پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا


شبیه خوانی و تعزیه شاد میراثی دیگر از فرهنگ و هنر


شبیه خوانی و تعزیه شاد میراثی دیگر از فرهنگ و هنر
در میان انواع نمایش های سنتی ایرانی كه شاید بیشتر از بقیه مورد توجه خاص و عام قرار می گیرد و از آن به عنوان میراث فرهنگی _ هنری گران بهایی یاد می شود، تعزیه است. نمایش سنتی تعزیه به دلیل قدمت و قداست خاص و نیز به دلیل ارزش های نمایشی اش از ارج و منزلت والایی در میان ایرانیان و نیز حتی خارجیان برخوردار است. این نوع نمایش همچنین به دلیل آن كه با روحیه و عواطف مذهبی مردم رابطه ای نزدیك دارد، توانسته به این توفیق برسد كه همچنان زنده و پابرجا بماند و سینه به سینه و نسل به نسل از دوران صفویه تاكنون مورد توجه همه اقشار _ ‌چه هنرمندان و محققان و تاریخ نویسان و منتقدان و نویسندگان تئاتر و چه توده های مردم قرار بگیرد. تعزیه یا شبیه خوانی كه تنها مربوط به نمایش های دینی حزن آلود نمی شود بلكه نمایش های خنده آور و شادی را هم در بر می گیرد پیش از رواج در دوره صفویه،‌ در تاریخ قبل تر وجود داشته است. در واقع اگر بخواهیم ریشه های تاریخی نمایش آیینی _ سنتی تعزیه یا شبیه خوانی را بررسی كنیم، باید به دوران سوگ سیاوش و زمان كیكاووس و افراسیاب نگاهی بیندازیم. دكتر منصور رستگار فسایی در این باره می نویسد: «سیاوش پسر كیكاووس به فرمان افراسیاب و به دست گرسیوز در جنگ میان ایرانیان و تورانیان كشته شد و سرش از بدنش جدا گشت و چون خون او بر زمین ریخت، گیاه سبزی از آن رویید.» (۱)
بهرام بیضایی نیز در كتاب نمایش در ایران در این باره به تفصیل سخن گفته است. او در كتاب خود در این باره نوشته است: «در تاریخ بخارا كه به سال ۳۳۲ توسط ابوبكر محمد بن جعفر النرشخی به عربی تالیف شده است و سپس در سال ۵۲۲ به وسیله ابونصر قبادی به فارسی ترجمه شده، به رسم عزاداری بر مرگ سیاوش اشاره می كند كه به وسیله مردم، مطربان، قوالان برگزار می شده است و قدمت آن را به سه هزار سال پیش از خود می رساند. دومین نشانی از این مراسم نقاشی دیواری است در نزدیكی شهر سمرقند كه متعلق به سه قرن پیش از میلاد مسیح است و در كتابی به نام باستان شناسی در اتحاد جماهیر شوروی به چاپ رسیده است. چنان كه معلوم است مردان و زنان گریبان دریده اند و به سر و سینه خود می زنند. یك عماری بر دوش چند نفر است كه آن را حمل می كنند اطراف عماری بازی است و سیاوش یا شبیه سیاوش در آن خفته است.»(۲)
بیضایی در ادامه می نویسد: «باری تصویر نوحه ‌بر مرگ سیاوش كه زمانش به دوازده یا سیزده قرن پیش از نرشخی می رسد تا حدی قدمت سه هزار ساله این رسم را تایید می كند و نیز می رساند كه جز (كتاب) بخارا در جای های دیگری هم این چنین رسمی بوده است. در به پا كردن این مراسم گذشته از حمل عماری، قوالان داستان تاثرآور زندگی و مرگ سیاوش را حكایت می كرده اند و مردم می گریستند. احتمال دارد كه در این میان پرده هم می گردانیده اند و یا كار شبیه سازی كه در حمل عماری بوده وسعت بیشتری داشته و یك شبیه، مجلس هایی از زندگی سیاوش را بازی می كرده است.»(۳)
به این ترتیب می بینیم كه چگونه ریشه تاریخی شبیه خوانی به سه هزار سال پیش یا پیشتر می رسد. علاوه بر این رشته تاریخی تعزیه، احسان یارشاطر و پیتر چلكووسكی معتقدند كه «یادگار زریران» حماسه غم انگیزی است كه از روزگار ساسانیان باقی مانده و بر پایه اثری اصیل از عهد پارتیان است. بنا براین ریشه های تاریخی این نمایش سنتی كه تا به امروز به ما رسیده در پیش از اسلام وجود داشته است. با گذشت زمان و تغییر و تحولاتی كه توسط نوحه سرایان و شبیه سازان هر عصر در نمایش شبیه خوانی به وجود آمده و با حادثه تاریخی و مذهبی عاشورا، این نوع نمایش در عصر صفوی به تكامل رسیده است. یعنی سیر تكاملی شبیه خوانی از سوگواری هایی كه بر سیاوش و حماسه یادگار زریران می شده، آغاز شده و با شهادت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا و وقایع حزن انگیز مذهبی امامان و معصومین شیعه پس از قرن سوم هجری ادامه یافته است. مهدی فروغ در كتاب نمایش در ایران خود می نویسد: «بنابر روایات ابن كثیر شامی در احسن القصص، نخستین سوگواری برای خاندان رسول (ص) در سال ۳۵۲ ه.ق در بغداد به فرمان معزالدوله بویه ای (دیلمی) برگزار شد.»(۴)
سیر تحول تعزیه نیاز به بررسی و تدقیق شدن در متون تاریخی و سفرنامه ای دارد. اما آنچه كه مسلم و روشن است این است كه تعزیه در دوره صفویه به تكامل رسید. بیضایی در همان كتاب خود می نویسد: «... شاید در آخرین نیم قرن دوره صفویه، تعزیه تحول نهایی خود را طی كرد و به آن شكلی كه می شناسیم در آمد.»(۵)
اما تعزیه را به لحاظ متن ادبی به پنج منبع تقسیم می كنند: ۱_ اطواق الذهب فی المواعظ والخطب نوشته ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری (۵۳۸ _ ۴۶۷ ه.ق) ۲_ شهادت حسین(ع) به روایت خوارزمی نوشته ابوالموید موفق خوارزمی (۵۶۸ ه.ق) (از شاگردان زمخشری) ۳_ منظومه خاوران نامه نوشته ابن حسام از شاعران قرن نهم هجری قمری ۴_ منظومه حمله حیدری نوشته میرزا محمد رفیع باذل ۵ _ روضهٔ الشهدا نوشته و تالیف ملاحسین كمال واعظ كاشفی سبزواری (۹۰۸ ه.ق) كه از مهم ترین و مطرح ترین متون نمایشی تعزیه محسوب می شود. بسیاری از تعزیه خوان ها و شبیه خوان ها از این اثر بهره های فراوان برده اند. نمایشنامه نویسانی هم از این اثر برای خلق اثر خود و غنای نمایشی نمایشنامه خویش بهره برده اند. شاید آخرین نمایشی كه از این اثر استفاده كرده باشد، نمایش پل نوشته و كارگردانی محمد رحمانیان است. تعزیه یا شبیه خوانی همچنین به لحاظ موضوعی به سه نوع تقسیم می شود: ۱_ واقعه ۲_ پیش واقعه ۳_ گوشه. دكتر جمشید ملك پور در كتاب ادبیات نمایشی در ایران درباره واقعه می نویسد: «واقعه ها شامل تعزیه نامه های اصلی هستند كه راجع به شهادت امام حسین و یارانش در صحرای كربلا است و به طور كلی موضوع و اشخاص مذهبی و داستان، حول و حوش شهادت دور می زند. دسته دوم یعنی پیش واقعه ها شامل تعزیه نامه های فرعی هستند كه از نظر داستانی استقلال كاملی ندارند بلكه در ارتباط با یك واقعه به نمایش گذاشته می شدند. به عبارت دیگر همیشه یك پیش واقعه منجر به واقعه می گردید. دسته سوم یعنی گوشه ها شامل شبیه هایی هستند كه عناصر كمیك در آنها وجود دارد و از نظر داستانی نیز مستقل هستند.»(۶)
ملك پور این نوع تعزیه را به شبیه مضحك هم نام می نهد و در این باره بررسی می كند كه چگونه برخی عوامل بیرونی سبب پیدایش درام غیر مذهبی شده است. او در این خصوص سه عامل را موثر می داند: «آشنایی با كمدی فرنگی، گروه های تقلید به خصوص گروه های مقلدان شاهی كه از عناصر شاد در شبیه خوانی خود استفاده می كردند و گسترش و محبوبیت نمایش های تقلید و تعزیه. متاسفانه از انواع نمایش های تعزیه تا امروز اغلب همان واقعه و پیش واقعه در نزد مردم و تماشاگران شناخته شده است و از گوشه و شبیه مضحك كمتر در میان مردم سخن به میان می آید. بر خلاف تصور ظاهری این نوع شبیه خوانی شامل موضوع هایی غیر مذهبی هستند و همچنین اشخاصی غیر از خاندان مقدس عصمت و طهارت امامان معصوم، شبیه لیلی و مجنون یا مجلس به چاه انداختن حضرت یوسف از نمونه های گوشه به شمار می روند. در بعضی از تعزیه ها دشمنان خدا و خاندان ائمه معصوم به مسخره گرفته می شدند. همین نوع تعزیه در واقعه شبیه های مضحكی هستند كه سبب ورود عناصر شادی آور و كمیك در شبیه خوانی شدند. شبیه ابن ملجم و شبیه مالیات گرفتن جناب معین البكا از نمونه های شبیه مضحك یا تعزیه های شاد محسوب می شوند. به نظر می رسد از میان انواع تعزیه باید به شبیه مضحك یا تعزیه شاد پیش از پیش توجه كرد. زیرا این نوع شبیه خوانی ضمن آن كه میراث دیگری از فرهنگ و هنر نمایش سنتی ما محسوب می شود، سبب پدید آمدن نوع دیگری از نمایش های شادی آور سنتی در تئاتر معاصر ما می شود و می تواند سبب آشنایی تماشاگران و هنرمندان نسل معاصر با نمایش سنتی همچون شبیه مضحك یا تعزیه های شادی آور شود. نمایش های شبیه مضحك یا تعزیه های شاد از مهجورترین و ناشناخته ترین شبیه خوانی ها محسوب می شود كه به دلیل بی توجهی یا حتی شاید كج فهمی یا بد فهمی به چنین مهجوریتی، دور شده اند. چه این نوع شبیه خوانی چه هر شبیه خوانی دیگری كمتر اجرا شده یا اصلا در دوره معاصر اجرا نشده یا نسخه های آن ناپیدا مانده، میراث گران بهایی از فرهنگ و هنر سرزمین ما محسوب می شود كه باید به آن توجه اساسی كرد و عده ای را مامور پیدا كردن نسخه های اصلی آن كرد. در اینجا نقش محققان در پیدایی و یافتن نسخه های شبیه مضحك و یا هر شبیه دیگری موثر بوده و حضور محققان تعزیه و تعزیه شناسان در این مهم می تواند كارآمد و كارگشا باشد. متاسفانه از میان انواع نسخه های تعزیه تنها تعداد كمی از آنها چاپ و منتشر شده و تعداد محدودی از آنها پیدا شده است. حفظ و مرمت نسخه های موجود تعزیه نامه ها و نیز تلاش برای یافتن دیگر تعزیه نامه های ناپیدا و به دست آوردن آنها از اقدامات مهمی به شمار می رود كه سازمان میراث فرهنگی و مركز هنرهای نمایشی و مركز مطالعات و تحقیقات هنری می توانند به آن همت گمارند.
پی نوشت: ۱ _ فرهنگ نامه های شاهنامه _ چاپ اول ۱۳۶۹_ منصور رستگار فسایی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی
۲ _ نمایش در ایران _ نوشته بهرام بیضایی _ چاپ دوم ۱۳۸۰ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان
۳ _ همان
۴ _ تعزیه و آیین های سوگواری نوشته احسان یارشاطر، نمایش و نیایش در ایران نوشته پیتر چلكووسكی انتشارات علمی و فرهنگی
۵ _ نمایش در ایران
۶ _ ادبیات نمایشی در ایران نوشته جمشید ملك پور،
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی