جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هر دم برم به گریه پناه از فراق یار


هر دم برم به گریه پناه از فراق یار    آه! از جفای دشمن و آه از فراق یار!
نشگفت! اگر شکسته شوم در غمش، که هست    بارم چو کوه و روی چو کاه از فراق یار
تا آن دو هفته ماه ز من دور شد، شدست    روزم چو هفته، هفته چو ماه از فراق یار
چون جان به لب رسید و دل از غم خراب شد    تن نیز گو: ممان و بکاه از فراق یار
باری، به هیچ نوع خلاصم ز رنج نیست    گاه از فلک برنجم و گاه از فراق یار
چشمم چو صبح گشت سپید از جفای چرخ    صبحم چو شام گشت سیاه از فراق یار
هر لحظه آتشی به جگر می‌رسد مرا    خواه از وصال دشمن و خواه از فراق یار
تا کی نشیند آخر ازین گونه اوحدی؟    دل در خیال و چشم به راه از فراق یار
ای دل، تو روز وصل همین نوحه می‌کنی    معلوم شد که نیست گناه از فراق یار


همچنین مشاهده کنید