جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ثمرات تحولات سیاسی بزرگ


ثمرات تحولات سیاسی بزرگ
طوفان‌های سیاسی همواره همچون تسونامی منطقه خاورمیانه را دچار لرزه می‌کند. این را گفتم چون این روزها از اسرائیل خبر می‌رسد که ممکن است مذاکرات صلح همین روزها به نتایجی برسند.
اما سئوالی که برای من پیش آمده این است نمی‌دانم آیا می‌توانیم بر روی اظهارات اسرائیلی‌ها حساب کنیم یا خیر؟ و این که اصولا چگونه می‌توان روی حرف اسرائیلی‌ها حساب کرد؟
در هفته‌های اخیر چراغ دفاتر وزارت دفاع اسرائیل تا بامداد روشن است. موضوعی که به وضوح نشان می‌دهد پشت پرده خبرهایی است. این موضوع را من از خودم نمی‌گویم. روزنامه «یدیعوت احرونوت» در تاریخ ۳۱ اوت چنین گزارش داده است.
این روزنامه در گزارشی درباره عواقب عقب‌نشینی آمریکا از عراق نتیجه گرفته که اوضاع به شدت وخیم است و سپس اشاره می‌کند به گزارشی که وزرات دفاع اسرائیل تهیه کرده و برای «ایهود باراک» وزیر دفاع اسرائیل ارسال کرده است.
از وی خواسته شده توجه بیشتری به توان نظامی وزارت دفاع اسرائیل بکند. در تهیه این گزارش پنج مجموعه وزارت دفاع، زیر مجموعه‌های ستاد اطلاعات ارتش اسرائیل، ستاد برنامه‌ریزی ارتش، امنیت ملی اسرائیل و وزارت امور خارجه دخالت داشته‌اند.
اما پرسش مهمی که همگان به دنبال پاسخ آن هستند، این است که عقب‌نشینی آمریکا از عراق چه تاثیراتی بر منافع استراتژیک اسرائیل خواهد گذارد؟
جواب این است که این عقب‌نشینی به معنای واقعی کلمه باعث ایجاد خاورمیانه جدید خواهد شد که می‌تواند روزی روزگاری بدترین احتمال برای اسرائیل باشد.
عقب‌نشینی آمریکا از عراق همانند یک تسونامی خواهد بود که ضربه بزرگی به منطقه وارد می‌کند. زیرا این عقب‌نشینی باعث تاثیرات عمیقی بر روی هم‌پیمانان آمریکا در منطقه می‌گذرد که در این میان ضربه‌ای که متوجه اسرائیل می‌شود، بیشترین ضربه است.
پیش از این گزارشی تهیه شده بود که از کاخ سفید می ‌خواست، عقب ‌نشینی زودهنگام از عراق را در دستور کار خود قرار دهد. دلیل این ادعا، هم‌ زمانی مطرح شدن این طرح که دموکرات‌ها پیشتاز آن بودند با دادن تسلیحات کلان به اسرائیل است که بر اساس یک مدت زمان تعیین شده در حدود ۳۰ میلیارد دلار است که حدودا سه میلیارد دلار در سال می‌شود.
هم‌زمان قرارداد تسلیحاتی مشابهی نیز با عربستان سعودی منعقد شد که بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار است. این دو قرداد با هدف ایجاد زمینه برای عقب‌نشینی زودهنگام از عراق انجام شده زیرا در یک بررسی پیش‌ بینی شده در پی این عقب‌نشینی اسرائیل و عربستان بیشترین ضرر را متحمل خواهند شد.
اما در گزارشی که مواضع موجود بر سر عقب‌نشینی آمریکا از عراق را تشریح کرده سه احتمال پیش‌بینی شده است:
نخست: کشورهای عربی و اسلامی عقب‌ نشینی آمریکا از عراق را به مثابه شکست بزرگ آمریکا تعبیر می‌کنند. این موضوع سبب می‌شود، نیروها برای تشکیل جنبش‌های جهادی اسلامی با سرعت بسیار بالایی فعال شوند. به گونه‌ای که سازمان‌ها و جنبش‌های معتدل موجود در منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داده و در مقابل مواضع جنبش‌هایی که آمریکا را دشمن خود می‌دانند، تقویت ‌شود.
بنا به این گزارش بیشترین تهدید متوجه اردن خواهد شد که بیشترین اهمیت را برای اسرائیل به عنوان یک ذخیره استراتژیک که می‌ تواند میان اسرائیل و هلال شیعی فاصله‌ ایجاد کند، دارد.
با این عقب‌ نشینی همچنین جنبش‌های شیعی در کنار دیگر گروه‌های اسلامی مخالف اسرائیل، مقابل مواضع دولت اردن قرار گرفته و مواضع این کشور علیه جنبش‌های اسلامی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. به ویژه‌ این که در این میان آنچه بیشترین سود را برای برای اسرائیل از جانب اردن دارد، این است که از عبور گروه‌های معاند اسرائیلی از خاک خود به خاک اسرائیل جلوگیری می‌کند.
این گزارش پیش‌بینی کرده که عقب‌نشینی آمریکا از عراق باعث تقویت فعالیت گروه‌های فعال ضد اردنی شده و این موضوع سبب می‌شود گروه‌های شبه‌نظامی مخالف دولت اردن از درون این کشور تحریک شوند.
این در حالی است که احتمال می‌رود دولت سوریه که چندان روابطه حسنه‌ای با اردن ندارد اجازه دهد گروه‌های مخالف عمان از خاک آن علیه منافع دولت اردن استفاده کنند. هر گونه تحولی در اردن اقدامی علیه اسرائیل محسوب می‌شود به گونه‌ای که وضعیت آن را به دوران بحران سال‌های ابتدای تاسیش باز می‌گرداند.
این گزارش توصیه کرده که از نظام اردنی حمایت شود تا دولت اردن بتواند به واسطه حمایت‌های بین‌المللی و آمریکایی به حل مشکلات داخلی خود به ویژه حل بحران آب بپردازد و علاوه بر آن دستگاه امنیتی خود را تقویت کرده و کفایت خود را افزایش دهد.
این گزارش همچنین تاکید می‌کند که عقب‌نشینی آمریکا می‌تواند عنصر مهمی برای تقویت گروه‌های مقاومت فلسطینی و حزب‌الله برای حمله به اسرائیل شود. به گونه‌ای که بر اساس این گزارش عراق تبدیل به جایگاهی برای پرتاب موشک‌ به اسرائیل خواهد شد، به ویژه این که گروه‌های جهادی ممکن است به سرعت به موشک‌های دوربرد نیز دسترسی پیدا کرده و از غرب ایران اسرائیل را هدف قرار دهند.
در همین حال سوریه نیز از فشار شدیدی که از سوی آمریکا دائما متوجه آن است و حتی تهدید به حمله نظامی می‌شود، رها می‌یابد. این گزارش تاکید می‌کند، سوریه تا سال ۲۰۰۹ به تکمیل ارتش خود خواهد پرداخت و این همان زمانی است که دقیقا پرزیدنت بوش کاخ سفید را ترک خواهد کرد.
در این میان بعضی از کارشناسان که البته جزء گروه اقلیتند مخالف عقب‌نشینی آمریکا از عراق هستند . آنها معتقدند فرماندهان ارتش آمریکا در عراق به شدت با هدایت جنگ توسط آمریکا و نابودی برنامه‌های هسته‌ایش مخالفند زیرا به اعتقاد آنها این کار سبب خواهد شد ایران عملیات تلافی‌جویانه‌ای علیه مواضع آمریکا در عراق انجام دهد. به اعتقاد این کارشناسان عقب‌نشینی آمریکا از عراق باعث تقویت عملیات نظامی احتمالی علیه ایران خواهد شد.
ما در این جا نمی‌خواهیم درباره این احتمالات صحبت کنیم. زیرا آنچه در این مقاله به دنبال آن هستیم دو چیز است. نخست این که عده‌ای کارشناس وجود دارند که در قالب یک گروه تعریف شده وظیفه دارند، عواقب عقب‌نشینی آمریکا از عراق و تاثیر آن بر منافع استراتژیک اسرائیل را بررسی کنند.
دوم این که نظر کلی ناظران اسرائیلی به این احتمالات چیست. طبیعی است که ما نیز بر روی این دو هدف متمرکز شده و آن را کاملا بررسی کنیم و آن را با مصالحمان - مصری و عربی - تطبیق و مورد بررسی قرار دهیم.
قبل از هر چیز آن چه اکنون ذهن همه را به خود مشغول کرده مشکلات داخلی است که ما را از مسیر بررسی استراتژی‌ها و اهتمام عمومی به آنها حتی در میان نخبگان منحرف کرده است. امروزه هر کسی نگاهی به موضع‌های موجود روزنامه‌ها، تلویزیون‌ها و دیگر رسانه‌ها بیاندازد به وضوح به مشکلات داخلی موجود در روزنامه‌های عربی پی می‌برد.
موضوعی که ذاتا باعث شده تمام نگاه‌ها به سمت داخل باشد و کمتر به خارج از مرزهای عربی معطوف شود. متاسفانه این اهمال سبب خواهد شد ما نتوانیم آینده را به خوبی تصور کنیم. مصر مثال خوبی برای این ادعا می‌تواند باشد.
در اینجا نمی‌خواهم به معالجه مشکلات داخلی بپردازم گرچه اگر بخواهم چنین تجویزی بکنم – اگرهم تازه تجویز موفقی باشد - می‌تواند امنیت و آسایشی برای ما ایجاد کند که بتوانیم با قدوت بیشتری با تهدیدهای خارجی مقابله کنیم.
اما موضوع به همین سادگی‌ها هم نیست. نخست همین درگیری‌های داخلی است که باعث می‌شود ما از داخل در تنگنا قرار بگیریم. بدین معنا که ما نه تنها با این تحولات باعث تقویت جایگاه داخلیمان نمی‌شویم بلکه بر عکس آن را تضعیف نیز می‌کنیم و این باعث می‌شود نتوانیم اتحاد داخلی را تقویت کنیم گرچه در تخریب آن نیز گام بر نخواهیم داشت.
موضوع دوم این که مصالح استراتژی هر کشوری – به ویژه در امنیت ملی – به منافع داخلی و خارجی تقسیم می‌شود. بدین معنا که حفظ هر دوی این مصالح باعث تقویت هر دو جهت می‌شود. و اهتمام به جهتی بدون اعتنا به جهت دیگر هیچ تفاوتی با فرو کردن سر در خاک ]همانند کبک[ ندارد. نه خطری را دفع می‌کند و نه خطری را متوجهمان می‌کند اما چشمهایمان را به روی واقعیت می‌بندد.
آقایان دولتمردان مصری به فکر آینده مصر در سال ۲۰۲۰ و قاهره در سال ۲۰۵۰ هستند، غافل از این که باید در ابتدا به فکر اوضاع اقتصادی و اجتماعی و دوم چگونگی پیشبردن اهداف عمران باشیم سپس مصر را در آن سال‌ها تصور کنیم.
نمی‌دانم آیا آقایان فکری برای آینده سیاسی مصر چه در داخل و از لحاظ مسائل حیاتی و چه در خارج از لحاظ استراتژیک کرده‌اند یا خیر. به نظر بسیار غریب می‌آید که بتوان استراتژی‌ای یافت بدون این که به افکار عمومی اهمیت داد یا بدون آن جهتی را متصور بود. موضوع زمانی غریب‌تر هم می‌شود – البته غریب‌تر چه عرض‌کنم شوک‌آور و ناگهانی– اگر اساسا هیچ استراتژی نباشد.
تحولات چه بخواهیم و چه نخواهیم پیرامون ما رخ می‌دهند و هیچ تحلیل‌گری نیز نمی‌تواند نسبت به آن بی‌اهمیت باشد. زیرا به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر منافع ما اثر می‌گذارند. منظور من تنها مشکلات کمبود آب یا تغییرات زیست‌محیطی، گرم شدن زمین یا افزایش جمعیت کره‌ زمین در دوران مدرن یا انفجار جمعیت در جهان سوم نیست.
همچنین منظورم صرفا درباره تحولات منتج از نقشه سیاسی مثلا بحران داخلی آمریکا، احتمال تغییرات در صورت روی کار آمدن رئیس‌جمهوری جدید در آن کشور یا رفتن «جورج بوش» از کاخ سفید در ۱۸ ماه آینده نیز نیست.
به نظر من زمینه‌های بروز یک جنگ سرد جدید میان شرق و غرب پس از احیای قدرت سیاسی روسیه و ایجاد رابطه صلح‌آمیزش با چین از طریق پیمان شانگهای و تلاش برای ایجاد پیمانی آسیایی برای رو در رویی با ناتو به وجود آمده است.
به ویژه این که محافظه‌کاران تازه‌ای نیز در فرانسه به رهبری سارکوزی و کوشنر وزیر امور خارجه آن کشور ظاهر شده‌اند و همان طور که تا کنون ابراز داشته‌اند، مایلند که به مرکب آمریکا ملحق شده و رو در رویی آمریکا و اسرائیل در برابر ایران را تقویت کنند.
چنین تحولاتی به وضوح نشان می‌دهد که تنها چنین اتفاقی نیست که صرفا بر مصالح و انتخاب برای آینده ما اثر می‌گذارد. به نظر می‌آید، به هیچ وجه نباید استراتژی تدوین شده را فراموش کرد و آن را از مقابل چشمانمان دور کنیم زیرا تمام تحولاتی که اکنون در منطقه به وقوع می‌پیوندد تاثیر مستقیمی بر آینده نزدیک سرنوشت ما دارد، ارتباطی آنچنان نزدیک که ما را به مصالح حیاتیمان وصل می‌کند. در اینجا سئوال‌های مهم تازه‌ای به وجود می‌آید که عبارتند از:
۱) چگونه می‌توان احتمالات موجود بر سر آینده فلسطین را تصور کرد. این تحولات با چه معیارهایی حاصل شده‌اند. اگر بخواهد جدایی موجود در کرانه باختری با غزه با این وضع کنونیش ادامه داشته باشد با این تصور که یک قسمت دوست اسرائیل باشد و دومی دشمن آن، در آن وقت آیا همان طور که همگان می‌گویند، فرصتی به اسرائیل داده نمی‌شود که اسرائیل ظرف پنج سال آینده به بازسازی ارتش خود بپردازد و با هدف جلوگیری از سناریوی لبنان فکر بدی برای دشمن خود بکند؟
۲ ) تا چه زمان تحت تاثیر عقب‌نشینی آمریکا از عراق خواهیم ماند. تصورات موجود تا چه اندازه می‌تواند صحیح باشد. البته برخی نیز بر این گمانند که عراق همان طور که آمریکایی‌ها نیز می‌خواهند به سه کشور تقسیم می‌شود. البته سناریوی دیگری نیز هست و آن ایجاد جنگ داخلی میان تندروهای شیعه وسنی است؟
۳) چگونه می‌توانیم نتایج حمله احتمالی به ایران بر سر پروژه‌های هسته‌ایش را تصور کنیم. موضوع که در صورت وقوع به طور قطع اسرائیل را نخستین قدرت بزرگ منطقه خواهد کرد. تاثیر چنین واقعه‌ای هم از لحاظ محیطی و هم از لحاظ عمرانی بر کشورهای حاشیه خلیج فارس چه خواهد بود؟ جایگاه شیعیان در جهان چه خواهد شد؟ درباره قضیه فلسطین حمله به ایران چه تاثیری بر سوریه و لبنان خواهد گذارد؟
۴) تا به کی نبود انسجام عربی در برابر وقایع مختلف موجود در دنیای عرب ادامه خواهد داشت. به ویژه این که اکنون منطقه به سمتی پیش می‌رود که به دو قسمت کشورهای متحد آمریکا و اسرائیل که این روزها به کشورهای معتدل معروف شده و کشورهای دشمن آن دو تقسیم شود. چگونه می‌توان دوری سوریه را از کشورهای مصر و عربستان درمان کرد. با این هدف که به منافع استراتژیک عربی ضرری وارد نیاید؟
۵) موضع ما در برابر تحولات دارفور و احتمال جدایی جنوب سودان چیست؟ موضع اعراب در برابر تلاش آمریکا برای راه‌اندازی یک پایگاه نظامی عظیم در شمال آفریقا به بهانه مبارزه با تروریسم چه خواهد بود؟
گمان نمی‌کنم سئوالات دیگری باشد که من در این مقاله از آنها غافل شده باشم. این پرسش‌ها ما را در برابر بحران شدیدی قرار می‌دهد که علامت‌های استفهام‌آمیز بزرگی در برابرشان است. بحث‌هایی که می‌تواند رغبت برای شناخت راه اصلی برای عبور از این بحران‌ها را بهتر نشان دهد.
بحث‌هایی که امکان مواضع اشتباه را تا حدودی نشان دهد و برای اهداف و مقاصد حدودی قائل شود. اگر این مشکلات را بتوانیم به خوبی درک کنیم آن موقع می‌توانیم بفهمیم که به کدام سمت می‌خواهیم برویم.
زیرا در صورت یافتن پاسخ برای این سئوال‌ها مشکلات بزرگتر را پیش‌رو خواهیم داشت و این می‌تواند مجموعه‌ای طولانی از سئوال‌ها و پرسش‌های مخفی شده مرتبط با بحران‌های دیگر را پیش روی ما بگذارد.
فهمی هویدی
منبع : دیپلماسی ایرانی