یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ریشه های «ایران هراسی» محافل عرب


ریشه های «ایران هراسی» محافل عرب
ماجرای مخالفت‌ اعراب با تغییر سیاست امریکا نسبت به ایران گرچه قصه تازه‌ای نیست اما این بار و در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما به صورت یک برنامه سازمان‌یافته از سوی سران محافظه‌کار عرب دنبال می‌شود. در دوران دولت‌های سابق امریکا، اعراب سیاست «تقابل آفرینی میان تهران و واشنگتن» را به صورت رمزگونه و یک سناریو پشت صحنه دنبال می‌کردند اما این بار گویی همه پرده‌های مصلحت‌اندیشی و مدارا کنار رفته است. تازه‌ترین شواهد این ماجرا، اظهارات دو دیپلمات مصری یعنی احمد ابوالغیظ وزیر خارجه مصر و عمروموسی دبیرکل اتحادیه عرب است. آنها که بتازگی میزبان رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا بودند هر دو از چرخش سیاست کاخ سفید نسبت به ایران ابراز نگرانی کرده‌اند. در این میان، شاید اظهارات رئیس دیپلماسی مصر چندان تعجب‌برانگیز نباشد زیرا سران و محافل منطقه نیز حرف‌های ابوالغیظ را به دلیل عقاید افراطی و ادبیات بد او جدی نمی‌گیرند اما واکنش دبیر کل اتحادیه عرب باید مورد تأمل قرار گیرد. فردی که به واسطه جایگاه حقوقی خویش نقش میانه و معتدل را در مناقشات دولت‌های خاورمیانه ایفا می‌کرد این بار در نقش یک عنصر بر هم زننده توازن‌های سیاسی ظاهر شده است. عمروموسی در حاشیه اجلاس ریاض گفته است: بیم آن می‌رود که ارتقای جایگاه تهران در سیاست خارجی واشنگتن توازن قدرت در منطقه را برهم زند.دیدگاه عمرو موسی درباره تعامل اوباما با ایران با دیگر اجزای اندیشه او تضاد آشکار دارد. او همواره سعی می‌کرد از دیپلمات‌هایی که به دلیل داشتن تعصبات قومی – عجم و عرب – یا گرایشات افراطی به غرب، ایران ستیزی یا ایران هراسی، پیشه می‌کنند فاصله گیرد.
در هر حال شواهد مختلف حاکی از آن است که اعراب محافظه‌کار بیش از دیپلمات‌های صهیونیستی برای مختل کردن یا متوقف ساختن «راهبرد تعامل غرب با ایران» تلاش می‌کنند. این تلاش‌ها اکنون به چند شکل بروز و ظهور یافته است؛ علاوه بر آنچه به صورت محرمانه در اتاق مذاکره میان اعراب و نمایندگان امریکا رد و بدل می‌شود، محافل متعصب عرب یک کارناوال بر ضد ایران با برپایی همایش‌ها و یا میزگردهای رسانه‌ای به راه انداخته‌اند. شاهزادگان سعودی و افسران اطلاعاتی مصر سررشته این تبلیغات ضدایرانی را در دست دارند. چنان که در حاشیه کنفرانس برتلزمن با آنکه موضوع آن ارتباطات بود حاشیه‌های اجلاس به مصاحبه دبیر کل اتحادیه عرب و دیگر میهمانان عربی علیه ایران تبدیل شد. همه این نشست‌ها و همایش‌ها یک محور ثابت دارد؛ «ایران هراسی» یا بزرگنمایی تهدید ایران به اندازه‌ای که خیال نزدیک شدن به این قدرت را از ذهن رهبران جدید کاخ سفید خارج سازد. حجم مقالات و گفتارهای ضدایرانی این روزها در تریبون‌های رسانه‌ای جهان عرب به اندازه‌ای است که به تعبیر حسنین هیکل اندیشمند مصری، مخاطب به اشتباه می‌افتد که آیا اعراب ایران را با اسرائیل اشتباه نگرفته‌اند و کدام ضرورت تاریخی و حکم عقلی موجب شده که آنها فتیله مبارزه با دشمن اول مسلمانان (اسرائیل) را پائین بکشند و به جدال با ایران سرگرم شوند. اسرائیلی که پس از ویران کردن خانه‌های غزه که رهبر سعودی‌ها آن را پاره‌ تن اعراب نامید با رهبری افراطیونی مثل لیبرمن و نتانیاهو همه توافقات و پیمان‌های تل‌آویو با اعراب را زیر پا نهاد.
ایران هراسی و ایران ستیزی، اندیشه‌ای است که مبدع و مبتکر آن تل‌آویو است و ۳۰‌سال است که سران رژیم صهیونیستی برپایه این تفکر حرکت کرده‌اند. لذا این سؤال برای بسیاری از اندیشمندان دوراندیش عرب مثل فهمی هویدی یا حسنین هیکل مطرح است که چه عواملی موجب شد برخی دیپلمات‌های عرب محصول فکری استراتژیست‌های تل‌آویو را دستمایه نزاع با ایران قرار دهند.
۱) واقعیت این است اگر سیاست این گروه از اعراب که پرچم مقابله با تعامل امریکا با ایران را برافراشته‌اند کالبد‌شکافی شود روشن خواهد شد که ماهیت آن چیزی جز انبوهی تصور و سوء ظن که خود بخشی از رسوبات تاریخی است، نمی‌باشد. عنصر بدبینی آمیخته به رشک همان چیزی است که متأسفانه بیش از یک دهه این گروه از دولتمردان را وارد جدالی باطل و بی‌نتیجه با کشور اسلامی ایران کرد. در حالی که تهران از ابتدا اعلام کرده که در صحنه خاورمیانه به جز رژیم صهیونیستی با هیچ کشوری سودای رقابت و جدال ندارد اما همچنان دو گروه از دولتمردان سنت‌گرای متعصب و نوگرای سکولار همچنان تهران را حریفی جدی برای خویش قلمداد کردند این دو گروه از دولتمردان در قاهره و ریاض بر این پندار پیش رفته‌اند که گویی ایران قصد کسب جایگاه سنتی آنها و رهبری خاورمیانه دارد و همین گمان نادرست موجب شد که این دو به اتفاق اردنی‌ها در هر سه بحران منطقه (فلسطین، عراق و لبنان) در جبهه مقابل ایران قرار گیرند. طبیعی بود که صاحبان چنین بینشی برای جلب حمایت طرف‌های عربی و غربی، نظریه ایران هراسی خود را بر مجموعه‌ای از توجیهات ایدئولوژیک یا تاریخی استوار کنند. از سقوط صدام تاکنون که موازنه قدرت در منطقه به نفع ایران تغییر یافت، این طیف از سیاستگذاران عرب چندین تئوری برای داغ نگه‌داشتن تنور نزاع با ایران ساخته و پرداخته‌اند که سناریو هلال شیعه یا امپراتوری فارس از آن جمله است. در نهایت به ریسمان اختلاف‌های کهنه قومی مثل بحث شیعه و سنی آویختند.
۲) واقعیتی که دولتمردان عرب از اقرار به آن طفره می‌روند این است که ضعف دیپلماسی منطقه‌ای اعراب نتیجه اشتباه در محاسبات آنها در کوران بحران‌های خاورمیانه است. حوادث خاورمیانه بویژه در دو سه سال اخیر به آزمایشگاه توانایی و صلاحیت دیپلمات‌های منطقه تبدیل شد و ایران و اعراب همگی در معرض این آزمون سخت قرار گرفتند. اگر در این مسابقه و رقابت،اعراب جناح سازش از قافله بازماندند به این دلیل بود که گزینه‌ها و انتخاب‌های آن پر خطا یا ناصحیح بوده است. این گروه از بازیگران عرب دست‌کم از دو عرصه بیشترین لطمه را دیدند عرصه نخست جنگ‌های دو گانه اسرائیل با جنبش‌های مقاومت لبنان و فلسطین در ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ بود که در هر دو جنگ خطای محاسبات عربی ریاض و قاهره را در جبهه مقابل مقاومت و نهایتاً در گروه بازندگان قرار داد و عرصه دوم سرمایه‌گذاری تمام عیار این دولت‌ها در پروژه رایس- بوش یعنی اجلاس آناپولیس بود که با سقوط جمهوریخواهان برباد رفت.
۳) اعراب درباره شعار تغییر در سیاست خاورمیانه‌ای اوباما احساسی دوگانه از عشق و نفرت دارند. از یک سو خوشبین و خرسند که این شعار حتی در سطحی محدود هم بر طرف صهیونیستی فشار وارد کند و از سوی دیگر نگرانند، چون شعار تغییر اگر قرار است در خاورمیانه پیاده شود مصداق عملی آن، تغییر در قواعد بازی با اعراب و نیز چینش بازیگران جدید خاورمیانه است. بر روی این شطرنج بازی، مهره‌های سنتی یا بازیگران کهنه خاورمیانه، کشورهای مصر و اردن هستند که در نظر اغلب نظریه‌پردازان امریکا قدرت تأثیرگذاری آنها تنزل یافته است. به اندازه‌ای که دولت کوچکی مثل قطر می‌تواند با برپایی اجلاس غزه درگرماگرم جنگ، شرم الشیخ یا عقبه را به رغم حضور سران اروپا از حیز انتفاع ساقط کند. دست برقضا یکی از تحلیلگران امریکا در این باره به موضوع پروژه صلح لبنان و طرح آشتی فتح و حماس استناد کرده و این سند را پیش کشید که در سه سال اخیر سیاستمدار ارشد مصر، عمرو موسی برای گشودن گره آشتی ملی لبنان بیش از ده ماموریت میانجیگری در بیروت انجام داد و پادشاه عربستان با همه توان وارد میانجیگری میان فتح و حماس شد اما نتیجه هر دو پروژه شکست و افول اعتبار ریاض و قاهره بود
با نگاه به این تجارب نظریه‌پردازان خاورمیانه‌ای امریکا راهی جز این متصور نمی‌بینند که سیاست اوباما در صورت تکیه بر اهرم‌های سنتی خاورمیانه به همان دور و تسلسل بی نتیجه دوران گذشته گرفتار خواهد شد. در مدت ۴ ماه اول ریاست جمهوری اوباما در سرمقاله اغلب روزنامه‌های امریکا این عبارت تکرار شده است که، درخاورمیانه جدید همه راه‌ها به قاهره یا امان و ریاض ختم نمی‌شود
۴) موج‌های سهمگین تحولات خاورمیانه اگر در دیوار تصورات اعراب محافظه کار حفره‌ای ایجاد نکرد اما شواهد حاکی از این است که در نگاه جهان غرب تغییرات محسوسی به وجود آمده است. به این دلیل روشن که در تصورات غربی‌‌ها نسبت به توانایی ارتش و دولت اسرائیل از یک سو و نیز هزینه‌ها و عوارض حمایت محض از این رژیم تردید‌های جدی بروز کرده است. لذا اکنون سؤال اصلی در سیاست خاورمیانه‌ای غرب این است که معادله چندین ساله صلح را چگونه می‌توان حل کرد که وجهه سیاسی جهان غرب و آرمان‌های عدالت و مساوات بیش از این در نگاه شهروندان خاورمیانه و مسلمانان زیر سؤال نرود ؟ که دیپلمات‌های امریکا و اروپا در دادن پاسخ‌های احتمالی برای این فرضیه و سؤال دچار تأمل جدی شده‌اند. در همین مرحله گذار و تردید یکی از گزینه‌هایی که روی میز تصمیم‌سازان غرب قرار گرفته این است که واشنگتن پروژه «صلح با مشارکت جنبش‌های مقاومت» را پیش بگیرد یعنی همان چیزی که دولت‌ سابق امریکا خلاف آن عمل می‌کرد. از این مرحله است که نگاه‌ها به سمت دمشق و تهران به عنوان پشتوانه مقاومت معطوف می‌شود نقطه اوج تشویش اعراب نیز همینجاست که می‌گویند لازمه این کار اعطای امتیازی تاریخی از سوی امریکا به ایران و جنبش‌های مقاومت است و این امتیاز چیزی جز به رسمیت شناختن برتری تهران و تأیید ضعف بازیگران سنتی عرب نیست.
بنابراین دلیل بی قراری و ناشکیبایی اعراب در قبال «سیاست ایرانی اوباما» این است که آنها احساس می‌کنند راهی که دیپلمات‌های غرب پیش گرفته‌اند در نهایت به رسمیت شناختن موقعیت ایران به عنوان قدرتی منطقه‌ای منجر خواهد شد یعنی همان چیزی که نیروهای متعصب عرب، کابوس بدان اطلاق می‌کنند. برای این گروه از اعراب گریزان از تغییر، بدترین اتفاق این است که فضای ژئوپلیتیک خاورمیانه به امریکا اجبار کند که ایران را در صدر بازیگران خاورمیانه ببیند.
محمد بخشنده
منبع : روزنامه ایران