شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


کیمیا


کیمیا
▪ کیمیا
▪ محصول سال ۱۳۷۳
▪ نویسنده و کارگردان احمدرضا درویش
▪ محصول شرکت پخشیران (هارون یشایائی).
▪ بازیگران: خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، رضا کیانیان، کاندیدای سیزده جایزه و برنده چهار سیمرغ بلورین از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر...
● اپیزود اول
فیلم از اتاق عمل بیمارستانی در آبادان در روز اول جنگ آغاز می‌شود. خانم دکتری دل‌نگران همسر پزشک خود، در غافلگیری و بی‌تجربگی روز اول جنگ مجبور به انجام عمل سزارین و به دنیا آوردن طفلی در اوج بمباران‌های آبادان می‌شود، ولی با وجود تلاش و ایستادگی خانم دکتر، مادر از دست می‌رود و پزشکی که در اوج حمله و بمباران آبادان تا آخرین لحظه حاضر به ترک محل کار و بیماران خود نشده با کودکی که تازه به دنیا آمده، بی‌آنکه بداند به چه دلیل مکالمه تلفنی با همسر پزشکش در سوی دیگر شهر قطع شده است سعی می‌کند با عبور از راه پرخطر محاصره نظامی و تانک‌های عراقی که سعی می‌کنند وارد آبادان شوند از شهر بیرون می‌رود.
تصویر بمباران آبادان و مقاومت جسته‌گریخته نیروهای نظامی و مردم و کوچ اجباری مردم مناطق جنگی ما را به روزهای آغازین جنگ می‌برد.
کیمیا را می‌توان شاخص‌ترین فیلم دفاع مقدس و سینمای ایران در ارتباط با پزشکان دانست. جراحی در جریان بمباران و صداهای انفجار و موج‌های ناشی از آن تا حد ویرانی اتاق عمل ادامه می‌یابد. بیتا فرهی در نقش خانم دکتر با کارگردانی احمدرضا درویش توانسته است چهره حرفه‌ای پزشکی که ناگهان از مطب آراسته خود به میدان جنگ می‌رود را به خوبی ترسیم کند.
در کیمیا، قهرمانان به تصویر کشیده‌ نشده‌اند؛ کسی با هدف و برنامه قبلی یا در نتیجه آموزش‌هایی که پس از مدتی ترتیب داده شد آماده جنگ نیست؛ حتی هنوز دشمن به خوبی شناخته نشده است.
کیمیا کارزار وجدان‌های بیدار پزشکان جامعه ما است که در هر لحظه بحران تنها به دلیل تعهد به حرفه پزشکی و مردم و انجام سوگندی که خورده‌اند به فکر نجات بیماران خود هستند. منتقدان و رزمندگان فیلم کیمیا را یکی از بهترین فیلم‌های دفاع مقدس دانسته‌اند، ولی در حقیقت فیلم با محوریت یک پزشک زن شروع می‌شود و با تأکید بر نقش زنانه او پایان می‌یابد.
لوکیشن‌ها (محل‌های فیلمبرداری) در همان محل‌های اصلی جنگ فیلمبرداری شده و سلاح‌های ارتش عراق سلاح‌های واقعی است، ولی کیمیا یک فیلم جنگی نیست، فیلمی است که زندگی مردم غیرنظامی و پزشکانی را به تصویر می‌کشد که سلاح به دست نگرفته‌اند، ادعایی ندارند، ولی در واقع در جمع اولین کمک‌رسانان به جبهه‌ها قرار می‌گیرند. در جریان فیلم از جنگ و گریزهای صحنه‌های نبرد یا تصویرهای رزمندگان خبری نیست. جنگ دستمایه فیلم و صحنه‌ای است که پزشک زنی خود را بی‌واسطه در معرض وفای به عهدی می‌داند که با ورود به حرفه پزشکی پذیرفته بوده است.
● اپیزود دوم
بخش دوم فیلم زمانی است که جنگ تمام شده و زمان بمباران و ویرانی گذشته است و آزادگان گروه گروه به کشور بازمی‌گردند. پدر کودک اول فیلم هم که همه فکر می‌کردند شهید شده جزو همین آزادگان است. پدر به محض اینکه پا به خاک آبادان می‌گذارد از همسر و کودکش جویا می‌شود.
با حسرت در ویرانه‌هایی که قبلا خانه‌اش بوده از فوت همسر آگاه می‌شود و تصمیم می‌گیرد تنها دلخوشی زندگی پس از ده سال اسارت (کودکش را) پیدا کند. جستجوها نتیجه می‌دهد و او عاقبت خانم دکتر را که اینک جای مادر کودک را گرفته است در یکی از بیمارستان‌های مشهد پیدا می‌کند.
ادامه فیلم بیشتر نقش مادر و زن را در وجود خانم دکتر به تصویر می‌کشد تا نقش یک پزشک فداکار، خانم دکتر که با از دست دادن همسرش در همان روز اول جنگ به شدت به این کودک وابسته شده است تلاش می‌کند به نوعی پدر را راضی و حتی مبلغی پیشنهاد کند، ولی رزمنده که مرحوم خسرو شکیبایی ایفاگر نقش اوست بر حق پدری اصرار می‌ورزد و تنها ثمره زندگی‌اش را می‌طلبد.
فیلم در یک فضای کاملا احساسی پیش می‌رود و بیننده را به دنبال خود می‌کشد. صرف‌نظر کردن از کودکی که با قبول خطر از میدان جنگ به در برده شده بود شاید شجاعت پیش از رویارویی روز اول جنگ را می‌طلبد.
عاقبت خانم دکتر به این نتیجه می‌رسد که اصرار او غیرمنطقی است و پدری که ۱۰ سال تمام شب و روز را به یاد و به خاطره فرزند و همسرش سپری کرده حالا باید سرپرست این کودک باشد، ولی پدر که مهر مادری خانم دکتر و فداکاری او در میدان جنگ را اینک عمیق‌تر و باارزش‌تر از دغدغه‌های سال‌های اسارت خود می‌داند بی‌هیچ ادعا یا حتی آرزویی تنها با خرید یک اسباب‌بازی زیبا و برجا گذاشتن نامه‌ای جگر گوشه خود را ترک می‌کند.
کمتر کسی بود که در آخر فیلم با خواندن نامه آن رزمنده با صدای زیبا و تاثیرگذار شکیبایی اشک به چشم نیاورد:
«تو کیمیا را در میان آتش و خون در آغوش مادرانه‌ات فشردی پس به حرمت نام عزیز مادر سلام... پاره تنم را به خدا و به مهربانی مادرانه‌ات می‌سپارم. سهم ما هم فقط یک یادت به خیر ساده....»
اشرف خالقی
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید