یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حیات طیّبه


حیات طیّبه
آیة الله اصفهانی افزون بر اینکه در علوم شرعی و معارف اسلامی تبحّر خاصّی داشت و در این میدان ، گوی سبقت را از دیگران ربوده بود آراسته به صفات و ملکات اخلاقی بود. فروتنی، بزرگواری و بخشش، خویشتن داری، ایثار، ساده زیستی و توکل بر خداوند و توسل به ائمّه اطهار از جمله فضایل اخلاقی این آیت بزرگ الهی بود و دوست و دشمن بدان اذعان داشتند.
● ساده زیستی
آیة الله اصفهانی زندگی بسیار ساده ای داشت و به دور از هر گونه مظاهر فریبنده مادی می زیست . در اوایل طلبگی مجبور بود خود را با شرایط سخت و نامناسب مالی که بر حوزه های علمیّه حاکم بود و هم اکنون نیز هست تطبیق دهد.
خود ایشان به مناسبتی برای «مرحوم آیت‌الله سیّد مرتضی مرتضوی لنگرودی» (شاگرد مرحوم سیّد) نقل می‌کنند:
من روزی‌که وارد نجف اشرف شدم، فقط دو «روپیه» داشتم.
آن را هم به خادم مدرسه دادم که حجره‌ای برایم آماده کند.
هیچ در بساط نداشتم، توکّل کردم بر خدا و مشغول تحصیل شدم.
این هم وضع الآن من است!(۱)
آیة الله اصفهانی در بیان احکام الهی و آنچه به نظرش صحیح می رسید، بسیار با شهامت بود و از کسی باکی نداشت - گر چه در ظاهر به زیان وی تمام می شد.
آیت‌الله حاج شیخ علی غروی علیاری (از شاگردان آن مرحوم) نقل می کنند:
خود ایشان (مرحوم سیّد) در دوران تحصیل، سختی فراوان دیده بود. از ایشان نقل شده است که فرموده بود:
وقتی از اصفهان به نجف برای تحصیل آمدم وضع مادّی‌ام بسیار سخت بود.
کفشم پاره بود، در حین راه رفتن به گونه‌ای راه می‌رفتم که مشخّص نباشد!
مرحوم آخوند در ماه «یک لیره عثمانی» می‌داد که باید از همان، خرج عائله‌مان را هم می‌دادیم.
مرحوم آیت‌الله مرعشی می‌فرمود:
روز عیدی بود، دیدم صاحب خانه «آقای اصفهانی» اثاثیه ایشان را انداخته بیرون و می‌گوید:
حال که پول اجاره نداری، برو بیرون!
هر چه ایشان اظهار ناداری و ناتوانی می‌کرد، او نمی‌پذیرفت!
ناراحت شدم، جلو رفتم، به آن مرد عرب گفتم: آیا ایشان را می‌شناسی؟!
او از بهترین شاگردان «مرحوم آخوند» است به او مهلت بده، اجازه‌ات را می‌پردازد.
با التماس من راضی شد به «آقا» مهلت بدهد.
(حتی در زمان رسیدن به مرجعیّت) به‌خاطر مانع شدن «رضاخان» از رسیدن وجوه شرعیّه از ایران به نجف، سیّد در مضیقه مالی شدید افتاده بود.
به گونه‌ای که پول چند ماه شهریّه و نان طلّاب را مقروض بود و به آقایان می‌فرمود:
دعا کنید خداوند فرجی کند!
پس از فوت، نیم میلیون تومان بدهی داشت که برخی از تجّار تهران با اجازه «آیت‌الله بروجردی» بدهی‌های ایشان را پرداختند.(۲)
همچنین صاحب کتاب «وفیات العلماء» (آقای حسین جلالی شاهرودی) از «مرحوم حاجی شیخ آقا بزرگ اشرفی» نقل می‌کند: در خدمت «آقای سیّد ابوالحسن اصفهانی» بودم که از کوچه‌‌ای عبور می‌کردیم.
خرابه‌ای بود. به من فرمود: من با اهل بیتم، پانزده روز در این خرابه، مسکن داشتیم!!
چون صاحب خانه ما به من گفت: من راضی نیستم شما اینجا باشید!
ناچار حرکت کردم و اینجا منزل گرفتم، تا خانه‌ای اجاره کردم و در اینجا مستقل شدم.(۳)
وی پس از اینکه به مقام مرجعیت تقلید رسید و هر روز از اطراف و اکناف عالم ، پول و وجوهات شرعی بسیاری به دست شان می رسید، باز همچنان به زندگی ساده پیشین خود، زاهدانه ادامه می داد، و به زخارف دنیوی به دیده حقارت می نگریست .با اینکه خود سخت محتاج بود، نه خانه ملکی و نه خدمتکاری داشت که در تهیه و خرید مایحتاج زندگی به وی یاری رساند. با این حال کمتر روزی اتفاق می افتاد که نیازمندی به آیة الله اصفهانی مراجعه کند و با دست خالی باز گردد.
او مصداق بارز آیة شریفه«... یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ...» بود. در راه خدا مجاهده می کرد و از سرزنش ملامتگران هراسی به خود راه نمی داد.
بسیار اتفاق می افتاد که با اینکه خود سخت محتاج بود از بخشش به دیگران دریغ نمی کرد و آنان را بر خود ترجیح می داد.
نوشته اند: هنگامی که رهبر انقلاب عراق آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی ازتنگدستی سید ابوالحسن اصفهانی با اطلاع شد، ۵۰۰ لیره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ ، برای خود منزلی بخرد، ولی آیة الله اصفهانی آن ۵۰۰ لیره را در کمال تنگدستی خود به تعدادی از نانوایان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفی طلاب علوم دینی و تهیدستان تهیه شود.
● سخاوت و ایثار
سید جلیل‏القدر، مرحوم آیت‏اللّه‏ سیدابوالحسن اصفهانی، روحیه سخاوت‏مندی داشت و کم‏تر روزی اتفاق می‏افتاد که نیازمند و محتاجی به وی مراجعه کرده و با دست خالی باز گردد. با این که تعداد مراجعه کنندگان بسیار زیاد بود، ولی وی در عین نیاز خود، همگان را از خوان کرمش بهره‏مند می‏ساخت. به طوری که آیت‌الله حاج شیخ علی غروی علیاری (از شاگردان مرحوم سیّد) نقل است که: (مرحوم آقا سیّد ابوالحسن) مرد بسیار کریم و با سخاوتی بود و مشکلات و گرفتاری‌های طلّاب را برطرف می‌کرد. هر کس خدمت ایشان می‌رسید و اظهار حاجت می‌کرد، دست خالی برنمی‌گشت.
یکی از فضلا می‌گفت: خدمتشان بودیم که طلبه‌‌ای اظهار داشت: آقا! فلان طلبه از نظر زندگی در مضیقه است، قرض فراوانی دارد، تقاضای کمک کرده است.
فرمود: چرا خودش نمی‌آید؟!
من بارها گفته‌ام، واسطه قبول نمی‌کنم.
درب خانه‌ام به روی همگان باز است. هر کس مشکلی دارد بیاید در حدّ توانم، مشکل را حلّ می‌کنم!
چون خود، سختی دیده بود، به فکر زندگی طلّاب بود.
علاوه بر حوزه نجف به طلّاب سامرّاء کربلا، مشهد، قم و... شهریّه می‌داد. به سادات و علویان کاظمین رسیدگی می‌کرد. (۴)
● شهامت در فتوا
یکی از ویژگی‏های رهبران دینی جامعه، شجاعت در بیان احکام دینی است. آیت‏اللّه‏ اصفهانی، در بیان احکام و گفتن حقیقت، هراس به دل راه نمی‏دادند؛ خواه به نفع او و مقام ومرجعیتش باشد و پایگاه وی را در میان توده‏های میلیونی مردم تقویت کند یا از اعتبار و نفوذ ظاهری‏اش بکاهد. آیة الله اصفهانی در بیان احکام الهی و آنچه به نظرش صحیح می رسید، بسیار با شهامت بود و از کسی باکی نداشت - گر چه در ظاهر به زیان وی تمام می شد.
در خدمت «آقای سیّد ابوالحسن اصفهانی» بودم که از کوچه‌‌ای عبور می‌کردیم.
خرابه‌ای بود. به من فرمود: من با اهل بیتم، پانزده روز در این خرابه، مسکن داشتیم!!
چون صاحب خانه ما به من گفت: من راضی نیستم شما اینجا باشید!
ناچار حرکت کردم و اینجا منزل گرفتم، تا خانه‌ای اجاره کردم و در اینجا مستقل شدم.
او مصداق بارز آیة شریفه«... یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ...» بود. در راه خدا مجاهده می کرد و از سرزنش ملامتگران هراسی به خود راه نمی داد. از جمله فتواهای آیة الله اصفهانی که جنجال زیادی بر پا نمود، نظریه وی در مورد پاره ای از مراسم ماه محرم و عاشورا بود. وی بر این باور بود که قمه زنی و زنجیر زنی و کوبیدن طبل ها و برخی دیگر که در ایام محرم و روز عاشورا مرسوم بود، از نظر شرع اسلام حرام است . چون این فتوا به سنت مردم در ماه محرم پشت پا می زد و از طرفی با عقاید بسیاری از روحانیون و علمای آن زمان نجف هماهنگی نداشت ، باعث اختلافات و سر و صدای شدید شد و برخی از وعاظ در سخنرانیهای خود آیة الله اصفهانی را به سختی مورد انتقاد و حتی اهانت قرار دادند. ولی وی هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده خود دست بردارد و خوشایند جاهلان و بی خردان سخن بگوید و فتوا صادر کند.
ایشان همچنین در مقابل استعمارگران وحشی و مزدوران داخلی شان ایستادگی می کرد و با فتاوای خود مردم را به ایستادگی در مقابل آنان ترغیب می ساخت و در این راه مقدس نیز مرارت ها و سختی های بسیاری را به جان خرید.
● صبر و پایداری:
او صاحب روح بزرگ پایداری و استقامت در راه خدا بود.معروف است که‏ فرزند رشیدش حجة الاسلام و المسلمین سید حسن اصفهانی در بین نماز مغرب وعشاء،به دست‏یک فرد دیوانه و تعلیم دیده به قتل رسید و این پدر هفتاد ساله خم به‏ابرو هم نیاورد و حتی از قاتل فرزند خود نیز گذشت....
پی نوشت ها
۱- مجلّه حوزه: شماره ۵۵
۲- مجلّه حوزه: شماره ۶۴- ۶۳
۳- وفیات العلماء: صفحه ۳۴۰
۴- مجلّه حوزه: شماره ۶۴- ۶۳
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید