جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تازه‌های پزشکی امروز


تازه‌های پزشکی امروز
● کشف علت کاشکسی
کاشکسی (بی‌اشتهایی و کاهش وزن) که در سرطان دیده می‌شود با چند سایتوکین به خصوص اینترلوکین ۶(IL۶) ارتباط دارد. یک گروه بین‌المللی گزارش کرده است که یک سایتوکین کمتر شناخته شده‌ی دیگر به نام سایتوکین ۱ مهارکننده‌ی ماکروفاژ (MIC-۱) نیز ممکن است در این زمینه با اهمیت باشد.
وقتی یاخته‌های سرطانی پروستات انسان را که MIC-۱ ترشح می‌کنند زیرپوست موش لخت قرار می‌دهند، موشها کاشکتیک می‌شوند. آنتی‌بادی‌های منوکلونال علیه MIC-۱ آنورکسی و کاهش وزن را از بین می‌برند. تزریق MIC-۱ نوترکیب به موشهای طبیعی و موشهای ترانس ژنیک که در معرض تجلی بیش از حدMIC-۱ قرار گرفته باشند نیز دچار کاشکسی می‌شوند.
از آنجا که MIC-۱در سرطان پروستات، کولون، پانکرآس و پستان انسان دچار تجلی بیش از حد می‌گردد، این گروه اهمیت بررسی‌های موشی را نسبت به بررسی در انسان مورد ارزیابی قرار داده است. بیماران دچار سرطان پروستات همراه کاشکسی دارای تراز بالاتر MIC-۱ وIL-۶ در خون نسبت به بیماران بدون کاشکسی می‌باشند.
اما فقط تراز MIC-۱ به طور قابل توجه و به صورت مرتبط و وابسته به دوز با کاشکسی ارتباط دارد. سرانجام، تراز MIC-۱ در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه که دچار کاشکسی هستند نیز افزایش می‌یابد. به نظر می‌رسد MIC-۱ بر کنترل اشتها توسط هیپوتالاموس تاثیر می‌گذارد.
● میزان شیوع زونا
با وجودی که برای افراد سالمند واکسن تازه مجوز گرفته‌ی زونا تجویز می‌شود ولی بعضی بیماران می‌پرسند «پیش از واکسن زدن؛ چقدر احتمال دارد زونا بگیرم؟» برای پاسخ به این پرسش، پژوهشگران اطلاعات اولیه‌ی جامع یک ایالت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و پرونده‌ی بزرگسالانی را بازبینی کرده‌اند که در آنها زونا تشخیص داده شده است.
از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، تعداد ۱۶۶۹ مورد زونا تشخیص داده شده بود. نیمی از بیماران ۶۰ سال یا بالاتر داشتند و فقط حدود ۸ درصد دچار ایمونوسوپرسیون بودند. نرخ کلی شیوع (تطبیق داده شده و انعکاسی از سن و توزیع جنسی جمعیت آمریکا) برابر ۶/۳ در ۱۰۰۰ شخص سال بود ولی این میزان با سن افزایش می‌یافت: به عنوان مثال، در بزرگسالان کمتر از ۵۰ سال حدود ۲ در هزار بود و در دهه‌ی پنجاه، شست، هفتاد و هشتاد به ترتیب به ۵، ۷، ۱۰ و ۱۲ مورد در ۱۰۰۰ شخص سال افزایش می‌یافت. حدود ۱۸% بیماران حداقل به مدت ۱ ماه درد داشتند، ۴% دچار عوارض چشمی بودند و ۳% عوارض نورولوژیک داشتند. میزان زونای راجعه ظرف ۳ سال برابر ۴/۱% بود.
● سلامت روانی کهنه سربازان
طی بررسی پیشین، پژوهشگران در سربازان و ناویانی که از جنگ عراق بازگشته و بلافاصله ارزیابی شده بودند، میزان متوسط بیماری روانی گزارش کرده بودند. طی بررسی غربالگری پیگیری، همین گروه به طور متوسط ۶ ماه پس از بازگشت به منزل دوباره مورد ارزیابی قرار گرفتند.
در میان ۸۸۲۳۵ کهنه سربازی که در تست پرسشنامه‌ای استاندارد شده‌ی کتبی و نیز مصاحبه‌های رودرروی ساخته شده شرکت کرده بودند، ۹۱% مرد، ۵۸% دارای همسر و نزدیک به دو ثلث هنوز دارای کار فعال و یک ثلث در گارد ملی یا ذخیره‌ی ارتش خدمت می‌کردند. از میان کهنه سربازان کادر فعال، فراوانی غربالگری‌های مثبت افسردگی از ۵% در ارزیابی آغازین به ۱۰% در ارزیابی‌های پیگیری افزایش یافته بود.
فراوانی تضاد بیناشخصی از ۴ به ۱۴% فزونی پیدا کرده بود. در این درصد که تعداد بالایی از نشانه‌های استرس بعد از تروما را شامل می‌شد از ۶ به ۹% افزایش یافته بود و درصد احتمال سلامت روانی از ۱۷ به ۲۷% فزونی گرفته بود. حتی میزان افزایش بیشتری در کهنه سربازان گارد ملی و ارتش احتیاط دیده می‌شد. در این دو غربالگری مرکب، میزان ارجاع (توسط طبیب یا کارمند) یا درمان بیماری‌های روانی برای پرسنل فعال ۲۰ و در کهنه سرباز احتیاط برابر ۴۲% بود.
● وزن، مرگ و میر و ناتوانی
فراوانی رو به افزایش چاقی و همراهی آن با افزایش وزن (و نیز کاهش وزن) و بالاتر رفتن میزان تمامی علل مرگ و میر، سبب شده است تا محققان رابطه‌ی میان مرگ ومیر با علت اختصاصی و شاخص توده‌ی بدنی را مورد کند و کاو قرار دهند. ایشان سنجش‌های وضعیت سلامت را که در سطح ملی استاندارد شده و از ۱۹۷۱ آغاز شده بود مورد بررسی قرار داده‌اند و تا ۲۰۰۴ پیگیری نموده‌اند.
کمی وزن (BMI کمتر از ۵/۱۸ کیلوگرم به ازای مترمربع) با بالاتر بودن قابل توجه مرگ و میر به علت بیماری غیرسرطانی و غیر قلب و عروقی (غیر CVD) همراه بود، در حالی که افزایش وزن (BMI میان ۲۵ تا کمتر از۳۰) در واقع با پائین‌تر بودن قابل توجه مرگ و میر به علت‌های دیگر همراه بود.
اما، چاقی (BMI بیشتر از ۳۰) با مرگ و میر قابل توجه بالاتر به علل CVD همراه بود ولی علل سرطان یا غیرسرطان و غیر CVD با این مورد همراه نبود. در تجزیه و تحلیل مشروح‌تر، اضافه وزن داشتن یا چاق بودن با مرگ و میر بالاتر به علت مربوط به دیابت و بیماری کلیه همراه بود.
در بررسی دوم، وزن و ناتوانی در ۹۹۲۸ بزرگسال (سن بیش از ۶۰) در فاصله‌ی ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳ و ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ سنجیده شد. شرکت‌کنندگان از نظر محدودیت در کارکرد (مثل یک چهارم مایل راه رفتن، بالا بردن وزنه‌ی ۱۰ پوندی و بالا رفتن از پلکان بدون نرده) و فعالیت‌های زندگی روزانه (ADL مثل خوردن و پوشیدن) مورد ارزیابی قرار گرفتند. فراوانی اختلال عملی و محدودیت‌های ADL در افراد چاق در دوره‌ی اول بیش از افراد طبیعی بود و این فاصله در دوره‌ی دوم بیشتر شده بود.
● کمردرد و ساده گرفتن
بسیاری از رویدادهای درد حاد کمر به خودی خود رفع می‌شود و رهنمود توصیه شده‌ی درمانی اصولاً شامل اطمینان دادن به بیمار و استفاده از استامینوفن است. اما بسیاری از پزشکان (و بیماران) به استفاده از داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی، فیزیکال‌تراپی یا هر دو روی می‌آورند. باید دید این مداخله‌های اضافی تا چه حد سودمند است.
محققان ۲۴۰ بزرگسال با شکایت کمردرد به مدت کمتر از ۶ هفته و همراه سیاتیک یا بدون آن را در یک کارآزمایی شرکت دادند.
تمامی بیماران از توصیه‌های لازم و استامینوفن استفاده کردند. افزون بر این، بیماران به صورت تصادفی از دیکلوفناک، مانیپولاسیون فقرات، هر دو یا هیچ کدام استفاده نمودند که این امر به صورت طرح فاکتوریال دارونما- شاهد انجام شد. مانیپولاسیون فقرات شامل ۲ یا ۳ جلسه‌ی فردی هفتگی با هدف شل کردن فقرات و مفاصل لگن بود. مانیپولاسیون دارونما شامل استفاده از درمان با اولتراسون ضربانی خاموش بود. استفاده از دیکلوفناک و مانیپولاسیون موجب تسریع بهبودی نشد.
بیمارانی که از مداخله‌های اضافی دوگانه استفاده کرده بودند سریع‌تر از افرادی که از این دو روش سود برده بودند، بهبود نیافتند. به غیراز یک رویداد منحصر به فرد آلرژی نسبت به دیکلوفناک، هیچ حادثه‌ی خطرناکی گزارش نشد.
● کی بورد و CTS
بسیاری از طبیبان معتقدند که فعالیت بیش از حد مچ و ساعد به ویژه روی کی‌بورد Keyboard با افزایش احتمال سندرم تونل کارپ (CTS) همراه است. محققان سوئدی پتانسیل این همراهی را در ۲۰۰۳ بزرگسال در سن کار که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند و پرسشنامه‌ی وضع عمومی تندرستی را تکمیل کرده بودند و شامل سوالاتی در ارتباط با نشانه‌های CTS، کار کردن و مسایل دموگرافیک بود، محاسبه کردند. هر ۳۰۱ شرکت‌کننده‌ای که نشانه‌های محتمل CTS را گزارش کرده بودند برای ارزیابی بالینی دعوت شدند، در نهایت در ۲۱۹ نفر تست هدایت عصبی انجام شد.
براساس یافته‌های هدایت عصبی، در ۹۷ نفر CTS تشخیص داده شد (فراوانی کلی ۸/۴%). فراوانیCTS در آن عده که کار روزی ۱ ساعت با کی‌بورد را گزارش کرده بودند برابر ۱/۵% و در آن عده که کمتر از یک ساعت یا بیشتر کار کرده بودند برابر ۷/۲% بود که اختلافی قابل توجه بود (نسبت فراوانی تطبیق داده شده برای استفاده‌ی بیشتر ۵۵/۰ بود).
● پراواستاتین و بیماری کبد
طبق اطلاعات رسمی حاصل از تجویز، استفاده از استاتین‌ها در بیماران مبتلا به بیماری فعال کبد یا افزایش دائمی و بدون توجیه ترانس آمینازهای سرم ممنوع است ولی آیا این مورد عدم استعمال را نباید در بعضی موارد نادیده گرفت؟ برای حل این مساله، پژوهشگران ضمن انجام یک کارآزمایی با حمایت مالی کارخانه، ایمنی پراواستاتین را در ۳۲۶ بیمار مزمن کبد که به خوبی جبران شده بود مورد بررسی قرار دادند، بسیاری از این بیماران به بیماری کبد چرب غیرالکلی (۶۴%) یا هپاتیت مزمن C(۲۵%) دچار بودند. بیمارانی که دارای تراز ترانس آمیناز بیش از ۵ برابر مقدار بالایی طبیعی، افزایش بیلیروبین یا پائین بودن ترازآلبومین، پائین بودن پلاکت، طولانی بودن زمان پروترومبین یا سیروز پیشرفته بودند از بررسی حذف شدند.
بیماران به صورت تصادفی پراواستاتین (۸۰ میلی‌گرم) یا دارونما دریافت داشتند. نقطه‌ی پایانی ایمنی اولیه عبارت از دو برابر شدن حد بالای طبیعی آلانین آمینوترانسفراز (برای آنها که در ابتدا ALT طبیعی داشتند) یا دو برابر شدن ALT (در آنها که در ابتدا ALT طبیعی بود) بود.
در طول مدت ۳۶ هفته درمان، نسبت دم افزون بیمارانی که به این نقطه‌ی پایانی رسیدند در واقع در گروه پراواستاتین کمتر از گروه دارونما بود (۸ در برابر ۱۳%) که اختلاف قابل توجهی نبود. عواقب بررسی در کبد چرب غیرالکلی و زیر گروه هپاتیت C مزمن‌یکسان بود. هپاتوتوکسیسیته‌ی واضحی ‌بروز نکرد.
● یافته‌های تصادفی MRI
غالباً در تصویر سازی تشدید مغناطیسی به یافته‌های اتفاقی برخورد می‌شود که از نظر بالینی دارای توجیه متفاوت می‌باشند. طی یک بررسی همنوا براساس جمعیت، ۲۰۰۰ نفر ۴۵ ساله یا بیشتر به شکل معمول MRI مغز شدند.
یافته‌های شایع عبارت بود از انفارکتوس بدون علامت مغز (۲/۷%)، آنوریسم سربرال (۸/۱%)، تومورهای خوش خیم که اصولاً شامل مننژیوم، شوانوم دهلیزی و آدنوم هیپرفیز بود (۶/۱%). کیست‌های آراکنوئید (۱/۱%) و مالفورماسیون Chiari نوع اول (۹/۰%) کمتر شایع بود. گلیوم متاستازهای متعدد سربرال و هماتوم مزمن سوبدورال، هر کدام در یک مورد دیده شد. تنها در دو بیمار که هر دو دچار از بین رفتن شنوایی بودند، نشانه‌هایی در ارتباط با یافته‌های MRI داشتند.
در دو بیمار عمل جراحی انجام شد: بیمار مبتلا به هماتوم سوبدورال و شخصی که دارای آنوریسم ۱۲ میلی‌متری بود (آنوریسمی که به صورت اتفاقی‌تر یافته شده بود کمتر از ۷ میلی‌متر بود). بیش از ۹۵% بیماران دارای ضایعات ماده‌ی سفید بودند که بنا به فرض حاکی از بیماری عروقی زیربالینی بود. حجم این ضایعات با افزایش سن زیاد شده بود.
منبع : هفته نامه پزشکی امروز


همچنین مشاهده کنید