شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نوشته های عمومی ارسطو


نوشته های عمومی ارسطو
در مجموعه آثار به جای مانده از ارسطو، ۲۱نامه، سه قطعه شعر كوتاه، وصیتنامه و پاره ای خاطرات منسوب به او به چشم می خورد. جدا از اینها، آثار علمی ـ فلسفی او هستند كه آنها را می توان ابتدا بر حسب شكل و شیوه نگارش شان به سه دسته كلی تقسیم كرد: نوشته های عمومی، رساله های تعلیمی و یادداشت های مقدماتی. نوشته های عمومی (exoteric) به خامه خود ارسطو و برای انتشار عمومی نگاشته شده اند. زمان نگارش این آثار به نخستین مراحل علمی او برمی گردد، یعنی دوره ای كه هنوز او به عنوان شاگرد آكادمی افلاطون قلمداد می شود. بیشتر نوشته های عمومی، سبكی شیوا و دلنشین داشته و غالباً نیز به سبك محاورات افلاطونی نوشته شده اند؛ هر چند به نظر می رسد كه اولاً جنبه نمایشی كمتری داشته اند و ثانیاً خود نویسنده (ارسطو) نیز یك تن از حاضران مجلس و شركت كنندگان بحث، بلكه رهبر مكالمه و گفت و شنود در آن است. از این نوشته ها اكنون جز قطعاتی موجود نیست، اما نزدیك به صد ارجاع به آنها در میان آثار به جای مانده، از زمان ارسطو تا میلاد مسیح، در دسترس است. ارسطوشناسان جدید بر اساس همین ارجاعات تلاش كردند تا این قطعات را بازسازی كنند. اولین تلاش در این راستا از یك سو، توسط ولنتین رُز و از سوی دیگر و تقریباً همزمان با او، توسط برنایز انجام شد. پس از آن دو نیز، پژوهندگان دیگری مانند بِرنی، بایوتر، والتسر و راس مجموعه های جدیدی از این قطعات را منتشر ساختند. مهم ترین نوشته های عمومی عبارتند از: ۱- محاوره «اُُدموس» كه درباره نامیرایی روح است و انطباق كاملی با مباحث مطرح شده در محاوره «فایدون» افلاطون دارد. ارسطو در این محاوره به رد دیدگاه مادی در باب نفس می پردازد و از این حیث با آنچه بعدها پس از اتخاذ موضع مستقل خود مطرح می كند بسیار متفاوت است. این محاوره را ارسطو به یاد یك دوست و همدرس دیرین خویش، اُُدموس قبرسی نوشته است. ۲- رساله «تشویق به فلسفه» موضوع واحدی ندارد بلكه بیانی است از اهمیت فلسفه و ارزش آن در زندگانی، یا به عبارت دیگر، تبیین ارسطو از ارزش حیات نظری است. این رساله ظاهراً به صورت خطابه یا یك نامه طولانی خطاب به تیمزُن شاهزاده ای از قبرس بوده است. رساله «تشویق به فلسفه» در روزگار قدیم بسیار مشهور بوده و یامبلیخوس و سیسرون نیز در رساله هایی با همین عنوان از آن اقتباس كرده اند. این رساله متضمن این آموزه معروف ارسطو است كه اگر فلسفه ضرورت داشته باشد اثباتش محتاج به فلسفه است و اگر هم فلسفه ضرورت نداشته باشد باز اثبات آن به فلسفه احتیاج دارد. ۳- محاوره «در باب فلسفه» كه ظاهراً برای اولین بار نوعی مخالفت و عصیان ارسطو نسبت به تعالیم افلاطون، به ویژه نظریه صور او، را در بر دارد. به علاوه از لحاظ ما این اهمیت را نیز دارد كه در آن به مناسبت، ذكری از مغان ایران و از ثنویت آنها در آن بوده است. به گفته یِگِر در دفتر اول این نوشته آمده است كه به باور ایرانیان دو اصل در كار جهان موثر اند: یكی ایزد نیك یا «هورمزد» و دیگری «اهریمن». آنگاه ارسطو از یك سو، این دو را با «زئوس»، یعنی خدای روشنیِ آسمان و «هادس» یعنی خدای تاریكی زمین مقایسه می كند و از سوی دیگر، مقایسه ای نیز میان زرتشت و افلاطون به عمل می آورد.

مسعود زنجانی
منبع : روزنامه شرق