جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

موفق شدن ساده است


موفق شدن ساده است
اکثر اوقات، وقتی کتاب‌های مرتبط با موفقیت را می‌خوانم، خاطره دختری که سال‌ها پیش در حدود یک سال هم اتاقی‌ام بود، برایم زنده می‌شود. او دانشجوی رشته زبان انگلیسی بود و از یک شهرستان کوچک واقع در یکی از استان‌های شمالی کشور به تهران آمده بود. لهجه شیرینی داشت، اما باید خیلی دقت می‌کردم تا بفهمم چه می‌گوید، چون فارسی را با لهجه به خصوصی صحبت می‌کرد و البته از مکالمه زبان انگلیسی هیچ نمی‌دانست.
در عوض هم اتاقی دیگری داشتیم که رشته او هم زبان انگلیسی بود و از همان ابتدا انگلیسی را به قول خودش با لهجه بریتیش و با تسلط نسبتا زیاد، صحبت می‌کرد.
از همان روزهای اول ترم، هم اتاقی اول گرفتار نوعی سرخوردگی و ناراحتی شد چون به زودی دریافت که از نظر مکالمه زبان خیلی خیلی عقب‌تر از همکلاسی‌های دیگرش است. اکثر هم‌کلاسی‌های او فارغ‌التحصیل سطوح بالای کلاس‌های مکالمه بودند، در حالی که او در تمام عمرش حتی در یک کلاس زبان سطح ابتدایی هم شرکت نکرده بود! از طرفی وضعیت مالی مناسبی نداشت تا بتواند در آن مقطع، چنین کاری کند... به هر صورت از همان روزهای اول رفتار او نظر مرا جلب کرده بود و حتی بعضی شب‌ها، وقتی بقیه هم‌اتاقی‌ها خواب بودند، صدای گریه او را می‌شنیدم و واقعا دلم برایش می‌سوخت، بالاخره در یکی از روزها به او گفتم: چرا تغییر رشته نمی‌دهی؟ اما او در جواب، با تعجب نگاهی به من کرد و گفت: چرا باید رشته‌ام را عوض کنم؟ من می‌خواهم گوینده اخبار خارجی تلویزیون بشوم!!
از شما چه پنهان، با شنیدن این حرف خیلی جا خوردم و با خودم فکر کردم بهتر است دیگر در کار او دخالت نکنم. چیزی نگذشت که او یک کار دانشجویی نیمه‌وقت برای خودش پیدا کرد و پس از مدت زمان کوتاهی، یک واکمن و تعدادی نوار آموزشی زبان خریداری کرد و کارش این شد که حتی در روزهای تعطیل، ساعت‌ها وقت صرف کند و با دقت به این نوارها گوش دهد و آنها را آرام با خود تکرار کند. او حتی شب‌ها در خواب به زبان انگلیسی حرف می‌زد و همین باعث شده بود اکثر هم اتاقی‌ها سر به سرش گذاشته و حتی گاهی مسخره‌اش می‌کردند، اما در پاسخ همیشه لبخند می‌زد و چیزی نمی‌گفت.
یک بار از او پرسیدم: چطور می‌توانی این طور تلاش کنی؟ او در پاسخ گفت: در شهرستان ما دخترها را خیلی زود و در سن پایین شوهر می‌دهند و چندان موافق درس خواندن دخترها نیستند، اما من هرگز دلم نمی‌خواست زود شوهر کنم و همیشه خودم را به صورت یک خانم دکتر و استاد دانشگاه تصور می‌کردم که تعداد زیادی دانشجو دارد و همیشه در حال تحقیق و مطالعه است. الان هم فقط تلاش می‌کنم تا به هدفم برسم و این تلاش واقعا برای من لذت‌بخش است. مگر کار دیگری هم جز تلاش کردن وجود دارد؟
هر چند من فقط یک سال با او هم اتاقی بودم اما در سال‌های بعد نیز گهگاهی او را در خوابگاه می‌دیدم. او پس از آن که لیسانس خود را گرفت بلافاصله در آزمون فوق‌لیسانس قبول شد و این در حالی بود که به شکل بی‌سابقه‌ای زبان انگلیسی را مثل زبان مادری صحبت می‌کرد.
یکی دو سال بعد، یکی از دوستانم گفت که بورس گرفته و در یکی از کشورهای خارجی مشغول خواندن دکترای زبان‌شناسی است، رشته‌ای که همیشه با شور و اشتیاق از آن نام می‌برد! و این در حالی بود که هم اتاقی دوم که از ابتدا به مکالمه زبان انگلیسی تسلط داشت لیسانسش را در مدت زمان طولانی‌تر از هم‌دوره‌ای‌‌هایش گرفت و با بی‌میلی دانشگاه را ترک کرد!
اصولی که هم اتاقی اول من، برای موفقیت از آنها بهره می‌گرفت و عمدتا ناخودآگاه آنها را مورد استفاده قرار می‌داد، در اکثر کتب موفقیت، به عنوان مبانی و اصولی مطمئن برای رسیدن به خواسته و هدف، معرفی و توصیه می‌شوند. همانطور که در جایی خوانده بودم: (علم موفقیت همان علم بالفعل ساختن قدرت‌های بالقوه درونی است.)این اصول به هیچ عنوان عجیب، پیچیده یا غیرقابل دسترس نیستند، برعکس، ساده و بسیار سهل‌الوصول‌اند. مهم‌ترین و شاخص‌ترین آنها بدین شرح است...
-۱ اندیشیدن به هدف‌های بزرگ -۲ پشتکار و سخت‌کوشی -۳ استفاده به جا از فرصت‌ها -۴ خواستن، توانستن است -۵ غیرممکن وجود ندارد -۶ تمرکز تمام نیرو در یک نقطه.
▪ تا بی نهایت
برای رسیدن به هدف باید...
_ برای زندگی خود هدف‌های بزرگ و متعالی انتخاب کنید، هدف‌های کوچک اگرچه دست یافتنی هستند ولی هرگز راضی‌کننده نیستند. هدف عالی و بزرگ نیازمند تلاش و کوشش بسیار است.
دانیل بارنهایم می‌گوید: (طرح‌های کوچک را رها کنید و سطح اهداف خود را بالا ببرید.)
_ شانس در واقع چیزی نیست به جز استفاده به جا از فرصت‌های پیش آمده. باید همواره جویای شانس باشیم و با تیزبینی، به فرصت‌هایی که زندگی در اختیارمان می‌گذارد پر و بال دهیم. (شانس) یعنی توانایی درک موقعیت‌ها و انتخاب بهترین‌ها. کسانی که معتقدند زندگی در مسیر مخالف خواسته‌ها و آرزوهایشان حرکت می‌کند در اشتباهند. زندگی با هیچکس سر جنگ و نزاع ندارد.
_ برای موفقیت در زندگی باید با همه وجود به گونه‌ای خلاق در جستجوی تحقق آرزوها و خواست قلبی خود باشیم و تمامی قوای ذهنی را بر روی هدف و خواسته‌مان متمرکز کنیم و همیشه این را به خاطر داشته باشیم که اگر بخواهیم و عمل کنیم، به دست خواهیم آورد.
یک ضرب‌المثل انگلیسی می‌گوید: (خواستن نه به معنای میل داشتن، آرزو کردن و امیدوار بودن، بلکه به معنای عمل کردن است.)
_ هر کاری ممکن است و غیرممکن وجود ندارد.
_ هنری فورد معتقد بود که: اگر کار را به بخش‌های کوچک تقسیم کنیم و جزء به جزء انجام دهیم، به نظر بزرگ و دشوار نمی‌آید. حتی فتح قله اورست از گام‌های ۳۰ سانتیمتری آغاز شده است!
پرداختن به یکایک کارهای کوچک و انجام آنها، در نهایت ما را به انجام کار بزرگ قادر می‌سازد!
_ همه نیرو را در یک نقطه متمرکز سازید. سخت‌کوشی به این معنا نیست که دیوانه‌وار به دنبال هدفی باشیم بلکه باید سعی کنیم با نظم و سازماندهی بر ارزش کار خویش بیفزاییم.
_ هرگز ذهن خود را با این افکار که (من عوض شدنی نیستم)، (این جوری به دنیا آمده‌ام)، (زندگی‌ام با این حرف‌ها تغییر نمی‌کند) و یا (وضع من با دیگران فرق دارد) آلوده نسازید، زیرا اندیشه منفی، همواره به نتایج منفی می‌انجامد.
▪ جمله های طلا‌یی
_ عشق صبور است، عشق مهربان است، عشق حسود، متکبر و یا خشن نیست. بر راه خود اصرار نمی‌ورزد، کج خلق و زود رنج هم نیست. از حقیقت شاد می‌شود، همه چیز را تحمل می‌کند، همه چیز را باور می‌کند، به همه چیز امیدوار است، همه چیز را تحسین می‌کند، عشق هرگز پایان نمی‌پذیرد.
_ به دست آوردن همه جهان چه سودی خواهد داشت، اگر انسان روحش را در این راه از دست بدهد!
_ قضاوت نکنید، تا قضاوت نشوید، محکوم نکنید، تا محکوم نشوید، ببخشید تا بخشیده شوید، کمک کنید تا به شما کمک کنند، با همان پیمانه که می‌بخشید، به شما خواهند بخشید.
_ هرگز امید را از کسی نگیرید، شاید این تنها چیزی باشد که دارد.
_ از شوخ‌طبعی‌ات برای خنداندن استفاده کن، نه برای تمسخر دیگران!
_ اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آورند، بهتر از آنست که سخن‌ گویی و دیگران خاموشت کنند!
_ زرنگ‌ترین انسان‌ها، صادق‌ترین آنها هستند.
_ تفریح، خوراکی است که به اندازه نان و آب برای سلامتی ضروری است و خنده نیز داروی بسیار مهمی است.
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید