دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

بودن یا نبودن انجمن؟ مساله این است


بودن یا نبودن انجمن؟ مساله این است
زبان بریده نشسته به کنجی صم بکم
به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
شاید ربط دادن این بیت زیبا با یاداشت کمی سخت است اما هر چه باشد در آخر مطلب به این شعر میرسیم که زبانمان راببندیم و به کنجی بخزیم تا مبادا ما را با نادانان یکی کنند بیخردانی که زبانشان اندر حکم نیست و هرگاه بخواهند حریم عقلانیت را به سادگی میشکنند
اذر امسال در دانشگاه تبریز روز متفاوتی بود برگ دیگری از مبارزات دانشجویی ورق خورد اما اینبار این برگ زرین نبود بلکه برگی سیاه و تیره بود شاید مهری باشد بر پایان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز. اینبار نه تنها باطل رسوا نشد بلکه متکبرانه نظاره گر بود و نابخردی گروهی را تماشا میکرد که خواسته یا ناخواسته در مسیر آنان حرکت میکردند و کار گروهای فشار را بازی میکردند
آری دانشگاه درب تالار را بسته است و برنامه را مهرورزانه غیر قانونی اعلام کرده است اما دانشگاه زنده است و این شعار دانشجویانی است که قرار است برنامه را برگزار کنند عزم خود را جزم کرده اند تا به هر قیمتی شده برنامه برگزار کنند تا بگویند دانشگاه پادگان نیست به هر طریقی شده سالنی در دفتر شورای مرکزی انجمن اماده میشود و با هر زحمتی وسائل و امکانات در حد بسیار جزئی تهیه میشود حتی از تهیه ی پایه میکروفون عاجزند اما این احساس در درونشان هست که دانشجویان امده اند دست در دست هم باطل را رسوا سازند سرمست از این که توانسته اند بگویند دانشگاه زنده است غافلند از بی شرمانی که قرار است به هر قیمتی شده برنامه را بر هم زنند تا مبادا شیرینی این لحظه ی خوش بر مزاج اینان بماند. ارمین سخنان پرشوری ایراد میکند و همگان با سوت و کف او را همراهی میکنند اما بعد از سخنان ارمین نوبت به تریبون ها میرسد اکنون قرار است تریبون ها تسخیر شود و دیگر خبری از عقلانیت نیست چون دوستان به اصطلاح هویت طلبان عزم خود را جزم کرده اند که تمام تریبون ها را تسخیر کنند و حداکثری برای تریبون ها نمیشناسند حتی اگر ۶۰درصد تریبون ها تسخیر شود باز هم کم است چون نه قرار است سوال مشخصی پرسیده شود و نه قرار است جوابی بگیرند و هدف تنها بر هم زدن برنامه است و چه زشت خیالی در سر می پرورانند چند بار میخواهند برنامه را به هم بزنند اما ناکام میمانند چون هر چه بدی میکنند خوبی میبینند اما دیگر عنان طاقت از کفشان برون رفته است و بی هیچ دلیلی برنامه را به هم میریزند نعره های همیشگیشان گوش همگان را کر میکند و نمادهایشان انقدر تکراری است که دیگر دیدنش چندش اور است اری به همین سادگی برنامه را برهم میزنند و به این کار خود مباهات میورزند و ننگ بر اینان با اینگونه عمال حاکمیتند و سرخوشند از این چنین کرده اند کسانی که از برگزاری برنامه در چندین سال گذشته عاجز بوده اند (و حتی از برگزاری نشست های ادبیشان نیز عاجزند) تمام عزم خود را در چند سال گذشته جزم کرده اند تا برنامه ی دانشجویان تحول خواه را بر هم زنند اما کاش در پس این بر هم زدن عقیده و تفکری بود اما افسوس و صد افسوس که نه عقیده ای دارند و نه تا کنون تفکری در سر پرورده اند و همانند اربابان سلطه شان که در سوًاستفاده از اعتقادات مذهبی گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند اینان نیزدرسوًاستفادهازحقوق اقوام چنان گوی سبقت را از یکدگر میربایند که گوییا باور ندارند که روزی باید پاسخگوی اعمال خود باشند کسانی که تا دیروز تمام توان خود را در ورود به احزاب اصلاح طلب گذاشته بودند و حاضر بودن به هر قیمتی شده وارد این احزاب شوند اکنون نعره های نفرین بر اصلاحات و مرگ بر سازشکار سر میدهند کسانی که تا دیروز قفل در انجمن را میشکستند امروز به اسطوره های جنبش دانشجویی تبدیل شده اند کسانی که دروغ گفتن برایشان به مانند اب خوردن است اکنون سخن از اخلاق سیاسی میگویند یک روز قبل از برنامه تقاضای یک تریبون میکنند(اقای هادی بهادری روز قبل از برنامه تقاضای یک تریبون کرد برای تمامی طیف هویت خواه) روز برنامه ۳ تریبون ار ۵ تریبون را میگرند و در اخر هم با نعره و فحاشی برنامه را برهم میزنند و روز بعد دلیل بر هم زدن برنامه را ندادن تریبون اعلام میدارند .
اما انچه در این میان جالب بود رفتار و گفتار دوستانی بود که سعی داشتند جریان بر هم زدن برنامه را به گروهی غیر از این گروه نسبت دهند(اقای مجتبی رزمی در اظهارات خود به گروهی غیر از این گروه اشاره کرده اند واین را تایید کرده اند که گروه بسیجی حاضر در برنامه این عمل شنیع را انجام داده اند که بدور از واقعیت است)کسانی که خود بوده اند و دیده اند که این جماعت چه ها که نکردند و چه بلاها که بر سر این انجمن نیاوردند اما چشم خود را بسته اند و حقیقت را نمی بینند خود دروغ میگونند و دیگران را به اخلاق سیاسی دعوت میکنند
شاید اینجا نقطه ی پایان انجمن اسلامی دانشجویان تبریز است نقطه ای که رسیدن به ان تلخترین حادثه در دوران مبارزاتی ما باشد اما چه کنیم که ماندن و کارکردن با کسانی که زبانشان اندر حکم نیست بسیار سخت است و چند سال گذشته خود شاهدی بر این نظر است کسانی که با نابخردیشان کار را به انجا رسانیدند که نبودن انجمن بر بودنش پیشی گیرد کسانی که ما را به انجا رسانیدند که که به گوشه ای صم بکم بنشینیم و بودنمان در انجمن را نفی کنیم چرا که بودن و کار کردن با کسانی که نه از عقلانیت بویی برده اند و نه در منزلگاه منطق توقف کرده اند و همواره حریم قانون را شکسته اند جز ننگ چیز دیگری نیست.
نادر مختاری فر
منبع : روزنامه موج نو


همچنین مشاهده کنید