چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


جاودان بر بوم زمان


جاودان بر بوم زمان
به انگیزه درگذشت استاد مرتضی ممیز
همه می گفتند: طراح آرم استاندارد بود كه مُرد، گرافیست نشریات بود كه جان سپرد، دوستدار جوانان، استاد دانشجویان، همراه همكاران آتلیه، مشاور مدیران و پدر گرافیك ایران بود كه از میان ما رفت و در پاسخ تنها جوابی كه شنیده می شد یك كلام بود؛ ممیز همه اینها بود كه رفت. چگونه می شود مثل ممیز زندگی پرباری داشت؟ تا آخرین روزهای زندگی آثار هنری خلق كرد و در هنگام مرگ همه واقعاً همه و بدون استثناء از مرگش داغدار شدند. داشتن صبر و روحیه خستگی ناپذیر برای گسترش هنر، ارتباط با جوانان (بر این نكته تأكید می كنم)، داشتن كلاس دانشگاهی، حضور در بازار كار، مشاور مسئولین، مجری بی غرض فعالیت های گروهی هنری و عاشق هنر خویش بودن بطوری كه از نمایش آن هیچ ابایی نداشت، چند عامل مهم همچون ممیز بودن است اما شاید اصلی ترین ویژگی ممیز پدر بودنش برای همه هنرمندان و به خصوص جوانان و دانشجویان باشد.
پدیده ای مردمی
بی اغراق خبر فوت ممیز تیتر اول تمام روزنامه های صبح ایران بود. چه شد كه بیش از ۱۶ روزنامه پرتیراژ نیمی از صفحه رویی خود را به عكس و خبر هنرمندی اختصاص داده بودند كه شهرت ستاره های فوتبال و سینما را نداشت. برای اولین بار در تاریخ مطبوعات ایران شاهد همصدایی تمامی رسانه های مهم خبری در انعكاس یك خبر هنری بودیم. خبری كه از وقایع اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی ارزش خبری بیشتری داشت. آنچه در دانشگاه ها به عنوان نیاز خبری و اطلاع رسانی به مردم تدریس می شود، در روز ششم آذر به وضوح دیدیم كه چگونه مطبوعات اگر بخواهند می توانند تعهد خود را در قبال آگا ه سازی مردم یكپارچه، مناسب و فراگیر انجام دهند و این تعهد چیزی نبود جز فقدان همیشگی یك هنرمند.
هنرمند، ركن جامعه
خیلی ها دوست داشتند و دارند كه عنوان كنند، هنرمندان جزو اقشار حاشیه ای جامعه محسوب می شوند. آنها در مناسبات سیاسی و اجتماعی جایگاه تعیین كننده ای ندارند و تنها می توانند حامی گروه یا جناحی خاص از مسئولین برمسند كار باشند و ذاتاً فاقد قدرت هستند. خیلی ها بر این باورند كه هنرمند تنها كارش صرف هزینه های دولتی برای كسب شهرت فردی است و آثار آنها فقط به درد نصب روی دیوار گالری ها و موزه ها می خورد. ممیز با استمرار در خلق آثار هنری اش و حضور در مراكز هنری، آتلیه ها، شوراهای تصمیم گیری و به خصوص دانشگاه ها نشان داد كه اگر چه قدرت هنرمند، تحكم آمیز و عینی نیست اما به طور كاملاً نامحسوسی در دیدگاه و ذهنیت مردم تأثیرگذار است. ممیز به مردم نگاه گرافیكی را آموزش داد و مردم با یاد او همیشه از این استاد خود سپاسگزارند.
عمر مفید هنرمند
مگر یك هنرمند كه از سلامت كامل جسمانی برخوردار باشد، چقدر عمر مفید هنری دارد؟ ده سال، بیست سال و در نهایت سی سال. آیا می توان از هنرمندان انتظار داشت كه بیش از نیمی از عمر خود را صرف چانه زنی، متقاعد كردن ، میانجیگری، توضیح دادن، درخواست كردن، تشویق كردن و آموزش دادن مسئولان غیر مسئول و همكاران و دوستان نارفیق در عرصه هنری كشور كنند كه در باطن اصلاً دلخوشی از هنرمندان ندارند. سال ها طول كشید كه چه قبل و چه بعد از انقلاب مدیران دریافتند هنر در جاویدان كردن فعالیت های مردمی هر كشور نقش به سزایی دارد و در جهانی كه نشانه و تصویر حرف اول را می زند، گرافیك زبان هنری رسانه های اطلاع رسان است و نباید به آن همچون یك كاردستی كودكانه كه هر پسرخاله ای می تواند لوگو و سربرگ یك كارخانه معظم را طراحی كند، نگاه كرد. بی اغراق نیمی از عمر ممیز در تعریف اصولی هنر گرافیك برای كاربران آن صرف شد. برای ما تنها حسرت این عمر از دست رفته می ماند.
نسبت مردم و هنرمدرن
می گویند مردم هنر مدرن را دوست ندارند و هنرمند آن را نیز نمی شناسند. آنها فقط نقاشی قهوه خانه ای، مینیاتور و نگارگری را دوست دارند و هنر مدرن و به اصطلاح قرتی بازی هایش مربوط به روشنفكران می شود و از هیچ خاستگاه مردمی برخوردار نیست. گرافیك شاید یكی از مدرن ترین هنرها باشد كه در جهان معاصر تجلی بخش تفكر هنر معاصر نیز بوده است. ممیز را پدر گرافیك ایران می دانند. اما او همچون رسولان به مردم ایران یادآوری كرد كه اگر ریشه و دیدگاه هنرمندی بومی و ایرانی باشد می تواند در هر شیوه هنری حتی شیوه های مدرن خلق آثار هنری رنگ و بوی خاص این سرزمین را جاری سازد. چه كسی هست كه ادعا كند از انبوه آثار گرافیكی و طراحی ممیز اثری بدون ریشه داشتن در سنت های نقاشی ایرانی و تفكر ایرانیان بوجود آمده است؟
تداوم خبر ممیز
در مراسم تشییع ممیز در خانه هنرمندان از مهندس میرحسین موسوی نقل شد كه آخرین وصیت ممیز برگزاری دوسالانه گرافیك بود. حال به مطبوعات ما كه تمام انرژی خود را صرف پخش خبر وفات ممیز و گزارش از مراسم به خاكسپاری او كردند باید هشدار داد كه دوستان بیایید انرژی خود را برای خواسته اصلی ممیز كه همانا زنده نگاه داشتن خبرهای هنری است، صرفه جویی كنیم. كاش روزی فرا می رسید كه همه خبرنگاران هنری عرصه مطبوعات برای هر پدیده هنری كه نشان دهنده پویایی و تولد یك اثر هنری و ورود یك هنرمند به جمع دیگر هنرمندان است، چنین پرقدرت و یك صدا از رسانه های گروهی بهره می جستند. شاید ممیز همچون زندگیش، خود را قربانی كرد تا به ما یادآوری كند می شود همه در كنار هم یك كار هنری را به سرانجام برسانیم. پس وعده دیدار، دوسالانه گرافیك ایران.

سهیلا نیاكان
منبع : روزنامه همشهری