جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ای که از سیم خام تن داری


ای که از سیم خام تن داری    قامتی همچو نارون داری
در قبایی کسی نمی‌داند    که تو در پیرهن چه تن داری
تا نگفتی سخن ندانستم    که تو شیرین زبان دهن داری
تو بدان دام زلف و دانه‌ی خال    صد گرفتار همچو من داری
تو چنین چشم و ابروی فتان    بهر آشوب مرد و زن داری
زیر هر غمزه‌ای نمی‌دانم    که چه ترکان تیغ زن داری
در همه شهر دل نماند درست    تا چنان زلف پر شکن داری
زنده در خرقه‌های درویشان    چه شهیدان بی‌کفن داری
در فراق تو سیف فرغانی    می‌کند صبر و خویشتن داری


همچنین مشاهده کنید