جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بلای روز مرگی


بلای روز مرگی
جدیدترین ساخته رضا میرکریمی بعد از فیلم های تحسین شده و موفقش اثری است کاملا تجربی که در سینمای ریسک ناپذیر ایران که هر آنچه داشته اند دستمایه تولیدات جدیدشان می شود فیلمی است قابل احترام و موفق. نشان دادن روزمرگی های زندگی زنی . که نمونه های موفق و خارجی اش می شود چیزی شبیه به ( چهار ماه و سه هفته و دو روز )
به همین سادگی همان فیلمی است که قبل از اینکه فیلم باشد دلمشغولی های کارگردانی را در بر می گیرد که به دنبال ژانرگردی و ( طرحی نو درانداختن ) ایده هایش در اجرا پر می شود از تشویش و اضطراب در نیامدن و همان بلایی به سرش می آید که بر سر فیلمهایی می آید که هیچ نقطه اتکایی بر فیلمنامه ندارند و تنها امتیازشان ریز شدن در جزئیات و روزمرگی ها در قالب قاب کوچک دوربین است. آماده کردن شوهر و بچه هایش برای فرستادن به سرکار و مدرسه و شروع روزی خسته کننده و تکراری و پر از کارهای سخت و بی نتیجه برای آنکه شبی دیگر برسد و طاهره بتواند در کنار همسرش باشد و اضطراب و از هم گسیختگی روز را با او درد دل کند. مردی که حتی نمی داند برای اولین بار کی به مشهد رفته اند و حتی وقتی بویی هم می فهمد بوی سوختگی غذاست نه عطر همسرش. همسری که به بهترین شکل مراقب خانه است و بچه هایش را با بهترین امکانات سعی دارد که بزرگ کند. برایشان غذا آماده کند. بگذارد تا با دوستانشان در خانه آهنگ گوش کنند. پسرش را به کلاس زبان ببرد و بیاورد و اصلا به روی خودش هم نیاورد که پسرش خجالت می کشد از اینکه مادرش مثل بقیه مادران دوستانش متجدد نیست و روسری قرمز سرش نمی کند. او حتی سعی در باقی گذاشتن نام خوب برای خودش است. به دخترش آشپزی یاد می دهد و حتی اگر هم شده با او بر سر ندانم کاری هایش دعوا می کند. به دخترش اجازه می دهد که در کناراوبخوابد تا حس زن بودن را به دخترش القا کند و گاهی تفاوت بین کوچک بودن و بزرگ بودن و فاصله سنی شان را بهشان گوشزد کند تا بدانند در چه جایگاهی زندگی می کنند و چرا و برای چه باید مثل مادر تودار و فروتن باشند.
طاهره حتی نمای بیرونی خوبی هم دارد. به همسایه تازه وارد کمک می کند و حتی بیگودی های سرش را نیز آماده می کند برایش. به همسایه طبقه بالا برای عروسی دخترش کمک می کند و او را در چیدن سفره عقد و حتی گرفتن استخاره کمک می کند. به همسایه قدیمی اش سر می زند و رابطه های بیرونی خوبی در کلاس شعر ، با استادش دارد. طاهره از قضا شعر هم می گوید.
در میانه درست کردن چای برای همسایه و شستن ظرفها و جمع کردن خرت و پرت های آشپزخانه و تلفن زدن به دفتر استخاره کننده. طاهر با اینکه در ظاهر زنی تو دار و موقر است و همین موقر بودنش او را همه چیز تمام نشان می دهد ، اما خودش نیازمند کمکی است تا این زندگی سهل ممتنع اش را که ظاهر دلچسب و باطنی در هم ریخته دارد سرپا کند. بنا براین با بچه هایش کنار می آید. به حرفهای ریز و درشت شوهرش گوش می کند. برای او همان غذایی را می پزد که دوست دارد. و با اینکه به او برای گرفتن استخاره مراجعه می شود خودش کسی را نیاز دارد که زندگی اش را گشایش کند. اما با این همه ناآرامی به همین سادگی همان چیزی را ندارد که پاشنه آشیل اثر شده است. فیلمنامه نویسان با اینکه با تمام قدرت به ریز یک زندگی پرداخته اند و با تمامی کمال و اعتماد به نفسی که در اجرای فرمها به چشم می خورد ، فیلم همان زن بودن را ندارد که باید زائیده همین جنسیت باشد. لذا به همین سادگی بیشتر شبیه به راوی نشان می دهد که تنها ماموریتش نشان دادن ظاهر اضطراب است نه باطن آن.
فیلم مرورگر دلمشغولی های یک زن رنجور و حساس و خسته نیست.
معلوم است که نگاه فیلمنامه یک نگاه کاملا مردانه و بیرون از گوداست از یک زندگی کاملا زنانه که همان بیرون در می ماند و به هیچ وجه نمی تواند به درونیات آن دسترسی پیدا کند. همین مشکل باعث می شود که در بدو ورود همسر طاهره تمام آن همه سئوالی که در ذهن تماشاگر از به هم ریختگی روح طاهره دارد با جوابهای دم دستی از جمله سردی زندگی ختم شود و بدترین ضربه ها را از تکراری بودن صحنه های آماتور گونه ای که به هیچ وجه در اندازه های کلیت فیلم نیست بخورد. اینکه چرا باید چایی آوردن طاهره با خوابیدن شوهرش همراه باشد و همیشه بی توجهی ها به چیزهای ظاهری همچون آرایش صورت و عطر خوش بو خلاصه شود.
به هر حال این تغییر لحن آثار میرکریمی از فیلم به فیلم اش قابل ستایش است و تلاش اش برای نماندن در یک قالب داستانی قابل تقدیر. به همین سادگی همانطور که مردها را هشدار می دهد تا این بلای روزمرگی را از زنهای شان جدا کنند ، به زنها هم این امیدواری را می دهد که زندگی تنها یک اتاق خالی و چند تکه چوب و تخته برای ادامه حیات نیست.
علی نعیمی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید