جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


فرش قرمز


فرش قرمز
۱) روز/ داخلی/ یک آشپزخانه
(جولیا، جسی و جان) دور یک میز نشسته اند و مشغول پاک کردن سبزی هستند. آن طرف تر جیم جلوی ظرفشویی ایستاده و مشغول ظرف شستن است. صورتش دیده نمی شود و به نظر می رسد که عینک آفتابی به چشم دارد.
جولیا: مالنتینو بود؟
جسی: به گمونم!
جان: نه بابا مالنتینو چیه؟ گلچه دابانا بود مطمئنم.
جولیا: حالا هرچی... پاپییون گنده اش... اه اه...
جان: آره گفتی...اه اه خیلی یوقور بود...
جولیا: ها؟..!نه...سبزی هارو میگم... همه اش پلاسیده است...
جان:آها...آره.
جسی: جان! از تامی سبزی فروش گرفتی؟ نگفتی شمبلیله بذاره؟
جان: گفتم اتفاقا...به این تامی سبزی فروش که نمیشه حرف زد... از آدم طلبکاره...
جولیا: دستت درد نکنه، زحمت شده برات!
جان: نه بابا خواهش می کنم... راستی جنی رو دیدین؟
جسی:کدوم جنی؟
جان: جنی دیگه...فرام د بلاک!
جسی: (میخندد)... آها... آره... ذلیل مرده! هر چی نپوشه هم بهش میاد!
جان: اتفاقا چه قدر بهش میومد!
جولیا: یعنی هیچی نپوشیده بود؟!
جسی: نه جونم... نه دیگه اونقدر...
جان: اتفاقا خیلی بسته بود لباسش...
جسی: آره...
جولیا: اه اه اه...!
جان: چی شد؟
جولیا: یه پرگیشنیز هم نذاشته...
جیم که تا الان ساکت بوده ناگهان برمی گردد، موهایش آشفته است و عینک آفتابی به چشم دارد و پیش بندی بسته، به ساعتش اشاره می کند.
جیم: رد کارپت... رد کارپت تا ۲دقیقه دیگه شروع می شه...
جولیا: ا...چرا زودتر نگفتی جیمی؟... پاشین... پاشین بریم جلوی تلویزیون...
جسی: پس سبزی ها چی؟ هنوز تموم نشدن...
جان: خب سبزی رو هم ببریم اونجا پاک کنیم. هم رد کارپت ببینیم هم سبزی پاک کنیم.
جولیا: زحمتتون شد... ببخشید تورو خدا...
جسی وجان: نه بابا این چه حرفیه؟
جولیا: جیمی اومدنی ۳تا قهوه بیار بی زحمت... واسه خودت هم بیار اگه می خوری!
هرسه سبزی ها را از روی میز آشپزخانه جمع می کنند و در مقابل دیده گان جیم که بشقابی در دست دارد از آشپزخانه خارج می شوند. تصویر فید می شود.
۲) شب / داخلی/ سالن مراسم اسکار
تصویر باز می شود. صحنه خالی است و فقط یک میکروفون با پایه، در وسط آن دیده می شود. صدای گوینده سالن که با هیجان حرف می زند، شنیده می شود.
صدای زن: و اسکار تعلق می گیرد به... ووودی ی ی آآآلن ن ن.....
صدای تشویق حاضرین در سالن شنیده می شود. در نمایی جمعیت حاضر درسالن را می بینیم که ضمن کف زدن در گوش هم زمزمه می کنند. «وودی آلن» هنوز به روی صحنه نیامده; صحنه را می بینیم که همچنان خالی است. پس ازمدتی گوینده زن گلویش را صاف می کند و دوباره آلن را صدا می زند.
صدای زن: بله... اسکار تعلق می گیرد... به... وووودی ی ی ی... آآآآلن ن ن ن...
همهمه ای در سالن افتاده. صدای کف زدن حاضرین شنیده نمی شود. صحنه همچنان خالی است. ناگهان صدای سوت و کف حضار بلند می شود. تشویق ها شدت می گیرد. «وودی آلن» را می بینیم که روی صحنه می آید. کت و شلواری مشکی پوشیده و پاپیون زده، مجسمه اسکار در دستش است. حاضرین در سالن را می بینیم که با بهت ایستاده اند و کف می زنند. «وودی آلن» روی صحنه است و دست تکان می دهد. ضمن ابراز احساسات به سمت میکروفون می رود و نگاهی به مجسمه اسکار می اندازد.
صدای زن: بله... ووودی ی ی ی ی... آآآآآلن ن ن ن ن...
دود سفیدی صحنه راپوشانده. صدای تشویق ممتد حاضرین همچنان شنیده می شود. «وودی» خود را برای سخنرانی آماده می کند. دود صحنه بیشتر شده. «وودی» به میکروفون نزدیک شده و روبه دوربین لبخند می زند. دراین لحظه «وودی» ناپدید می شود. صدای فریاد حاضرین بلند شده و تصویر درمیان دود سفید محو می شود. تصویر در دود سفیدی بازمی شود. تصویر روی یک صندلی خالی قرمزرنگ که روی آن شماره ۱۴ حک شده، ثابت است. صدای گوینده سالن شنیده می شود.
صدای زن: و اسکار تعلق می گیرد به... وودی ی آآلن ن.....
تصویر همچنان روی صندلی ثابت است. در پس زمینه صدای ساکسیفون شنیده می شود. دود کمتر شده و پس از چند لحظه، تصویرمحو می شود.
۳) شب / داخلی/ سالن مراسم اسکار(ساعتی بعد)
«مایکل مور» را می بینیم که پشت تریبون می آید. کمی عصبانی به نظر می رسد. با هیجان حرف می زند.
مایکل مور: من نه اسکار می خوام، نه کن، نه برلین!من... تو رو می خوام، تورو می خوام، اونارو نمی خوام...
در این لحظه صدای سرفه خانمی از بلندگوی سالن شنیده می شود.
صدای زن: مستر مورر...
مایکل ناگهان به خود می آید و با اعتماد به نفس ادامه می دهد.
مایکل مور: بله... ببینید من نمی خوام خیلی وقتتون رو بگیرم فقط می خوام بگم که...(ناگهان صدایش اوج می گیرد) آکادمی در خطره... من برای آکادمی احساس خطر می کنم... این داوری ها یا بهتره بگم ناداوری ها حیثیت نداشته آکادمی رو زیر سوال می بره... شیم آن... شیم آن...
همهمه ای در سالن افتاده، صدای زن دوباره حرف های مایکل را قطع می کند.
صدای زن: مسترمورر...پیلیز... یورتایم ایز...
مایکل حرف های زن را قطع می کند و با حرارت بیشتری ادامه می دهد.
مایکل: اجازه بدین خانوم محترم... اگه دموکراسیه پس اجازه بدین حرفم تموم شه...البته من که می دونم تموم این حرفا بهانه ست، بهانه های...بله... من از اون دبلیو بوش بیشتر از این انتظار ندارم... با اون هم حرف دارم...ببینید... من، خودمن، هیچوقت اون اسکار بولینگ رو فراموش نمی کنم...اصلا من از بچگی دوست داشتم بزرگ بشم، اسکار بگیرم... که شدم و گرفتم... اما حالا با این داوری ها... حاضرم...حاضرم اسکارم رو... خانوم ها! آقایون! من احساس خطر می کنم...من برای آکادمی...
صدای دست زدن حاضرین در سالن را می شنویم. مایکل احساساتی شده.دوباره:
صدای زن: مسترر مورر...یو آر نات این د پروگرام اند آلسو یور تایم ایز اوور...مسترمور پیلیز...
مایکل کاملا احساساتی شده. تشویق ممتد حضار شنیده می شود. مایکل کمی آرام تر شده، ادامه می دهد.
مایکل: تمام صحبت من همین بود...من برای آکادمی نگرانم... برای هنر نگرانم...(صدایش بلندتر می شود) برای هنرمندان متعهدی که شبانه روز تلاش می کنند تا شما لذت ببرید، نگرانم... بله... و می دونم که همه اینها به سیاست های غلط دولت برمی گرده...این دولت...(مایکل عصبانی است، به دوربین خیره می شود و ادامه می دهد) آقای بوش! شیم آن یو... شیم آن یو آقای بوش...!
دوباره صدای زن را می شنویم که حرف های مایکل را قطع می کند. زن کاملا عصبی به نظر می رسد و با زبانی متفاوت از قبل و ناآشنا، حرف می زند. همزمان دو مرد قوی هیکل با لباس شخصی را می بینیم که به روی صحنه می آیند و زیربغل مایکل را می گیرند و او را به پشت صحنه هدایت می کنند. مایکل کمی مقاومت می کند اما با صدای تشویق حضار، ضمن ابراز احساسات به آنها به سمت پشت صحنه می رود.
صدای زن: بینندگان محترم، حضار گرامی، ضمن عرض پوزش از وقفه به وجود آمده اسکار شما را به دیدن ادامه این برنامه دعوت می کند.
۴) شب / داخلی/ سالن مراسم اسکار(ساعتی بعدتر)
نماهای زیر پشت سرهم دیده می شود:
▪ چراغ های سالن خاموش است. در پرده بزرگ سالن صحنه هایی از تعدادی از فیلم هایی که موریکونه آهنگساز آنها بوده به همراه موسیقی متن شان نشان داده می شود. با پایان یافتن تصاویر سالن روشن می شود. صدای تشویق حاضرین شنیده می شود.
▪ کلینت ایستوود پشت تریبون ایستاده، اسکاری در دست دارد و مشغول صحبت است.
ایستوود:... او آهنگساز اولین فیلمی بود که من بازی کردم...
▪ سالن تاریک است. انیو موریکونه را می بینیم که در جایگاه ویژه به همراه همسرش نشسته. خواننده زنی که صدایش به وضوح! شنیده نمی شود! روی صحنه مشغول خواندن است. موریکونه احساساتی شده و کمی مضطرب به نظر می رسد.
▪ انیو موریکونه به روی صحنه آمده. هیجان زده است و بغض کرده. او اسکارش را به پاس یک عمر فعالیت مستمر در زمینه آهنگسازی از ایستوود دریافت می کند. می بینید که همه چیز می تواند منطقی و نرمال اتفاق بیفتد; نه غلا... اهم....! نه!!
۵) شب / داخلی / سالن مراسم اسکار(ساعتی بعدتر تر)
صحنه خالی است. ال گور رامی بینیم که جلوی میکروفون روی صحنه ایستاده. صدای گوینده سالن را می شنویم که شمارش معکوس را آغاز می کند.
صدای زن: سه، دو، یک... اکشن...
ال گور: اکشن نه! ما با اکشن مخالفیم دوستان! ما با هرگونه اکشن مخالفیم...
صدای تشویق حاضرین بلند می شود.
ال گور: خواهش می کنم دوستان... شب بخیر، امیدوارم تا اینجای برنامه بهتون خوش گذشته باشه... در ابتدا از آکادمی به خاطر زحمات بی شائبه ای که برای این مراسم کشیدن و همینطور از این که این فرصت رو در اختیار من قرار دادن تشکر می کنم.
صدای تشویق حاضرین بلند می شود.
ال گور: ممنونم دوستان... ما امشب اینجا جمع شدیم تا...
گور یک لحظه حرف هایش را فراموش می کند. صدای تشویق حاضرین شنیده می شود. گور ادامه می دهد.
گور: دوستان من... اینجا مراسم اسکاره...
صدای تشویق حاضرین شنیده می شود.
گور: ما در دموکراسی کامل...
صدای تشویق حاضرین شنیده می شود.
گور: ما در دموکراسی کامل اینجا جمع شدیم تا به همه... به همه بدخواهان و جنگ طلبان...
در این لحظه صداهای نامفهومی از پشت صحنه شنیده می شود که حواس گور را پرت می کند. گور آشفته است اما ادامه می دهد.
گور: بله دوستان... دموکراسی... به دموکراسی رای بدین... به ما رای بدین تا پس از انتخابات اسکار رو در دموکراسی کامل در فضایی باز، در دشت، در کوه، در دموکراسی...
صدای تشویق حاضرین شنیده می شود.
گور: داشته باشیم.
صدای تشویق حاضرین شنیده می شود.
گور: من نمی خوام....
این بخش را دو بار می بینیم تا اثرگذاری آن بیشتر شود:
▪ صدای پشت صحنه واضح شنیده می شود. صدای مایکل است.
صدای مایکل مور: شیم آن یو بوش...! شیم آن یو دبلیو...!
گوینده سالن دستپاچه سخنان آنها را قطع می کند.
صدای زن: پیام های بازرگانی تموم شد آقایان! تقاضا می کنم...
گور به دوربین خیره شده و لبخندی می زند.
▪ از پشت صحنه صدای مایکل به وضوح شنیده می شود.
صدای مایکل مور: شیم آن یو بوش...! شیم آن یو دبلیو...!
صدای زن: پیام های بازرگانی تموم شد آقایان! تقاضا می کنم...
در این لحظه دوربین به سمت تماشاگران برمی گردد. آنها را می بینیم که به صحبت با هم مشغول هستند. دوربین با تکان هایی دوباره به سمت سقف سالن مراسم برمی گردد و در این تکان ها تصویر فید می شود.
نویسنده : آرش یعقوبی
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید