جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مفهومی به نام مدیریت نیروی انسانی


مفهومی به نام مدیریت نیروی انسانی
۱) گرسنگی یک نیاز فیزیولوژیکی است که بستگی به تلاش در کار دارد و مزدی که در قبال کار به دست می آید وسیله یی برای ارضای این نیاز است و همین طور نیازهای روانی، از قبیل محبت، موفقیت اجتماعی و محبوبیت که ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند و نمی توان آنها را فارغ از هم بررسی کرد.
به طور کلی ارضای نیازهای فیزیولوژیکی نسبت به سایر احتیاجات به فوریت بیشتری محتاج است و هرچند میزان این احتیاجات در افراد مختلف متفاوت باشد، به همان نسبت بر تکاپو و تلاش می افزاید.
۲) در مورد احتیاجات ایمنی باید گفت موجودات احتیاج دارند که از سرما و گرمای شدید و مواد خطرناک و شرایط مضر طبیعی در امان باشند، این احتیاجات به بقای شخص بستگی دارد و چنانچه نیروی کار از این امنیت آگاه باشد، همکاری بیشتری کرده و «نیروی محرک به کار» در او تقویت می شود. این احتیاج برخلاف احتیاجات فیزیولوژیکی(جسمانی) با ترشحات یا وضع عصبی در داخل بدن کنترل نمی شود.
۳) احتیاج به تعلق، عشق و محبت با روابط اجتماعی توسط دیگران ارضا می شود و این مهم در محیط کار و روابط اجتماعی، تکامل، نیکبختی و قبول گروهی بسیار قابل توجه است. در محیط های کار بررسی ها نشان داده که انگیزه «قبول از طرف گروه» به مراتب بیش از تشویق مادی در راندمان کار موثر است.
احتیاج به تعلق در افراد مختلف متفاوت است. بعضی تمایل شدیدی به دوستی و معاشرت دارند، برخی می خواهند بین سایرین ممتاز و برتر باشند، برخی احتیاج به کمک، حمایت و ترحم دیگران دارند و پاره یی مایلند به دیگران کمک و از آنان پشتیبانی و حمایت کنند، این جنبه های مختلف، ارتباط کاملی با تعلیم و تربیت و به عبارت بهتر پرورش اولیه فرد دارد.
۴) در مبحث احتیاج به مقام و منزلت می توان گفت که بشر نه تنها به خاطر این کار می کند که در گروه همکار مورد قبول واقع شود، بلکه مایل است در آن گروه حیثیت و مقام و اعتباری کسب کند.
مقام موقعیتی در ساختمان اجتماعی فرد است که به همراه خود وظایف، امتیازات و برتری های شناخته شده یی را برای فرد به ارمغان می آورد. در هر گروه افراد در مقامات متفاوتی قرار دارند و انسان سعی می کند خود را به مقام بالاتری برساند و مورد احترام و منزلت دیگران قرار گیرد.
ناگفته نماند که حیثیت و اعتبار یا مقام یکسان نیست. شخصی که شغل مهمی دارد، حیثیت و اعتبار او را همکارانش براساس شخصیت و برخورد او تعیین می کنند، رئیسی که مورد تمسخر و ریشخند غیرعلنی کارکنانش است با یک کارگر ساده که با سرعت و مهارت کارش را انجام می دهد و توسط همکارانش تحسین می شود، مثال بارز این موضوع است. پس حیثیت و اعتبار صرفاً بستگی به مقام و موقعیت ندارد و مقدار زیادی به شخصیت فرد مربوط می شود و طریقی که فرد برای کسب مقام اتخاذ می کند به تجربیات و شخصیت و تربیت اولیه او بستگی دارد.
اگر انسان خود را در حال پیشرفت و توسعه بداند و احساس شکوفایی کند بهترین عامل علاقه مندی به شغل در او تقویت شده است. متخصصان این مبحث به این نتیجه رسیده اند که بشر تنها یک احتیاج دارد و آن این است که قدرت های نهفته در ذهن را بیدار سازد و آنها را با مسائل جدید که نیازمند ابتکار و قدرت ابداع است بیامیزد و باعث به وجود آمدن کارهای جدید شود.
بنابراین رضایت از شغل نکته اصلی بوده؛ اگر کار و محیط آن رضایت بخش باشد فرد به اوج کامیابی، رضایت و قابلیت بازدهی می رسد و بر مدیران است که چنین محیطی را به وجود آورند. احتیاجات انسانی هرگز به طور کامل ارضا نمی شود و وقتی احتیاجات او یکی پس از دیگری ارضا شود از خود کارایی بهتری نشان می دهد، بنابراین بررسی و شناخت مسائل اساسی مربوط به انگیزه در سازمان های مختلف متفاوت است.
چه باید کرد که کارکنان یک کارخانه تولیدات شان از دیروز بهتر باشد یا کادر هر واحد بازده مطلوب تری را ارائه کند؟ بدین لحاظ مدیران و برنامه ریزان باید؛
۱) نیازهای ابتدایی را تامین ساخته و پاسخگو باشند.
۲) مطمئن شوند که احتیاجات ثانویه نیروی انسانی ارضا شده است.
۳) ارضای احتیاجات عالیه نیروی کار به عنوان عامل اصلی مورد توجه قرار گیرد.
اخیراً نظرسنجی در یک سازمان بزرگ کشور ترکیه نشان داد که ضوابط اداری و سیستم موجود در آن سازمان به احتیاجات «فیزیولوژیکی و ایمنی» در حد قابل قبول و به احتیاجات «تعلق دوستی و مقام» در حد متوسط و به احتیاج «ابراز وجود» در حد کم توجه دارد. برنامه ریزان و مسوولان اصلی این سازمان جهت بازدهی مطلوب، با توجه به آنچه آمد، اجباراً به تجدیدنظر در مدیریت نیروی انسانی خود پرداخته اند.
به طور خلاصه باید گفت انگیزه یعنی تحریک افراد به انجام کار برای رسیدن به هدف مطلوب و یکی از وظایف مدیران برانگیختن افراد است به همکاری در جهت نیل به هدف های از پیش تعیین شده.
مدیران باید بدانند به چه ترتیب در کارهای گروهی از طریق ارضای احتیاجات کارکنان خود، میل به کار در آنها ایجاد کنند و محرک های قوی به منظور تحریک به همکاری دسته جمعی فراهم سازند. انگیزه عامل موثری در تحریک افراد به همکاری دسته جمعی تا رسیدن به هدف های سازمان است و اطلاع از نظرات نیروی انسانی و توجه به آن، محرک موثری به شمار می رود.
آیا در شرایط فعلی جامعه اعم از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اداری، آموزشی و... اثر و نشانه یی از آنچه آمد مشاهده می شود؟ یا دغدغه معاش، عدم اعتماد به آینده، انتصابات و مدیریت های موقت، لرزان و برخاسته از روابط، تورم روزافزون، توسعه بی رویه تشکیلات دولتی، کوشش و صرف هم و غم برای تامین حداقل های زندگی و... جامعه را از تفکر و برنامه ریزی دور و به روزمرگی و رفع تکلیف و شرایطی که بر جامعه حاکم شده، واداشته است. به عبارت بهتر تا انگیزه و احساس مسوولیت اجتماعی در والدین و مربیان اجتماع ایجاد نشود، یعنی آنان که هر کدام به طریقی و در سازمانی به خدمت مشغولند و با نسل نوجوان سروکار دارند و تا احساس مسوولیت در تک تک افراد تقویت و نهادینه نشود و دولت این مهم را مورد توجه جدی خود قرار ندهد، فاصله کشور ما با جوامع پیشرفته کاهش نمی یابد و شرایط جامعه رو به بهبودی نخواهد رفت.
منابع؛
۱- نشریات؛ کانون علوم اداری ایران، سازمان برنامه و بودجه، سازمان امور اداری و استخدامی کشور سابق و مرکز آموزش مدیریت دولتی ۲-کتاب سازمان و مدیریت دکتر علی محمد اقتداری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید