جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


بهار را صدا بزن!


بهار را صدا بزن!
نفس‌های اسفند که به شماره می‌افتد، گویی روح و جانی تازه در طبیعت و انسان‌ها دمیده می‌شود.
جانی که طبیعت را زنده می‌کند و روحی که شور و شعفی خاص به شهر و کشورمان می‌بخشد. از دیرباز آغاز طبیعت بهانه‌ای بوده و هست برای جشن و پایکوبی ما ایرانی‌ها. جشنی به بهانه‌ روزی نو که به آن نوروز می‌گوییم و سالی جدید. نوروز بهانه‌ای است برای شادبودن و تمرکز بر تولد و آغازی نو. نوروز بزرگ‌ترین جشن ملی ما ایرانی‌هاست که تاثیری عمیق بر سلامت روانی جامعه دارد.
دکتر امان‌الله قرایی مقدم در این زمینه می‌گوید: «شاد کردن و شاد بودن جامعه باعث پیشرفت و توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی جامعه شده از بروز انواع آسیب‌های اجتماعی، جرم و بزهکاری، طلاق، نابسامانی خانوادگی و بسیاری مسائل دیگر جلوگیری می‌کند. در یک جامعه شاد اختلالات روحی کمتر وجود دارد و میزان رغبت تحصیلی و علاقه به کار و تولید افزایش پیدا می‌کند. شادی یک نیاز اساسی برای انسان است و در صورتی که جامعه محیط مناسب را برای برآورده‌کردن این نیاز فراهم نکند افراد جامعه برای رفع نیازشان به‌سوی جوامع دیگر روی خواهندآورد و همین امر باعث می‌شود به‌تدریج فرهنگ و ارزش‌های بیگانه رواج یابد و جامعه مسخ می‌شود.»
وی در ادامه ضمن تاکید در برگزاری جشن‌های ملی و میهنی چه از طریق رادیو و تلویزیون و مطبوعات و چه از طریق چراغانی معابر و میادین و توزیع شیرینی در خیابان یادآور می‌شود: باید جامعه را به هر بهانه‌ای شاد کرد و با صرف هزینه برای این شادی از صرف هزینه‌های سنگین برای آسیب‌های اجتماعی صرفه‌جویی کرد.
● هویت ملی پنهان در نوروز
قبل از اینکه از فواید جشن‌ها در جهت سلامت روانی جامعه سخن بگوییم، بد نیست تعریفی از فرد سالم داشته باشیم. فرد سالم از نظر روانی به کسی گفته می‌شود که اختلالی در کارکردهای روانی خود مانند تفکر، عاطفه، ادراک، حافظه، هوش و قضاوت نداشته باشد. این فرد وجود خود را پذیرفته است و خود را آن طور که هست می‌بیند و قبول دارد، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر. او با خود و محیط اطرافش رابطه صمیمانه‌ای دارد و وظایف شخصی، خانوادگی و اجتماعی خود را به نحو مطلوب انجام می‌دهد و توانمندی‌هایش را در خدمت اهداف انسانی و الهی به کار می‌برد. یکی از الزامات آنچه گفته شد، دارا بودن هویت است، هویتی که در سایه آن موارد یاد شده به شیوه‌ای صحیح معنا می‌یابد.
دکتر فربد فدایی با اشاره به اینکه هویت دارای جنبه‌های فردی، خانوادگی و ملی است در تعریف هر کدام از آنها می‌گوید: هویت فردی مجموعه‌ای از چیزهایی است که باعث تمایز یک فرد از دیگران می‌شود و در هویت خانوادگی فرد خود را با اهداف خانواده هماهنگ می‌کند.
این روانپزشک در تعریف هویت ملی هم می‌گوید: هویت ملی احساسی است که فرد خود را متعلق به یک مجموعه بزرگ می‌داند و می‌پذیرد که تنها نیست. این مجموعه برای فرد نوعی شناسایی از نظر تاریخ، اهداف و آینده است.
وی یادآور می‌شود، جشن‌ها در قالب این چارچوب قابل بررسی هستند و جشن ملی نوروز یکی از مهم‌ترین عوامل شکل دهنده فرهنگ و هویت ملی است.
اهمیت برگزاری مراسم ملی و مذهبی و به‌طور خاص جشن نوروز فقط از لحاظ رویدادی برای شادی مورد توجه نیست بلکه باید مفهومی ‌عمیق‌تر در ذهن فرد داشته باشد. این رویداد باید بین سایر افراد جامعه هم مشترک باشد تا شرکت در آن موجب هویت ملی و احساس انسجام با دیگران شود. افرادی که در جشن ملی یا مذهبی مشارکت فعالی دارند نه تنها به صورت فردی احساس شادی دارند بلکه از نظر روانی هم تقویت شده و احساس امنیت بیشتری خواهند داشت چون این افراد در عمل می‌بینند که هزاران و میلیون‌ها انسان دیگر با آنها شریک هستند. در نتیجه احساس تنهایی و بی‌هویتی در آنها از بین می‌رود و شور و نشاط و انگیزه فرد تنها به برگزاری جشن محدود نمی‌شود، بلکه این انگیزه و اعتماد و اطمینان و همبستگی گروهی در همه ایام در او وجود خواهد داشت.
اگر این جشن‌ها را از جوامع حذف کنیم، مردم آن جامعه به تدریج نسبت به هویت خود بیگانه می‌شوند و به سرعت در برابر افکار بیگانه از پا در می‌آیند. جوامعی که در آنها مراسم‌ سنتی و هویت ملی نیست و یا کم رنگ است، بسیار آسیب‌پذیر هستند و از نظر فردی هم در بین اعضا آن نارضایتی از زندگی، اعتیاد، جرم، جنایت، طلاق و مجموعه آسیب‌های اجتماعی بیشتر مشاهده می‌شود. یک نمونه بارز چنین جامعه‌ای، سیاهپوستان آمریکا هستند که اگرچه از نظر نژاد، زبان و شرایط اجتماعی یکسانند اما به دلیل نداشتن هویت قومی ‌و آیین‌های ملی مشترک که به آنها احساس یگانگی بدهد به صورت متفرق و انفرادی در برابر رویدادها از پا در می‌آیند و میزان آسیب اجتماعی در آنها بالاست.
● امیدوار باش
برخی از جشن‌ها از نظر درونی و بیرونی دارای انسجام هستند و نوروز یکی از این جشن‌هاست. نوروز از یک سو از نظر بیرونی با طبیعت و تازه شدن مجدد آن همراه است و از سوی دیگر مراسمی‌است سنتی همراه با شادی و سرور و ستایش و عشق و محبت که انگیزه را برای فعالیت بیشتر در انسان افزایش می‌دهد. دکتر فدایی در این مورد می‌گوید: شادی باعث به کار افتادن قسمتی از مراکز مغزی و افزایش آن هورمون‌های عصبی می‌شود که در تحرک و پیشرفت نقش دارند. شادی باعث رفع خستگی می‌شود و هدف‌های جدید می‌آفریند و موجب امید انسان به آینده می‌شود. این در حالی است که امید موجب تعالی جامعه می‌شود.
این روانپزشک یادآور می‌شود: فقدان جشن و سرور و شادمانی منجر به رواج رکود، افسردگی و بدگمانی می‌شود که همه اینها زمینه‌ساز آفت‌هایی از قبیل فراهم آمدن بستر برای ابتلا به بیماری‌های روانی، اعتیاد، جرم و جنایت، بی‌توجهی به خانه و خانواده و از خودباختگی در برابر بیگانگان می‌شود. خوشبختانه کشور ما از نظر فرهنگ ملی و مذهبی پر است از بهانه‌هایی برای شادی، بهانه‌هایی که به ما یادآوری می‌کنند شاد باشیم و متحد. با سرمایه‌گذاری مناسب و توجه بیشتر به این مراسم‌ بر همه جوانب زندگی ما تاثیر خواهد گذاشت و جامعه سالم از بعد روانی از نظر جسمی ‌هم سالم‌تر خواهد بود و در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره پویا‌تر خواهد شد
شهرزاد عبدیه
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید