جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


عصر یخی


عصر یخی
سینمای روسیه به لحاظ تاریخی به سه دوره تقسیم می شود؛سینمای امپراتوری روسیه (۱۹۱۷-۱۸۹۶)، سینمای شوروی (۱۹۹۱-۱۹۱۷) و سینمای کنونی روسیه فدرال (۱۹۹۱). آنچه در این مقاله مورد مرور قرار می گیرد بررسی اجمالی سینمای روسیه در سال های پس از فروپاشی شوروی است. ظهور آندری زویاگینتسف در سال های اخیر روسیه پس از چندین سال رکود و انفعال، یک بار دیگر نام روس ها را در عرصه سینما مطرح ساخت. از کارگردانان شامخ و بزرگ دیگر این کشور، الکساندر سوکوروف (-۱۹۵۱) است. سوکوروف به نسل نیکیتا میخالکوف، الیم کلیموف و آندری تارکوفسکی تعلق دارد؛ سوکوروف در آغاز راه بیشتر به آثار مستند و تجربی پرداخت، لذا شناخت و معرفی او به جامعه سینما عملاً در آغاز دهه ۸۰ به وقوع پیوست.کشوری با پیشینه سینمایی درخشان روسیه، متاسفانه هنوز پس از رهایی از خفقان سال های کمونیستی نتوانسته است آنچنان که باید، جایگاه واقعی خود را در این متد بیانی هنر مطرح سازد و همچنان سینمای معاصر روسیه هرازچندگاهی با اندک شمار آثار کارگردانان نسل پیشین دوباره مطرح می شود.
● سینمای روسیه
کارگردانانی که در دوران اتحاد جماهیر شوروی فعالیت داشتند، به سه دسته تقسیم می شوند؛ یک دسته که به خواسته و تکلف های حکومت کمونیستی تن دادند و مطابق با مولفه های مورد نظر آنها فیلم ساختند، دسته دیگر آنهایی بودند که در جهت فضای هنری، اندیشه ها و افکار منطقه یی و زادگاهی خود مبادرت ورزیدند و ناخواسته نقشی انقلابی را در جهت انکار اساس و بنیان حکومت پیدا کردند و دسته سوم آنهایی بودند که با نگاهی فرامرزی به سینما به عنوان ماوایی برای بیان ذهنیات خویش نگاه می کردند و لذا از حیث هنری توجه مخاطبان بسیاری را به خود جلب کردند. بخش قابل تامل سینمای کنونی روسیه - به جز کارگردانانی که از سال های پیش از فروپاشی مانده اند- عملاً به پیروان دسته سوم تعلق دارد. البته این بخش جزء کوچکی از کلیت سینمای کنونی روسیه است. سینمای روسیه پس از فروپاشی، در جهت پشت پا زدن به تمامی آنچه تا پیش از آن محدودیت قلمداد می شد، سیر درآمدمحوری و تجاری سازی را در پیش گرفت. تمامی آنچه به عنوان فرهنگ روس ها و حتی پیشینه تاریخی آنها در جهان به شمار می رفت در خود روسیه انکار شد و به مدت یک دهه عملاً روسیه در عرصه سینما کشوری دسته دوم تلقی شد و آنچه در جامعه جهانی سینما از روس ها حضور داشت، معدود نسل اندیشمند و صاحب فکر دوران شوروی سابق بود. به هرحال نمی توان اوضاع اقتصادی اسفناک دهه نخست پس از فروپاشی را نیز نادیده انگاشت.
درونمایه های اصلی سینمای روسیه، سوای برخی اقتباسات ادبی که از زاویه دیدی شخصی روایت می شوند، عموماً بررسی روحیات، حالات و اتفاقاتی است که یا در دوران کمونیستی می گذرد یا در جهت نمودار ساختن تبعات اختناق آن سال ها به وقوع می پیوندند. هرچند در میان کارگردانان میان مایه ساز باز هم گرایش به دست یافتن به سبکی شخصی و در عین حال- به لحاظ جهان بینی- سبکی جهانی نیز به چشم می خورد ولی شاید برای محک زدن نسل کارگردانان پس از فروپاشی، از آن دوران هنوز فاصله کافی گرفته نشده است. اما به تدریج ژانر های مختلف سینمایی بیرون از هرگونه ایدئولوژی تکلفی در این کشور رو به پیدایش است و ظهور کارگردانانی همچون زویاگینتسف و آلکسی بالابانوف و الکساندر زلدوویچ می تواند اولین نشانه های تولد دوباره سینمای روسیه محسوب شود.
بدین ترتیب امروزه سینمای روسیه صرفاً با انگشت شمار کارگردانانی مطرح است که با جدیت تلاش می کنند خود را از حصار تصلبی رها کنند که طی سال ها بر خاک کشورشان سایه افکنده بود و برآیند این تاسی آنها طی این شانزده سال گذشته خیلی هم قابل اغماض نیست، اما شاید بیش از اینها از سرزمین پودوفکین، ورتف، کوله شف و آیزنشتاین انتظار می رود. اکنون اندام های زنده این نوزاد تنومند یکی پس از دیگری احیا می شود و تا به راه افتادن این نوزاد اندک راهی باقی است.
الکساندر سوکوروف، نیکیتا میخالکوف، الیم کلیموف،استانیسلاو گوووروخین، وادیم آبدارشیتوف،رومن بالایان، آندری خرژانوفسکی، کیرا موراتووا (از نسل قدیمی سینمای روسیه)، پاول چوخرای، الکساندر روگوژکین (از آخرین نسل کارگردانان شوروی سابق) و تیمور بکمامبتوف، آندری زویاگینتسف، آلکسی بالابانوف، آندری کراوچوک، ایلیا خرژانوفسکی، لئونید ریباکوف، لیدیا بوبرووا، میخاییل براشینسکی، پیوتر بوسلوف، سریک آپریموف، والری تودوروفسکی و ایگور کونچالوفسکی (اولین نسل از کارگردانان پس از فروپاشی) امروزه با هر سبک و اسلوبی و با هرگونه طرز تلقی خود از سینما - به عنوان «هنر مهجورمانده» در دوران کمونیستی- از فقدان هنر پرارزش روس ها در جهان سینما ممانعت کرده اند.
س . آ
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید