یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


گرافیک با طعم ایرانی


گرافیک با طعم ایرانی
فرض كنیم خانواده ای تازه تشكیل هستیم و قصد خرید آپارتمانی مسكونی را داریم و به قدر وسع مان دنبال محلی به مساحت ۶۰ متر می گردیم.آپارتمانی پیدا می كنیم حداكثر دوخوابه، با آشپزخانه ای «اُپن»، كه در آن از بالكن هم خبری نیست. وسایل منزل را منتقل می كنیم و مستقر می شویم. اما همه چیز آن طور نیست كه دلمان می خواست. زندگی در چنین آپارتمانی با آنچه ما یاد گرفته ایم متفاوت است. اولین مشكل این است كه نمی دانیم لباس های شسته را كجا پهن كنیم. لگن به دست، راه پله را تا پشت بام طی می كنیم. بوی انواع غذاها در مسیر به مشام می رسد. آن بالا كه می رسیم طناب هاست كه از هر طرف بسته شده، انگار همه ساختمان را با هم شسته اند و حالا هر چه هست، پهن كرده اند تا خشك شود.وقتی بالا می رفتیم زیاد دقت نكرده بودیم، ولی در بازگشت می توان فهمید كه در هر آپارتمان چه چیزی طبخ می كنند. به واحد خود كه می رسیم متوجه می شویم بوی قورمه سبزی ناهار كه روی اجاق گذاشته ایم، در رقابتی تنگاتنگ با دیگر رایحه های مجموعه ساختمانی قرار گرفته است، از هود آشپزخانه هم كاری برنمی آید. چاره ای نیست، باید مدتی بگذرد تا به همه اینها عادت كنیم.آنچه گذشت به نوعی در دیگر جاها هم جریان دارد. قصد، گفتن تعارضات فرهنگی مان با ساختارهای زندگی مدرن نیست. منظور یادآوری آن چیزی است كه هست و بد یا خوب، با آن سر می كنیم. چاره ای هم نداریم. نمی توانیم به یك باره همه چیز را به هم بریزیم. به هر دلیلی با شكل های مختلف زندگی امروز كنار آمده ایم، ولی قورمه سبزی خودمان را هم نگاه داشته ایم. حتی اگر غذایی كاملاً فرنگی را به مجموعه غذاهایمان اضافه كنیم، به سبك خودمان طبخش می كنیم. اسپاگتی را به شیوه خودمان می پزیم و می گذاریم تا دم بكشد.
فرهنگ مقوله ای دستوری نیست كه با یك فرمان تغییر بكند. نمی توانیم مدام ایراد بگیریم كه فلان كار مطابق اصول انجام نشده است. ضرورت ها، اجبارها، توانایی ها و ناتوانی ها، عادات، رسوم و همه آن چیز هایی كه هست و نیست بر رفتارهایمان مؤثرند. حتی آن چیزی كه تمام و كمال از فرهنگی دیگر وارد زندگی ما می شود، رنگ و بویی اینجایی می گیرد، آنقدر كه ممكن است تبدیل به چیز دیگری شود.آنچه به عنوان گرافیك در جامعه ما جریان دارد شاید از منظر یك شاهد بیرونی آن چیزی نباشد كه در سرزمین مادری یعنی غرب جریان دارد. از نگاه یك فرد آرمان گرا كه معتقد است نتیجه مطلوب فقط در صورت رعایت تام و تمام اصول یك كار محقق می شود نیز آنچه اینجا اتفاق می افتد شاید فقط یك التقاط ناهنجار باشد. با این همه آنچه هست اتفاقی است كه رخ داده و قطعاً نتیجه آن چیزی است كه از ما برمی آمده است، كه اگر چیز دیگری ممكن بود حتماً تاكنون رخ داده بود.این كه ایرادهای گرافیك كشورمان را بیان كنیم بی گمان كاری ارزشمند است، ولی اگر متوقع باشیم آن چیزی كه هست نباید رخ می داده و یا می شد از همان اول جور دیگری آن را پیش برد، فقط بیان آرزوهاست.این كه گرافیكی كه در كشورمان جریان دارد، خوب است یا بد، درست است یا نادرست، كاربردی است یا نیست همه بستگی به این دارد كه برایمان قطعی شده باشد كه خوب یا بد، درست یا نادرست، كاربردی یا غیركاربردی چیست. ولی به خاطر داشته باشیم كه فرهنگ امری سیال است نه قطعی و تنها برخوردی كه می توان با آن داشت برخوردی نقادانه است. اگر این نقد بر آن مؤثر بود، مفهومش این است كه زمینه تأثیر وجود داشته و اگر نه، نمی توان بر آن خرده گرفت كه چرا نقدمان چاره ساز نبوده است.در این چند وقت اخیر، رخدادی را كه در گرافیك كشورمان «تایپوگرافی» نام گرفته به نقد نشسته ایم. اگر آن چه می گوییم مؤثر افتاد، جدای از آن كه مبتنی بر اصول باشد و یا خیر، از واقعیتی بزرگ تر حكایت می كند و آن زمینه نقدپذیری در این حرفه است، حتی اگر آنچه در عمل رخ می دهد متفاوت از آن چیزی باشد كه نقد به دنبال آن بوده است. اگر هم هیچ تأثیری نداشت، از دو حال خارج نیست، یا زمینه نقدپذیری وجود نداشته و یا نقدمان نقد نبوده كه در هر دو حال جای گله ای نیست.
گرافیكمان چه خوب و چه بد بوی اینجا را دارد. گیرم كه بوی قورمه سبزی باشد. مگر تمام زندگی مان همین بو را ندارد؟
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید