغان باشند چه اهل پاکستان.
- اشغال در هر جایی نفرت می‌آفریند و آمریکا دارد این را کم کم درک می‌کند. تاکنون پشتون‌ها بخشی از جنبش‌های جهادی در سطح بین المللی نبوده‌اند، اما شماری از آنها خود را متحد القاعده در جنگ با ارتش آمریکا می‌دانند.
- ایالات متحده برای حمله به القاعده در افغانستان پس از حملات یازدهم سپتامبر دلایل زیادی داشت. طالبان نمونه آرمانی یک دولت بی کفایت و خشن بود. اما در جنگ سال ۲۰۰۱ طالبان شکست نخورد، فقط عقب نشینی کرد تا روزی دیگر بجنگد و ممکن است بتوانیم بگوییم که امکان داشت – با فشار مداوم از سوی پاکستان، ایران، عربستان سعودی و دیگر کشورهای مسلمان – طالبان مجبور شود بدون جنگ القاعده را از خاک افغانستان بیرون کند یا آنها را تحویل دهد. به هرحال نمی‌توان درباره احتمالات چند سال پیش حرف زد. اما این جنگ اثرات مصیبت باری برجای گذاشته است و آمریکا ضعیف شده. بدتر از همه اینکه عواقب جنگ در حال گسترش است.
- وضعیت پاکستان، به خاطر حمله آمریکا به افغانستان، از بد هم بدتر شد؛ این نتیجه مستقیم جنگ بود. سیاست کنونی ایالات متحده کشاندن جنگ افغانستان به داخل خاک پاکستان است و حالا شاید حملات، بمبگذاری‌ها و ترورها در هر دو کشور هستیم. این یک واکنش کلاسیک به شکست در مواجهه با شورش در یک کشور است. حمله به کامبوج برای نجات ویتنام را یادتان است؟
- منش اسلامی-قبیله‌ای پشتون‌های حاکم بر مناطق مرزی شمال غربی پاکستان آنچنان قوی است که با جنگ یا اشغال از بین نمی‌رود. تغییر کاراکتر اجتماعی- روانی این منطقه احتمالا چندین نسل طول خواهد کشید. جنگ باعث واکنش منفی پشتون‌ها و افراطی‌تر شدن آنها خواهد شد.
- پاکستان زیر فشار شدیدی که مستقیما از سوی واشنگتن اعمال می‌شود خواهد شکست. وضعیت کنونی احساسات ضد آمریکایی را در پاکستان تشدید خواهد کرد. این باعث تقویت افراط گرایی می‌شود و حتی میانه‌روها را علیه واشنگتن بسیج خواهد کرد.
فقط عقب نشینی سربازان آمریکا و ناتو باعث کاهش احساسات شدید ضدآمریکایی در پاکستان می‌شود و این یعنی آغاز روند آرام‌سازی این کشور. دولت پاکستان دولت باتجربه‌ای است و در شرایط عادی می‌تواند به خوبی با اسلام گرایان و قبیله نشین‌ها سر و کله بزند. تا همین اواخر اسلام گرایان پاکستان کمترین آمار پیروزی‌های انتخاباتی در جهان اسلام را داشتند.
اما سیاست‌های آمریکا باعث گسترش همزمان ملی گرایی محلی، بیگانه هراسی و افراط گرایی شده است. از آنجا که واشنگتن می‌خواهد پاکستان بهای سیاست‌های ناکام آمریکا در افغانستان را بپردازد، اسلام آباد دیگر حتی نمی‌تواند بحران‌های داخلی‌اش را سر و سامان بدهد.
ارتش پاکستان بهتر از هر نیرویی می‌تواند قدرت دولتی علیه شبه نظامیان قبیله‌ای را بسیج کند و از بمب‌های اتمی پاکستان محافظت کند. اما واشنگتن با تداوم سیاست‌های تندروانه‌اش در پاکستان باعث بی‌ثباتی کامل این کشور می‌شود. نتیجه احتمالی چنین رویکردی یک کودتای دیگر است و این به نفع پاکستان نیست. البته در چنین حالتی هم در سیاست‌های اساسی اسلام آباد تغییری به وجود نخواهد آمد.
در پایان تنها اسلام‌گرایان میانه‌رو هستند که می‌توانند بر افراط‌گرایان پیروز شوند. افراط گرایانی که منبع اصلی مشروعیت آنها مقاومت توده‌پسندشان در برابر اشغال گرایان خارجی است. متاسفانه باید اعتراف کرد که نیروهای آمریکایی و افراط گرایان در حالت وابستگی متقابل قرار دارند.
خیلی خوب است که در افغانستان یک دموکراسی قدرتمند و کارآمد داشته باشیم یا حقوق زنان رعایت شود و همه بتوانند تحصیل کنند – این دو مورد آخر در زمان اشغال شوروی وضع بهتری داشت. اما قرار نیست این تغییرات در محدوده عمر یک نسل رخ دهد، آن هم در کشوری که در طول ۳۰ سال گذشته جز ویرانی اقتصادی و اجتماعی چیزی ندیده است.
در این میان نوع تهدید القاعده هم فرق کرده است. دیگر توطئه‌های آنها در غارهای مرزی خطرناک نیست، مساله اصلی نماد القاعده است، نمادی مهم برای دیگر فعالان افراط گرا در سراسر جهان. در این میان پشتون‌ها همچنان تلاش می‌کنند و می‌جنگند تا سهم بیشتری در سیاست افغانستان داشته باشند. با این همه اگر حضور ایالات متحده در افغانستان به پایان برسد بخش اعظمی از پشتون‌های هر دو کشور رویکرد افراطی را کنار خواهند گذاشت.
ما هر کاری که انجام می‌دهیم باید هماهنگ با فرهنگ سیاسی منطقه باشد. بگذارید سازمان‌های بین المللی بی طرف و غیرنظامی، وظیفه بازسازی افغانستان و نهادهای مدنی این کشور را برعهده بگیرند.
تداوم سیاست‌های هشت سال گذشته تداوم زوال و تاریک‌تر شدن اوضاع و تلخ‌تر شدن پیش‌بینی‌هاست. آیا باز هم چنین چیزی را می‌خواهیم؟ آیا آمریکا متوجه خواهد شد که حضورش در منطقه بیشتر از آن‌که راه حل باشد مشکل زاست؟ با توجه به سخنان اخیر آمریکا من که اینطور فکر نمی‌کنم.
* رئیس سابق مرکز سیا در کابل و معاون پیشین شورای اطلاعات ملی سیا. فولر حدود ۲۰ سال در خاورمیانه زندگی کرده و کتاب‌های گوناگونی درباره منطقه نوشته است. کتاب «قبله عالم؛ ژئوپلتیک ایران» از او به فارسی ترجمه شده است.
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید