دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

بازماندگان اخلاق در فوتبال


بازماندگان اخلاق در فوتبال
تیم ملی فوتبال ایران در بازیهای مقدماتی المپیك ۱۹۶۴ ایستاده از چپ به راست: مرحوم محمد رنجبر، مجید جاسمیان، مصطفی عرب، مرحوم محراب شاهرخی، غلامحسین نوریان، عزیز اصلی
نشسته از چپ به راست: مرحوم عبدالله ساعدی، كامبیز جمالی، مرحوم پرویز دهداری همایون بهزادی و حمید شیرزادگان
غلامحسین نوریان، پیشكسوت فوتبال و عضو تیم ملی، متولد ۱۳۱۴ است. دوران كودكی اش در محله شهباز گذشت. این منطقه در آن زمان دارای زمین های فراوانی بود و در نتیجه بچه هایی كه در این محله زندگی می كردند از امكانات زمین بهره مند بودند و فعالیت فیزیكی و بدنی آنها خیلی زیاد بود.
در نزدیكی منزل آنها ورزشگاه شماره سه شهباز كه یك ورزشگاه دولتی بود، قرار داشت. بعد از سپری شدن دوران دبستان و ورود به مقطع دبیرستان توسط رفقایی كه داشت به باشگاه تهران جوان به مدیریت آقای فكری راه یافت و از آنجا به تیم ملی. هم دوره ای های او محسن حاج نصرالله، فریدون كدخدازاده، جلال طالبی، داود حیدری، بهرام نیكبخت، مهدی اخوی، ناصر نوآموز و خیلی های دیگر بودند كه از محله، فوتبال را شروع كردند و تا مدارج بالا در سطح تیم ملی بازی كردند. گفت وگوی ما با نوریان در خصوص فوتبال، جام جهانی و موقعیت فوتبال ایران در جهان و افق آینده فوتبال ایران است، جزئیات آن را بخوانید.
▪ چرا جذب فوتبال شدید؟
- به دلیل شرایط محیطی. تقریباً همه بچه ها به طور خصلتی و ذاتی پا به توپ هستند و در آن زمان هم كه چیز دیگری در دسترس ما نبود. حتی توپ پلاستیكی هم نداشتیم و با هر وسیله كه می شد پا می زدیم و بازی می كردیم؛ وسیله هایی مثل توپ كهنه ای و یا توپ های نیم دار.
از طریق محله و مدرسه و بعد هم از آموزشگاه جذب فوتبال شدم.
▪در كدام تیم بازی كردید؟
- من به یك تیم رفتم و تا آخر هم با آن تیم ماندم. به تیم تهران جوان رفتم و با همانها هم ماندم. بعدها تیم تهران جوان دو تیم شد یعنی تیم دارایی را هم به مدیریت محب و فكری در برگرفت. آقای فكری به عنوان پدر دوم بچه های تیم محسوب می شدند. بعد از مدتی كه در تیم تهران جوان بودم، كم كم قرار شد كه بچه ها در تیم دارایی هم به مدیریت آقای فكری كه حالا هر دو تیم را اداره می كرد بازی كنتد.
بعد از چند سالی باشگاه دارایی به دلیل تشكیلات اجرایی، بنده را به عنوان مربی انتخاب كرد. در آن زمان تیم باشگاه های ایران از لحاظ تماشاچی، موقعیت و قدرت دوبعدی بود؛ تاج و شاهین، اما با ورود تیم دارایی این دوبعدی شكسته شد و تبدیل به سه باشگاه مهم در كشور شد.تیم دارایی در همان زمان حدود ۵ تا ۶ نفر عضو تیم ملی داشت؛ افرادی مثل شكرانی، حاج نصرالله، داود حیدری، جلال طالبی، عبدالله ساعدی، مجید زرین نام و مصطفی عرب از بچه های تیم دارایی و عضو تیم ملی هم بودند.
حدود سال ۴۱ بود كه تیم دارایی به نمایندگی از تهران در مسابقات قهرمانی كشور در اصفهان، قهرمان ایران شد و در مدت كوتاهی كه تیم دارایی بازی می كرد همیشه روی سكو بود.چند سفر هم به شوروی داشتیم كه می توان ادعا كرد تیم دارایی موفق ترین تیم كشور در زمان خودش محسوب می شد.
▪ ویژگی های باشگاه داری در آن زمان چه بود كه یك تیم نوپا می توانست این چنین عرض اندام كند؟
- ببینید هر كاری كه با عشق و علاقه شروع شود پابرجاست و رشد می كند. زندگی بدون عشق بی معناست. بنابراین هر كسی كه كاری را شروع می كند اگر كارش را دوست داشته باشد، در بخش خودش رضایت خود و گروهش را فراهم می آورد. مدیر باشگاه ما آدم عاشق و علاقه مندی بود و از جیب خودش خرج می كرد با امكانات محدود آن زمان.
بچه هایی هم كه وارد باشگاه می شدند حتی پول كفش و لباسشان را هم خودشان می دادند. بنده هم كه مربی تیم دارایی شدم از خودم خرج تیم می كردم. بنده تا امروز به یادم ندارم كه از محل فعالیت در فوتبال پولی دریافت كرده باشم. فقط مبلغ ۱۰۰۰ تومان در سال ۱۳۴۳ بابت بازی ایران- هند كه تیم ایران وارد دور مقدماتی المپیك شد و با پیروزی ایران این مبلغ به همه بازیكن ها هدیه شد.در حقیقت باشگاه ها جنبه درآمدزایی نداشتند بلكه صرفاً به دلیل علاقه و عشق گرد هم آمده بودند. جالب است بگویم كه اغلب بچه های تیم ما، «هم محلی» بودند و به نوعی اكثر بچه ها با خانواده های یكدیگر آشنا و مراوده داشتند و تعصب بسیار زیادی در بین آنها وجود داشت.
تعصب نسبت به پیراهن و تیم یكی از مهم ترین تمایزات باشگاه داری دیروز و امروز است. شاید باید بگویم كه یكی از گرفتاری های تیم ملی و باشگاه داری ما در شرایط امروزه عدم تعصب نسبت به پیراهن است.
▪ عدم تعصب تیمی چه آسیب هایی را به همراه دارد؟
- وقتی به كار و اطراف خود علاقه نداشته باشید و متعصب نباشید چگونه می توانید پایبند باشید و رشد كنید.
▪ با این تفسیر شما نقل و انتقالات بازیكنان را در تیم های فعلی چگونه ارزیابی می كنید؟
- به نظر من این كار در دوره حرفه ای گری امكان پذیر است اما باید شرایطی داشته باشد. شما نمی توانید تا ماه پیش در باشگاه استقلال توپ بزنید و ماه بعد در باشگاه رقیب آن.
▪ از نظر شما این رقابت را باید یك جنگ تلقی كرد؟
- در هر صورت رقابت در آخرش یك جنگ مفهوم می یابد. البته جنگ اشكال مختلفی دارد. شما با تمام وجود باید برای یك باشگاه بازی كنید و نمی شود كه با لغو قرارداد وجودتان را برای تیم دیگر خرج نكنید. اما در باشگاه داری حرفه ای به این نكته مهم بی توجهی می شود. یعنی علاقه مندی به مفهوم تیمی، لباس، هم تیمی ها و تماشاچی ها گم می شود. این ها تأثیر خود را بر روی بازیكنان و فوتبال می گذارد و یك بازیكن ممكن است كه با همه وجود در تیمی كه حضور دارد بازی نكند و متعصب عمل نكند. بیشتر نگران پا و سرش باشد تا بازی تیمی!
▪ به نظر شما چرا مسئولان باشگاه ها به این موضوع ها علاقه و توجه نشان نمی دهند؟
- اگر شما در كارتان با تجربه باشید و زیر و بم های كار را بشناسید، حساسیت تان بالا می رود. متأسفانه مدیران باشگاه های ما بیشتر شبیه مهمان هستند! بسیاری از آنها كار را از بالا و مدیركلی شروع كرده اند و از پایین به این درجه نرسیده اند. همیشه تجربه گذشته می تواند چراغ راه آینده باشد. یكی از گرفتاری های ما این است كه هم اندیشی در حوزه فوتبال اتفاق نیفتاده است و به تازگی هم كه سمیناری برگزار شد معلوم نیست نتیجه آن چگونه شود. به نظر من این نوع نشست ها شاید بیشتر جنبه صوری داشته باشد تا عملكرد اجرایی. نتیجه چنین اعمالی وجود مشكلات فراوان است.
▪ اگر بخواهید مشكلات ساختاری فوتبال ایران را برشمارید، آنها كدامند؟
- آن قدر مشكلات زیاد است كه شاید حتی اولویت بندی آنها هم مشكل باشد. به نظر من یكی از موضوعات مهم هر تشكیلات فوتبال چه در خارج و چه در داخل باشگاه ها هستند. یك سری باشگاه های ریشه دار در ایران به دلایل متفاوت از گردونه كار خارج شدند مثل تهران جوان، دارایی، شعاع و...
▪ دلیل آن چسیت؟
- در طول زمان مسانی در راس كار آمده اند كه از علاقه و عشق كافی برخوردار نبودند و زحمتی هم برای آن رتبه و جایگاه نكشیدند و در یك كلام شایسته سالاری وجود نداشته است.
▪ اگر بخواهید مقایسه كنید، فوتبال دهه ۴۰ را با امروز، فوتبال دهه ۴۰ نسبت به زمان خودش موفق تر بوده است یا امروز؟
- به نظر من در زمان گذشته یك سری معیارهایی بود كه در دوره خودش بسیار اثرگذار و موثر بود. معنویت و اخلاقیات در فوتبال نقش بسیار ویژه ای داشت. به یاد دارم كه با تیم تاج مسابقه داشتیم، با یكی دو نفر از بچه های تاج در منزل ناهار خوردیم و در سر زمین هم جوانمردانه بازی كردیم. این نوع دوستی ها و احترام ها به شدت رایج بود. از این لحاظ خیلی آن وقت ها جلوتر از امروز بود. اما امروزه سرعت فوتبال بسیار پرشتاب شده است در حالی كه در گذشته سرعت بازیها كمتر بود. در آن زمان تعویض باشگاه در میان بازیكنان خیلی به ندرت انجام می شد.
▪ آیا فوتبال حرفه ای آسیب های اخلاقی به همراه داشته است؟
- بله. دنیای حرفه ای گری چنین مشكلاتی را به همراه دارد، زیرا پول حرف نخست را می زند و شاید در جهان سوم این موضوع پررنگتر باشد. البته باز هم بین بد و بدتر باید نظر داد، زیرا ابعاد خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی در شخصیت بازیكن به اندازه های متفاوتی تأثیر می گذارند.
▪ پشتوانه فوتبال امروز را نسبت به گذشته ضعیف تر عنوان می كنند و یكی از عوامل آن را نبود ورزش محلات می دانند. به نظر شما این موضوع در شرایط امروز چگونه باید حل و فصل شود؟
- ببینید یكی از راه هایی كه برای تیم ها بسیار خوشایند بود مسابقات دبیرستان ها و آموزشگاه ها بود. بسیاری از فوتبالیست های ملی ما عضو تیم های دبیرستانی و آموزشگاهی بودند. تهران نیز با ساختار محدود آن زمان این امكان را فراهم آورده بود كه افراد در سطح جامعه قابل شناسایی باشند. تمام مربیان و باشگاه داران به محلات و آموزشگاه ها سر می زدند و از نزدیك دست به انتخاب می زدند. یعنی یك ارتباط رو در رو وجود داشت. معلمان آموزش و پرورش كسانی بودند كه در بطن فوتبال ایران بودند. یعنی اكثر داوران خوب ما اغلب آموزش و پرورشی بودند. مدارس از جهت ارزشی و تیم داشتن و تربیت نیروها و بازیكنان خوب، بازوی قدرتمندی برای باشگاه ها محسوب می شدند. پشتوانه فوتبال آن زمان را این ها تشكیل می دادند. اما اكنون این ارتباطات وجود خارجی هم ندارد. در كنار تغییر بافت شهری و افزایش جمعیت، بروز مسائل مالی و پررنگ شدن مسأله پول بسیاری از اصالت های گذشته را از بین برده است. خیلی از باشگاه ها این چنین نگاه می كنند و بسیاری از بازیكنان هم به دلیل قراردادهای كوتاه مدت بیش از هر چیز به موضوع مالی تا نكات اخلاقی و معنوی توجه دارند. در نتیجه بسیاری از استعدادهای موجود در اثر بروز چنین ناملایماتی از بین می رود و یا به چشم نمی خورند. این یكی از آسیب های بزرگ فوتبال امروز ماست؛ مگر این كه یك بازیكنی شانس بیاورد و مورد نظر مربی باشد و یا كسی او را معرفی كند و متأسفانه كسانی كه مسئول تیم ها هستند محدود و رابطه ای می نگرند.▪چند درصد فوتبال امروز به جایگاه اخلاقیات و معنویات اختصاص یافته و چند درصد به مادیات و پول؟
- خب نمی شود متر گذاشت. اما آنچه كه مسلم است این موضوع در سطوح مختلف و نه فقط ورزش ملموس است. آن وقت ها ورزش و بزرگترها آن قدر عزیز و بزرگ و محترم بودند كه نمی شد چیزی را زیر پا گذاشت و از آن رد شد. اما امروز به هر حال جایگاه مادیات پررنگ تر است.
▪با وضعیت فوتبال امروز آینده آن را چگونه ارزیابی می كنید؟
- من همیشه آدم امیدواری بوده ام. اما عقیده دارم كه باید تلاش كرد و انرژی ها را صرف جاهایی كرد كه نیاز به اصلاح دارد. برای یك موضوع ملی، نگاه را وسعت داد و دست از رابطه سازی برداشت و پافشاری برای ایجاد روابط نامعقول را از بین برد.
باید توجه كرد كه سرنوشت و آمال یك ملت و سرنوشت جوانان بسیاری حول فوتبال رقم می خورد كه با بی توجهی به آنها لطمه آن را همگی خواهیم خورد. اگر خودخواهی ها و رفیق بازی ها را كنار بگذاریم و به دنبال متخصصان برویم و انسانهای علاقه مند كه كم هم نیستند را دعوت كنیم، به طور حتم برای رشد و توسعه جای بسیاری داریم.بروید بررسی كنید كسانی كه عمرشان صرف فوتبال شده و عاشق فوتبال بوده اند در كدام مسند، فوتبال را رهبری و هدایت كرده اند و كجا از نظرات مشورتی آنها استفاده شده است. من با اطمینان می گویم بسیاری هستند كه از سر علاقه و نه برای پول حاضرند وقت بگذارند. باید كسانی را بر سر كار گذاشت كه بی نیاز از این گونه امور باشند، در این صورت حتماً كارها درست می شود و به انجام می رسد.آیا زمان حسرت خوردن به حال دیگران به پایان نرسیده است؟ بهتر است از خودمان شروع كنیم و امور را بسازیم. امیدوارم كه مسئولانی كه قبول مسئولیت می كنند حساب فردا را هم بكنند تا وقتی با مردم رو در رو می شوند همچنان در نقش خدمتگزار در دل مردم جای داشته باشند.
▪ بحث را به جام جهانی ۲۰۰۶ می برم. این بازی ها از دید شما چه جذابیت ها و درس هایی داشت؟
- یك نكته ای را كه همیشه از كودكی به ما می گفتند رعایت دیسیپلین و انضباط در زندگی بود. البته از گفتن تا عمل بسیار فاصله است. باید بگویم آنچه كه در جام ۲۰۰۶ من دیدم وجود این دیسیپلین در امور بازیها بود كه حقیقتاً آلمانها سرآمد آن شدند. در این بازیها غیر از یكی دو بازی كه فقط چند ثانیه دیر شد باقی بازیها سر وقت برگزار شد. كسانی كه از نزدیك در بازیها حضور داشتند مبهوت چنین انضباطی شده بودند. این نكته موضوعی مهم است كه اگر ما هم در هر جایی و نه فقط در ورزش بخواهیم صحیح و خوب پیش برویم باید قائل به این انضباط شویم در غیر این صورت انرژی چندباره باید بگذاریم و تازه نتیجه هم نگیریم! نكات دیگری هم این بازیها داشت. در مبحث داوری به بعضی ظلم شد و برخی داورها فقط با تكیه بر روح قانون سعی كردند داوری كنند، اما متأسفانه عمل آنها مثبت ارزیابی نشد. داوری كه كارتهای بسیاری می كشد، نتوانسته است دیسیپلین را در زمین پیاده كند. باید بگویم برخی داوری ها فقط كتابی بود. فوتبال، زبان، نگاه و برخورد فوتبالی می خواهد. در گذشته درباره داور خوب می گفتند كه داور خوب كسی است كه با ۲۲ بازیكن برود و برگردد.
▪ چگونه این قابل اتفاق است بالاخره در زمین خطاهایی هم صورت می گیرد؟
- ببینید شخصیت و رفتار داور به بازیكن از همان لحظات آغاز بازی القا می كند كه چه قدر جای خطا دارد. داوری كه یكی را با ملایمت، یكی را با تحكم و یكی را با نگاه هدایت می كند، طبیعی است كه از قدرت روانشناسی بالایی برخوردار است. داوری به عقیده من در جام ۲۰۰۶ آن گونه كه باید دقیق و حساب شده عمل می كرد، نبود.
▪ درباره داور آرژانتینی چه طور؟
- ایشان بد سوت نزدند. درباره زیدان هم واقعاً نمی توانست جز اخراج از زمین كار دیگری كند.
▪ عمل زیدان از نظر شما قابل توجیه است؟
- خیر. زیدان بازیكن تاریخ فوتبال جهان است و از او كارهای بزرگی باید سر بزند. در دنیای حرفه ای كاری كه زیدان كرد هر چند تحت تأثیر كسی بود كه داوری بعداً درباره او حكم محرومیت هم صادر كرد اما دنیا بیشتر درباره زیدان گفتند و نوشتند تا درباره ماتراتزی! اعمال اثرگذاران تاریخ در همه رشته ها این چنین با حساسیت توسط مردم نقد و بحث می شود. در دنیای حرفه ای كم اتفاق نیفتاده است كه كسانی حتی مأمور می شوند تا یك بازیكن بزرگ را خراب كنند. بازیكنان بزرگ باید خود را برای همه جور حادثه آماده كنند. این حساسیت برای بزرگان تا این حد حساسیت برانگیز است وگرنه ممكن بود كه هر كس دیگری چنین كاری را انجام دهد اما این چنین بازتاب جهانی نداشته باشد. شما در نظر بگیرید اگر زیدان در بازی می ماند، بدون در نظر گرفتن نتیجه بازی، تمام استادیوم به احترام او برمی خاستند.
▪ ایران را در جام جهانی ۲۰۰۶ چگونه دیدید؟
- این جا دو مسأله مطرح است؛ اول این كه مردم ما به دلیل شدت تبلیغات، پیش از رفتن تیم ملی به جام جهانی به حد زیادی از تیم ملی متوقع شدند و بار سنگینی را بر دوش تیم گذاشتند. دومین موضوع، سطح بازی تیم ملی ایران هم در جام جهانی، به نظر من آن چنان كه باید از خود هزینه و انرژی بگذارند، در زمین نبود.
▪ دلیل آن چه بود؟
- به نظر من یكی دنیای حرفه ای گری است. یعنی هر قدمی برمی دارد حساب شده است. مراقب پایم باشم تا مبادا خراب و یا صدمه ببیند. یعنی آینده نگری مانع از ارائه یك بازی عالی می شود. همیشه در فوتبال گفته اند یك نفر فدای یازده نفر و یازده نفر فدای یك نفر.
یعنی عمل خطای یك نفر در كل روند بازی اثر خود را می گذارد و آسیب می رساند. همچنین متأسفانه كادر تیم ملی ما ضعیف بود چه پیش از بازیهای جام و چه در جریان آن.همه این مسائل دست به دست هم داد. تیم ما نقاط ضعف داشت كه توجهی به آنها هم نشد. ارنج و آرایش تیم به لحاظ قدرتی و توان حداكثر نبود در حالی كه می توانست بهتر طرح ریزی شود و نتایج بهتری بگیرد.در طول زمان ما بسیار شنیدیم كه این شكست درس بزرگی برای ما بود اما چرا ما درس نگرفتیم، زیرا زمان ما به پایان رسیده و دیگران مجری كار شده اند! جدیدترها توجهی به نقاط ضعف پیش ترها نمی كنند. ببینید آن افرادی كه تعویض شدند و هنوز به ایران نیامده كنار گذاشته شدند باید به بحث گذاشته می شدند تا در كنار امور مثبت آنها، عیوب آنها قابل شناسایی و سپس رفع می شد. هیچ كس فاقد عیب نیست. چرا برای هم رقیب می شویم؟ از این جاست كه ما بازنده واقعی می شویم. آشتی ملی را مدد بگیریم و با مشاركت اهالی ورزش، ورزش را به ورزشكاران واگذار كنیم و به فكر نسل جوانی باشیم كه امید به آینده فوتبال دارند.قبول كنیم كه هیچ كس كامل نیست و نحوه برخورد هایمان را منطقی تر و بزرگوارانه و مهربانانه تر كنیم تا همدیگر را جذب كنیم، نه دفع! كاری نكنیم كه در آینده كسانی هم كه تخصص دارند و حرفه ای هستند جرأت نكنند پا به میدان بگذارند.
▪درباره برانكو چه نظری داشتید؟
- من بارها این موضوع را گفتم كه مربی تیم ملی باید نقش شیخ الرئیس را داشته باشد. یعنی آدم بزرگ و مورد احترام همگان باشد و در یك كار تخصصی، متخصص باید فعالیت كند.یعنی آن فرد با توجه به گذشته و كاركردش می تواند اثرگذار شود و جذب و پذیرفته شود. در حقیقت پتانسیل خود اوست كه مقبول می افتد.یكی از مهمترین ویژگی های یك مربی، علاقه مندی او به كارش است. ایشان چهار سال در ایران بودند اما فارسی یاد نگرفتند. به نظر من یكی از بزرگترین ایرادهای وارد به برانكو همین است، یعنی ایشان تعلق خاطری به ما نداشتند. بررسی كنید آیا ایشان رابطه ای با مربیان ما داشت؟
▪ آقای نوریان با ایشان جلسه ای گذاشتند اما مربیان نیامدند.
- بله. فایده ندارد. وقتی كار از كار بگذرد كه فایده ای ندارد. باید همان ابتدا از نظرات جمعی استفاده می كرد نه وقتی به بن بست رسیده بود.
▪ اما منظورم وقتی است كه تیم به جام جهانی نرفته بود و ۶ ماه مانده بود كه بازیهای ۲۰۰۶ شروع شود. ایشان یك جلسه گذاشتند كه فقط سه نفر آمدند و در جلسه بعد هم كسی همراهی نكرد.
- بله. اما باز هم می گویم خیلی دیر عمل كرد. ایشان چند سالی ایران بودند چرا در ۵ -۴ سال چنین عمل نكرد. وقتی همه كارها شده و اعضا تعیین شدند چه ضرورتی وجود داشت.
▪ریشه این مشكلات به كجا برمی گردد؟ در كجا و چه كسی باید نظارت كند؟
- كارهایی كه فردی و انفرادی عمل می شود به طور حتم عیب بردار است. در تفكر انفرادی احتمال تحت تأثیر قرار گرفتن خیلی بیشتر است تا در مشورت.به عقیده من در كار ورزش چون قائم به فرد، عمل می شود، همیشه غلط عمل شده و خواهد شد. مدیریت را باید طوری پایه ریزی كنیم كه تا آنجا كه ممكن است خطاها و تصمیمات فردی را محدود كنیم.
مریم رضایی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید