جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


تابستانی که خلاقیت را می کشد


تابستانی که خلاقیت را می کشد
یادش بخیر، عجب روزهای خوب و با نشاطی داشتیم. هر تابستان که می شد با بچه های محل جمع می شدیم و هر کسی کاری انجام می داد یکی تخم مرغ شانسی می فروخت، دیگری فرفره درست می کرد و یکی هم تخم مرغ آبپز و تخمه می فروخت. خلاصه هر کسی هر چیزی که به فکرش می رسید انجام می داد.
آخر سر هم، همه جمع می شدیم و بازی می کردیم. از هفت سنگ گرفته تا گرگم به هوا و بالا بلندی و... واقعاً یادش بخیر؛ عجب روزهای خوبی بود. آن قدر سرحال و قبراق بودیم که گرمای تابستان برایمان لذت بخش بود، چون باعث می شد چند ساعتی را با هم باشیم و با هم بازی کنیم، اما حالا چی؟
در یک عصر تابستان که برای رفع دلتنگی و مرور خاطرات خوب کودکی ام تصمیم گرفتم به خیابانها و کوچه محله های آن دوران باز گردم، با کمال تأسف نه تنها دلتنگی ام بر طرف نشد، بلکه غمی به وسعت تمام دوران کودکی بر دلم نشست.
انگار شهر مرده و چیزی برای مرور خاطرات سبز دوران کودکی باقی نمانده بود و هیچ اثری از کودکی نبود. با اینکه خنکای عصر بود، اما از سکوت تلخ کوچه ها این طور به نظر می رسید که هیچ کس جرأت بیرون آمدن نداشت.انگار همین دیروز بود که با دوستانم میان همین کوچه ها چه جست و خیزهایی که نمی کردیم. در افکار خودم غوطه ور بودم و داشتم به خانه باز می گشتم که همهمه و سر و صدای زیادی از یک مغازه به گوشم رسید.داخل که رفتم تعداد زیادی از نوجوانانی را دیدم که در گیم نت مشغول بازیهای رایانه ای هستند. آن قدر مشغول بازی بودند که به جز صاحب مغازه تقریباً هیچ کس دیگری متوجه ورودم نشد. هر کسی بشدت فقط سرگرم خودش بود.
بازیهای دوران کودکی حالا رنگ و بوی دیگری داشت. شاید هم طبیعی بود و باید این اتفاق می افتاد، چون از آن زمان سالهای زیادی می گذشت. شاید این طبیعی بود که کودکان امروز دیگر حواسشان به جایی غیر از بازیشان نباشد و دیگر حوصله بیرون آمدن را نداشته باشند.اگر من هم از صبح تا شب پشت رایانه می نشستم، دیگر دل و دماغ بیرون آمدن نداشتم.
داشتم این تغییرات را در نظرم طبیعی جلوه می دادم که یک روز به طور اتفاقی از رادیو تاکسی شنیدم که تفکر خلاق اکتسابی است و پژوهشگران عقیده دارند که «بازیهای رایانه ای مخل پرورش استعدادها و قدرت خلاقیت کودک و نوجوانان امروز است. آنها عقیده داشتند استفاده طولانی مدت از این بازیها باعث از بین رفتن نیروی نبوغ و کشف قدرت خلاقیت در کودکان می شود و علاوه بر این به جسم و چشم آنها نیز بشدت آسیب می رساند.» آنجا بود که تمام بافته هایم درباره طبیعی بودن تغییرات کودکان امروز از هم گسست. آن خبر باعث شد تا بیشتر و موشکافانه تر به دنبال عوامل از بین رفتن قدرت خلاقیت در کودکان و نوجوانان امروز باشم.
● از هفت سنگ تا گیم نت
تصور می کنم فراموش شدن بازیهای دوران کودکی خود می تواند یکی از علتهای مهم در کاهش و از بین رفتن خلاقیت کودکان و نوجوانان باشد، زیرا در این بازیها بود که کودکان می آموختند با هم باشند و با هم یک هدف مشترک را دنبال می کردند، در این بازیهای گروهی بود که آنها یاد می گرفتند چگونه با یکدیگر مشورت کنند و یا با هم همذات پنداری داشته باشند.
یکی دیگر از نتایج مثبت این بازیهای گروهی ایده یابی و قدرت تشخیص و تصمیم گیری در آنها بود. حتی اگر گریزی به گذشته و دوران کودکی انسانهای برجسته و موفق داشته باشیم به خوبی در خواهیم یافت که بیشتر آن انسانهای موفق، رؤیایی داشتند که در دوران کودکی آن را پایه ریزی و تجسم کرده اند و دوران کودکی را یکی از طلایی ترین دوران زندگی و عامل اصلی موفقیت خود دانسته اند. به عنوان مثال یک نمونه بسیار جالب و ملموس آن زندگی و دوران کودکی یکی از هنرمندان عرصه تئاتر و سینمای امروز است. او اشاره می کرد از همان دوران کودکی به بازی و تئاتر و نمایش علاقه زیادی داشته است و در همان دوران کودکی این گونه صحنه نمایش را برای خود به تجسم عینی می رساند که با یک جعبه و چند عدد تکه مربعهای کوچک جای بازیگران را در روی صحنه چیدمان می کرد و خود از بالا شاهد صحنه بود.
اما آنچه در دنیای امروز به چشم می خورد پیروی بی چون و چرا از برخی فرمولهایی است که اتفاقاً برای همه یکسان است.
یک نمونه آن گذراندن اوقات فراغت نوجوانان و کودکان است. تا اسم تابستان می آید این یکی از دغدغه های بزرگ والدین می شود که حالا فرزندمان را کجا بنویسیم، کدام کلاس از همه بهتر است، چگونه تمام اوقاتش را پر کنیم، چکار کنیم تا فرزندمان در این ۳ ماه تابستان از همکلاسی ها و همسالان خود عقب نیفتد و بعد از این قدم اول، نوبت به قدمهای اجرایی می رسد.
از فردای تعطیلات زنگ کلاسها به گوش می رسد، اما این بار با بوی دیگری و آن هم گذراندن اوقات فراغت در تابستانی گرم و سوزان. آخرش هم به خوبی پیداست. وقتی به انشای «تابستان خود را چگونه گذرانده اید؟» می رسیم با کلماتی کج و معوج و دستهای خسته و چشمان خواب آلوده ای مواجه می شویم که از گذراندن دوران تابستان چیزی ندارند، جز خستگی، کسالت، بی حوصلگی، بی رمقی ... بی آنکه یکی از آنها بپرسد «راستی بچه ها دوست داشتید تابستانتان را چگونه می گذراندید؟»
● از تابستان تا با هم تجربه کردن
تابستان فصل سرسبزی و زیبایی است، فصلی که مملو از انرژی و زندگی است. حتی پرندگان و حیوانات هم در این فصل به اوج سرزندگی و تلاش و پویایی می رسند. (شاید هم برای این باشد که حیوانات به واسطه بکر بودن و پا برجا بودن نیروی خدادادی و غریزه و به واسطه هماهنگی با قانون طبیعت به اوج این شادابی می رسند). اما آیا می توان گفت که «خداوند رحمان» که انسان را عزیزترین مخلوقات خود دانسته این شادابی را از مخلوق محبوبش دریغ داشته است؟!
شاید یکی از دلایل این کسالت در کودکان و نوجوانان ما این باشد که اکثر آنها خود را همه کاره و هیچ کاره می دانند. با شروع تابستان و تعطیلات انگار که بیشتر پدر و مادرها می خواهند فرزندشان همه هنرها را بیاموزد از شنا و ورزشهای رزمی گرفته تا انواع و اقسام کلاسهای هنری و آموزشی و نکته اینجاست که در اغلب این برنامه ریزیها آنچه دیده می شود بیشتر از این شاخه به آن شاخه پریدن است و گذراندن اوقات فراغت تا یادگیری یک مهارت و استمرار در آن.
اگر چه با پیشرفت فناوری و انواع بازیهای رایانه ای کودکان و نوجوانان ما از با هم بودن، با هم تجربه کردن و بازیهای گروهی و فکری فاصله چشمگیری گرفته اند، اما می توان با برنامه ریزیها و اجرای راهکارهای هوشمندانه قدرت خلاقیت و نبوغ را در فرزندان دلبندمان رشد دهیم و آن ایجاد یک فضای سالم برای بازیهای گروهی و دسته جمعی است.
حتماً هم لازم نیست امکانات و شرایط ویژه ای برای این کار داشته باشیم، زیرا می توانیم به راحتی با الگوبرداری از بازیهای دوران کودکی خودمان به این هدف برسیم و یا اینکه اصلاً از آنها بپرسیم که به راستی آنها دوست دارند که تابستان خود را چگونه بگذرانند و آنها را در رسیدن به میل مطلوبشان یاری کنیم. در این صورت است که در انشاهای آنان هم شاهد انرژی، شور، حرارت، سرزندگی و حتی ایده های بکر و دست یافتنی خواهیم بود.
الهام فتاحی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید