جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نقش آینده ایران در منطقه، جهان اسلام و جهان


نقش آینده ایران در منطقه، جهان اسلام و جهان
تحولاتی در جبهه بندی های منطقه ای و جهانی در حال شکل گیری است. جریانات رو به رشدی که اتفاقی و گذرا نیستند، در حال گسترش اند. هر کشوری که در عمل شایستگی آن را نشان دهد می تواند به نوعی رهبری این جریان را در دست گیرد یا بخشی موثر از این حرکت باشد. در اتحادیه عرب و کشورهای اسلامی، عربستان و مصر که سابقاً متحدی همواره موافق با آمریکا نشان می دادند، مدتی است (پس از حمله آمریکا به عراق) که برای این که هویت رای مستقل خود را به آمریکا و دنیا نشان دهند، ساز مخالف زدند، اما این آهنگ متفاوت متأسفانه نه در جهت مثبت که در جهتی منفی حرکت کرد؛ تا بدانجا که صدام جنایتکار را شهید معرفی کردند و مردم مظلوم غزه را تا حد زیادی تنها گذاشتند. کمک های فکری و مالی آنان به سلفی های تندرو که بزرگترین ضربات را به پیکره اسلام ناب محمدی وارد کردند (ضربه ای که حتی دشمنان خارجی نتوانستند به اسلام بزنند) موجب شد عملاً حقیقت اسلام را که دین رحمت و عدالت است، تحریف کرده و به عنوان دین نفرت و جهالت معرفی سازند (که باید آنان را به حق بازآفرینی فرهنگ جاهلیت در دنیای امروز شمرد)، تحولی نه به مثبت که در جهتی منفی است. ملاک عمل ما در این خصوص باید همان جمله ارزشمند حضرت علی باشد که فرمود: اگر حرف حقی را حتی از دشمن خود شنیدی، بپذیر و اگر سخن ناحقی را ولو از دوست خویش شنیدی، قبول نکن. جریانات و جنبش ها و دولت هایی که در جهت مبارزه ریشه ای با ترور، تعصب و فرهنگ جاهلی گام بر می دارند، می بایست با آنان همراه شد، چنان که پیامبرمان با بسیاری از اهل کتاب چنین کرد.
در اتحادیه عرب و کشورهای اسلامی نیز جمهوری اسلامی ایران اگر شایستگی و اعتماد حقیقی خود را به ثبوت برساند، می تواند نقشی سازنده در شکل گیری جریانی جدید داشته باشد. در صورتی که این جریان قوت گیرد، امید می رود کشورهایی که تنها برای استقلال رأی به راهی غلط رفته اند، خود را با این جریان درست همراه سازند. ایران باید حلقه پیوندی مستقیم و غیرمستقیم بین این کشورها باشد. کشورهای سوریه و سودان که از قبل مواضعی همسو با ایران دارند. عراق هم در سطح دولت و هم مردم با ایران مواضع بسیار نزدیکی دارد و تنها ماندن آن در اتحادیه عرب آنان را ناگزیر به این سوی خواهد کشاند. کشور قطر که اخیراً موضعی جدید در پیش گرفته از طریق شبکه الجزیره نقشی مهم در جهان اسلام و منطقه و جهان یافته است، می بایست این تأثیرگذاری را به گونه ای مثبت تغییر دارد؛ به طوری که از طریق جریان ها و اهرم هایی، این شبکه از بلندگویی برای تندروهای تروریست به بلندگویی برای معرفی اسلام مردم سالار و متعهد و مسئول بدل شود. می توان با کمی درایت و اعتماد متقابل، بحرین و لبنان را نیز با خود همراه ساخت. ایران در هر دو کشور متحدانی دارد، اما علاوه بر آن باید به سوی جلب اعتماد با سران آنان گام بردارد و به فصول مشترک با آنان معطوف شود، نه موارد اختلاف. اگر مخالفت هایی در لبنان با دوستان ایران هست، اما رئیس جمهور لبنان انسان قابل اعتماد و منصفی است و می توان با دیپلماسی کدورت ها را دور کرد. کویت که به جریان مصر و عربستان نپیوسته است، تنها مانده و با احترام متقابل می توان نقشی سازنده به او داد. در مصر نیز برخلاف برخی سردمداران آن رژیم، مردم و برخی از احزاب نظر بسیاری مساعدی نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارند و در بلند مدت می توان به پیوستن آن به این جریان جدید خوش بین بود، به خصوص که مصر کشوری با قابلیت های بالقوه بسیار است. با کمی خوش بینی بیشتر می توان امیدوار بود که عمان و یمن نیز با اعتماد و احترام متقابل به این جریان ملحق شوند.
در میان کشورهای اسلامی نیز ترکیه، مالزی و اندونزی از قبل قابل تعریف در این جمع اند. دولت جدید پاکستان که با گروه های تندروی مذهبی و تروریست درگیر است برای حل این معضل چند ساله نیاز به کمک های دولت های همسایه به خصوص ایران و افغانستان دارد. ایران با پیوند زدن این حلقه به کشورهای آسیای منطقه می تواند به کشوری بسیار تأثیرگذار و مهمتر از آن، با نقشی سازنده بدل شود و عملاً اسلام حقیقی و انسانی را به جای اسلام ترور و جنایت جایگزین سازد.
منطقهقفقاز آبستنتحولاتجدیدیدر سطحسیاسیو حتیجغرافیاییاست؛ بخصوصحوزهقفقاز با آنچهدر پیشگرفتهشدهاستنشانمیدهد اوستیایجنوبی(ایروستان) و آبخازیا استقلال یافتهاند و گرجستانتواناییبازگشتبهشرایطپیشاز آنرا ندارد. اوستیایجنوبیو شمالی، آبخازیا و... مشترکاتزیادیاز گذشتههایدور تاکنونبا مردمما دارند و کشورمانباید این سرزمینها را بهرسمیتبشناسد و همکارهایفرهنگی، هنریو ورزشیخود را با اینمناطق برقرار کردهو توسعهبخشد؛ بازکردن سفارتی از آن ها در کشورمان می تواند فصل جدید از این ارتباط را آغاز کند. ارتباطبا دولتکردستانعراقرا نیز باید گسترشداد؛ همانطور که صرفارتباطبا ارمنستانو ترکیهو آذربایجانباعثتقویتخواستههایتجزیهطلباندر کشور نمیشود، مبادلاتو تعاملاتفرهنگیو سیاسیبا کردستاننیز چنیناست. تنها باید تلاشکرد تا سطحرفاهعمومیدر کردستانایرانتفاوتمحسوسیبا کردهایدیگر سویمرز نکند، در این صورتمشکلینخواهد بود. ایندر مورد سایر اقلیتهایقومیما نیز صادقخواهد بود. این شامل دیگر اقلیت های قومی و دینی نیز می شود. برخلاف تصورات کهنه گذشته، پایین نگاه داشتن سطح زندگی نه تنها مانع تجزیه این مناطق نمی شود، بلکه خواسته های تجزیه طلبانه را قوت بخشیده و مهمتر از آن مشروعیت می بخشد. در آسیای میانه ما مشترکات بسیاری در آن سوی مرز داریم. روح سمرقند و بخارا پس از گذشت این همه سال هنوز ایرانی است و بسیاری براحتی به زبان فارسی سخن می گویند. می بایست سطح ارتباط در این مناطق را از مسئولان به سطح مردم گسترش داد و امکانات سفرهای دوجانبه را فراهم آورد و تسهیل کرد. مردم ترکمنستان نیز با اقلیت ترکمن ما می توانند ارتباط نزدیکتر و گسترده تری داشته باشند. در آسیای میانه رسانه ها بسیار ضعیف و عمدتاً دولتی اند و در صورتی که بتوانیم آن مناطق را پوشش رسانه ای دهیم، بسیار تأثیرگذار خواهد بود و مردم تشنه اخبار و اطلاعاتی فراسوی حوزه رسمی و دولتی هستند. قضیه افغانستان بسیار پیچیده تر است و عدم توانایی حتی ابرقدرت ها در حل معضلات اساسی آنجا حکایت از مشکلاتی ریشه ای دارد که تنها با عطف بدان ها قابل حل است. طالبان تنها یک قدرت نظامی نیست، بلکه مهمتر از آن یک تفکر است؛ جهان بینی اسلامی متحجر و متعصب که به حقیقت بازآفرینی فرهنگ جاهلیت در دنیای امروز است و اسلام ناب محمدی برای نابودی آن جهان بینی آمد. از این روی رسالت ما در مبارزه با آن سنگین است و دنباله روی از راه پیامبر اکرم است. دولت افغانستان امکانات ایدئولوژیک و آموزشی لازم برای مبارزه با آن جهان بینی را ندارد. ما باید از طریق تماس با دولت افغانستان امکان تأسیس مراکزی دینی و آموزشی را که اسلام ناب محمدی را گسترش دهد، دنبال کنیم. این حرکتی است، ریشه ای و انسان ساز و از این روی زمانبر، اما اساسی و کلیدی. توجه ما در کشورهای اسلامی نباید به شیعیان آنجا معطوف باشد، این هم حوزه تأثیرگذاری ما را محدود خواهد کرد و هم موجب کدورت روابط ما با کشورهای اسلامی می شود. تأکید ما بر مشترکات دینی و معنوی مان باشد که همان راه پیامبر عزیزمان خواهد بود و اسلام انسانی و حق طلب را جانشین اسلام متحجر سازیم. اگر نجنبیم، می رود که اسلام طالبانی جهت دهی در جهان اسلام را بر عهده گیرد و جونان پاک و ساده را به گمراهی بکشاند.
با تأکید بر زندگی مسالمت آمیز تمامی اقوام، ملل و ادیان، ابتدا در کشورمان و سپس در منطقه و جهان، و با رعایت موازین حقوق بشر در راه توسعه در دنیای امروز گام برداشته، نقش پیشروی خود را ایفاء کرده و جایگاه شایسته خویش را بیابیم. با کمی برنامه ریزی می شد، چه در کشورهای آسیای میانه و منطقه و چه در کشورهای اسلامی و جهان، با ارائه نظری و عملی از همزیستی ادیان و اقوام مختلف در عصر جهانی شدن، هم بر هویت ملی صحه گذاریم و هم بر تکثر فرهنگی تأکید ورزیده، بدون این که حقوق بشر را نادیده بگیریم، درعین حالی که با سایر تمدن های جهان از ابعاد مختلف تعامل داشته باشیم و از آن ها یاد گرفته و به آن ها یاد دهیم. تشکیل مجمع مشورتی مفهوم سازی حقوق بشر در وزارت امور خارجه و تصویب روز ۱۵ مرداد به عنوان روز حقوق بشر و کرامت انسانی به یشنهاد کشورمان و تصویب قطعنامه هایی در شورای حقوق بشر سازمان ملل با تأثیرگذاری کشورمان از اقدامات بسیاری سازنده ای در همین راستاست که باید با قدرت و همت تداوم یابد.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای جامعه شناسی از تگزاس آمریکا


همچنین مشاهده کنید