پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آسمان وانیلی - VANILLA SKY


آسمان وانیلی - VANILLA SKY
سال تولید : ۲۰۰۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : تام کروز، کامرون کرو و پولا واگنر
کارگردان : کرو
فیلمنامه‌نویس : کرو، بر مبنای فیلم‌نامه‌ای نوشتهٔ آلخاندرو آمنابار و ماتئو خیل
هنرپیشگان : کروز، پنه‌لوپه کروس، کامرون دیاز، کورت راسل، جیسن لی، نوآ تیلر، تیموتی اسپال، تیلدا سوئینتن و مایکل شانن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۶ دقیقه


̎کورتیس مکیب̎ (راسل) روانکاو، از ̎دیوید ایمز̎ (کروز)، ناشر میلیونر نیویورکی که صورتش با نقابی پوشانده شده، سئوال‌هائی در مورد یک قتل می‌پرسد. ̎دیوید̎ در روایت زندگی گذشته‌اش، از دوران خوشی یاد می‌کند که با ̎جولی̎ (دیاز) مدل لباس، رابطه داشته و سپس آشنائی سرنوشت‌سازش را با ̎سوفیا̎، رقصنده‌ای اسپانیائی (کروس) توصیف می‌کند. فردای آشنائی با ̎سوفیا̎، ̎دیوید̎، ̎جولی̎، حسود را در انتظار خود می‌بیند و به پیشنهاد ̎جولی̎ سوار ماشین می‌شود تا ̎جولی̎ او را به مقصدش برساند. اما ̎جولی̎ در حالتی دیوانه‌وار، اتومبیل را از پلی به پائین پرت می‌کند. ̎جولی̎ در این حادثه کشته می‌شود ولی ̎دیوید̎، چهره‌اش از شکل می‌افتد و از لحاظ حسی به شدت لطمه می‌خورد. پس از تلاشی ناشیانه برای آشتی با ̎سوفیا̎، ̎دیوید̎ لایعقل در مقابل آپارتمان ̎سوفیا̎ به زمین می‌افتد. فردا صبح، ̎سوفیا̎ او را به‌داخل آپارتمانش می‌برد و از آن پس رابطه‌ای بین آن دو ایجاد می‌شود. جراحان پلاستیک، صورت ̎دیوید̎ را ترمیم می‌کنند. اما ̎دیوید̎ اختلالاتی روانی پیدا کرده و هر از گاه تصویر موهوم محبوبهٔ سابق، ذهنش را اشغال می‌کند و جایگزین محبوبهٔ جدیدش می‌شود. ̎دیوید̎ سرانجام ̎جولی̎ را با متکائی خفه می‌کند و به خاطر قتل ̎سوفیا̎ دستگیر می‌شود. ̎دیوید̎ و ̎مکیب̎ به محل شرکت مرموز ̎گسترش زندگی̎ می‌روند و در همان‌جاست که رازها از پرده بیرون می‌افتد. آشکار می‌شود که ̎دیوید̎ یکی از مشتری‌های این شرکت است. او چند سالی است پس از آن تصادف اتومبیل، خودکشی کرده و در حال حاضر در ̎رویائی هشیارانه̎ زندگی می‌کند که از همان موقعی شروع شده که او در خارج آپارتمان ̎سوفیا̎ به خواب رفته است. تصاویر ذهنی‌اش از ̎جولی̎ در واقع اختلالاتی بوده‌اند که در ضمیر ناخودآگاهش به‌وجود آمده‌اند و حالا برطرف شده‌اند. ̎ادموند ونچورا̎ (تیلر)، دانشمندی شاغل در آن شرکت، ̎دیوید̎ را به بالای پشت‌بام عمارت شرکت می‌برد و از او می‌پرسد که آیا مایل است کماکان در آن حالت رویاگونه باقی بماند یا مرگ را انتخاب می‌کند. پس از خداحافظی از ̎سوفیا̎، ̎دیوید̎ خود را از بالای عمارت به پائین پرت می‌کند.
● بازسازی پر آب و تابی از فیلم ساده‌تر آمنابار (چشم‌هایت را باز کن، ۱۹۹۷)، و از نخستین کارهائی که کروز پس از چشم‌های تمام بسته (استنلی کوبریک، ۱۹۹۹) و جدائی از نیکول کیدمن، و با همراه جدیدش، کروس که نقش‌اش در نسخهٔ اصلی را تکرار می‌کند، بازی کرد. آسمان وانیلی با توجه به قرائن فرامتنی‌اش، و به خاطر چالش کرو با تاریخ سینما و خاطرات شخصی‌اش از موسیقی و تلویزیون و هنرهای خصوصی یک شخصیت ملیح محبوب است که به محض شناختن عشق ناگهان از ریخت می‌افتد و تنها می‌شود، و به دروغ‌ها و خطاها، و خیانت و بی‌مسئولیتی خود نسبت به محبوبهٔ قبلی پی می‌برد. سبک تصویری متنوع و پر زرق و برق، تدوین پرشتاب و موازی میان صحنه‌های مکرر واقعیت و رویا، و هم گریم صورت درب و داغان کروز در پی ایجاد حال و هوائی وهم‌آلود و کابوس‌گونه برای فیلم و خلق سردرگمی و اضطراب‌های احساسی شخصیت‌هاست؛ اما گفت‌وگوهای ناشیانه و ضعیف، و کار کارگردانی که در صحنه‌های ساده و مهم‌تر رابطه‌ها و گفت‌وگوها دم‌دستی و کلیشه‌ای و الکن می‌شود، فرصتی برای شخصیت‌پردازی و روان‌شناسی عمیق وضعیت بغرنج قهرمان حیران داستان باقی نمی‌گذارد. در واقع رابطه‌های اصلی کروز هیچ‌کدام از کار در نیامده‌اند؛ نه دوستی لوسش با لی، که بازی اغراق‌آمیز ظاهراً کمیک اما توخالی و عصبی‌کننده‌ای ارائه می‌کند، نه عشق ملکوتی‌اش با کروس، که بدل باسمه‌ای اسطورهٔ اودری هپبرن به‌نظر می‌آید، و نه احساس پدر و فرزندی‌اش با راسل که با تکرار ترکیب‌بندی مشابهی از گریگوری‌پک و پسرک در کشتن یک مرغ مقلد (رابرت مالیگان، ۱۹۶۲) به آن اشاره شده است. در عوض کار بازیگران فرعی جلب نظر می‌کند: دیاز، اسپال در نقش رفیق قدیمی و درستکار پدر کروز، و تیلر در قالب نمایندهٔ خونسرد ̎گسترش زندگی̎. مثل فیلم‌های قبلی کرو حاشیهٔ صوتی آسمان وانیلی پر است از ترانه‌هائی از مشهورترین گروه‌ها و ستاره‌های پاپ و راک، که استفاده از قطعه‌های ریدیوهد، بیچ بویز، مانکیز، جون آزبرن و جف باکلی به‌جاترین آنهاست. جدا از این‌ها، ارجاع‌های رنگارنگ و اشاره‌های پخش و پلا از در و دیوار این فیلم بالا می‌رود؛ ژول ورن، بتی بوپ، بادکنک سرخ آلبر لاموریس (۱۹۵۶)، روی جلد صفحهٔ باب دیلن، نقاشی‌های جونی میچل، آثار روتکو و بالتوس و مونه (که در یکی دو صحنه نورپردازی و رنگ‌آمیزی نزدیک به‌کار او مدنظر بوده)، کلیپ‌هائی از بیورک و هو، جیمز باند، هفت کوتولهٔ سفیدبرفی (والت‌دیزنی، ۱۹۳۷)، پوسترهای ژول و ژیم (فرانسوا تروفو، ۱۹۶۱) از نفس افتاده (ژان لوک‌گدار، ۱۹۶۰)، سابرینا (بیلی وایلدر، ۱۹۵۴) در برابر خارش هفت‌ساله (وایلدر، ۱۹۵۵)، و هیئت مجازی جان کلترین که در استوانه‌ای از نور به‌عنوان دکور آپارتمان لوکس کروز در منهتن ۲۰۰۱ ساز می‌زند.