جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

امام خمینی و بازخوانی اوراقی از تاریخ ننگین واقعه منع حجاب


امام خمینی و بازخوانی اوراقی از تاریخ ننگین واقعه منع حجاب
اسلام زدایی و ترویج غرب زدگی با دو روش استعمار دیرین و استعمار نوین و ضرورت آگاهی بخشی فرهنگی و بیدار سازی نسل جوان غرب زده کردن ملت ها و دمیدن روح طفیلی گری در آنها هدف محوری و بنیادین تمام تحرکات و فعالیتهایی است که قدرتهای استعماری در طول تاریخ در صدد تحقق آن در سرزمینهای اسلامی بوده اند و همواره تمام برنامه ریزی ها و طرحها و ترفندها و حربه های ضد انسانی و فریبکارانه خود را در همین مسیر تنظیم و سامان داده اند.
غرب زدگی دارای ابعاد و جلوه های گوناگون می باشد و به مجموعه تغییر و تحولاتی اطلاق می شود که « انحراف فکری » و « انحطاط عملی » را به طور گسترده پی ریزی می نماید .
غرب زدگی با « از خودبیگانگی » نسبت به فرهنگ بومی و تبعیت محض و همه جانبه از فرهنگ غرب و جلوه های مبتذل و منحط آن که بازدارنده از رشد و تحول معنوی و انسانی می باشد آغاز می شود و از همین جا « خودباختگی » و احساس « بی هویتی » و « خود کم بینی » جایگزین « استقلال » در مفهوم عام و گسترده آن می شود و غرب زدگان نه در جستجوی راه هایی که غرب را در صنعت و تکنولوژی و هر فکر و حرکت سالم و سازنده به پیشرفت رساند که در پی یافتن بیراهه هایی که بتواند آنان را به آزادی های لجام گسیخته و زندگی دم غنیمتی همراه با نمایش های مضحک و پزهای روشنفکرمآبانه سرگرم کند می باشند و از همین جا بود که این فکر استعماری و ذلیلانه که « ایرانی باید سر تا پا فرنگی شود « توسط مهره های داخلی استعمار غرب همچون « تقی زاده » ترویج گردید و هنوز هم توسط غرب زدگان وطنی در شکل و جلوه و شیوه های دیگر مطرح و تبلیغ میشود.
نشر آزادیهای غربی با مبارزه پیدا و پنهان علیه هویت اسلامی « زنان » و مقابله با « حجاب اسلامی » یکی از منحط ترین جلوه های غرب زدگی به شمار می رود.
این شیوه برای استعمار غرب حائز اهمیت بسیار میباشد و از همین رو دارای سابقه ای طولانی و تجربه های مکرر و موفق است .
ردپای این توطئه استعماری را در یادداشت های یکی از جاسوسان کهنه کار انگلیسی به صورت ماموریت القا شده توسط وزارت مستعمرات بریتانیا اینگونه مشاهده می کنیم : « به هر وسیله ای شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلامی خارج کرد و بی حجابی را در بین زنان مسلمان رایج نمود... باید در بین مسلمانان آزادی را به معنی بی بند و باری ترویج کرد ... » (۱ )
تحرکات قدرتهای استعماری برای به فساد کشاندن مسلمانان به ویژه قشر جوان در نهضت تنباکو آغاز شد و با بی نتیجه ماندن آن در اثر پیروزی این نهضت بزرگ در انقلاب مشروطه به مرحله عمل درآمد. این بار اوضاع و شرایط به گونه ای به نفع استعمار تغییر و تحول یافت که این طرح با پیروزی دشمنان اسلام به تحقق کامل درآمد زیرا رهبران روحانی نهضت مشروطه با دسیسه های انگلیس و مهره های دست آموز آنان و با شعارهای فریبنده آزادیخواهانه ! از سر راه برداشته شدند و فریادهای فقیه مبارز آیت الله شیخ فضل الله نوری که به شدت خطر غرب زدگی و آزادی های لجام گسیخته و فساد و بی بند و باری را می نمایاند در گلو خفه گردید و او به راستی می دید که آینده مشروطه غربی به کجا می انجامد و از همین رو به گسترش مراکز فحشا و فساد در جامعه و ترویج افکار و عقاید انحرافی و التقادی و الحادی توسط مطبوعات مشروطه انگلیسی به شدت و به طور مستند اعتراض می نمود . (۲ ) و باید اذعان نمود که او قهرمان مبارزه بی امان با غرب زدگی بود و همچنان که جلال آل احمد تصریح دارد پس از شهادت شیخ فضل الله بود که نقش غرب زدگی را همچون داغی برپیشانی ما زدند و نعش آن بزرگوار بر سردار همچون پرچمی است که به علامت استیلای غرب زدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد . (۳ )
پس از سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن سلسله پهلوی با نقشه های پشت پرده استعمار که با تماسهای « آیرون ساید » جاسوس دولت انگلیس با « رضاخان » به وقوع پیوست مبارزه با « حجاب اسلامی » ـ که مانع بزرگ تحقق اهداف و برنامه های استعمارگران برای گسترش غرب زدگی و فساد و هرزگی به شمار می رفت ـ وارد آخرین و خشونت بارترین مرحله خود شد.
رضاخان با تبعیت از شیوه آتاتورک ـ که مامور دیگر استعمار غرب برای اسلام زدایی و ترویج فساد و غرب زدگی در ترکیه بود و این ماموریت را به خوبی به حیطه عمل درآورده بودـ به رفع حجاب از زنان و گسترش آزادی های غربی همت گماشت .
رضاخان برای تمهید مقدمات منع حجاب به سردادن زمزمه های بی حجابی در کشور و به رقص و پایکوبی درآوردن چند دختر جوان بی حجاب در مدرسه شاهپور شیراز پرداخت و از این پس بود که مخالفت علمای اسلام و مردم مسلمان آغاز و پی در پی گسترش یافت . این مخالفت ها با دستگیری تنی چند از علمای دین در مشهد و تجمع مردم مسلمان در مسجد گوهرشاد و به خاک و خون کشیده شدن آنها توسط نیروهای نظامی به اوج خود رسید. در مرحله بعد محافل جشن و سرور برای ورود به تمدن غربی ! با تحقق آزادی های غربی گسترش یافت و در آخرین مرحله رضاخان با ظاهر کردن همسر و دخترانش در جشن افتتاح دانشسرای مقدماتی و تبعیت زنان رجال کشور از او ـ که در روز ۱۷ دی ماه انجام یافت ـ قانون منع حجاب را رسمی و اعلام عمومی می گرداند. به دنبال آن زنان مسلمانان ایران مورد تهاجم های وحشیانه ماموران دولتی و هتک حرمت های بی شمار برای برداشتن چادر از سر قرار گرفتند و وقایع بسیار تلخ و ناگواری در صفحات تاریخ ایران به ثبت رسید.
حضرت امام خمینی به واقعه اسفناک کشف حجاب رضاخان نگرشی جامع دارند و از ابعاد گوناگون به این فاجعه بزرگ نظر گسترده اند.
غرب زدگی و اشاعه آزادیهای غربی مهمترین و عمده ترین جلوه نگرش امام به این واقعه را تشکیل می دهد
حضرت امام خمینی ضمن این نگرش خاص به واقعه کشف حجاب رضاخان تحسر و اندوه شدید خویش را از آنچه بر این ملت مظلوم رفت پنهان نمی نمایند و از زنان مسلمان ایران که اینگونه مورد تهاجم و هتک حرمت قرار گرفتند به عنوان مظلوم ترین زنان یاد می کنند.
اولین نمونه از سخنان بیدارگرانه امام خمینی را از همان دوران حکومت رضاخانی برمی گزینیم که در کتاب « کشف الاسرار » ضبط و ثبت گردیده است :
« ما میگوییم دولتی که بر خلاف قانون کشور و قانون عدل یک گروه حیوان آدمخوار را به نام پاسبان شهربانی و در شهر و ده به جان زن های عفیف بی جرم مسلمانان بریزد و حجاب عفت را با زور سرنیزه از سر آنها برباید و به غارت و چپاول ببرد و محترمات بی سرپرست را در زیر لگد و چکمه خرد کند و بچه های مظلوم آنان را سقط کند این دولت دولت ظالمانه و اعانت برآن عدیل کفر است . ما حکومت دیکتاتوری را ظالمانه و عمال آن را ظالم و ستمکار می دانیم . » (۴ )
حضرت امام خمینی در این عبارات به صراحت علیه فعالیت های ظالمانه و ددمنشانه رضاخان موضع گیری می کند و به جنبه خشنونت و سبعیت قانون استعماری کشف حجاب تصریح می نماید و ابعادی از جنایات این مامور و مزدور استعمار را نمایان می سازد که چگونه در اوج هتاکی و درندگی کثیف ترین اعمال را به پیروی از فرهنگ مبتذل غرب مرتکب می گردد و نام آن را تمدن ! و پیشرفت ! و آزادی زن ! می گذارد. راستی در کجای دنیا توحش تمدن نام میگیرد ! و در چه عصر و زمانه ای غارت و خشونت مدنیت تلقی گردیده است ! و چه کسی است که هتک حرمت زن را منزلت زن بنامد !
با جلوه دیگری از مبارزات امام خمینی با کشف حجاب رضاخانی اینگونه آشنا می شویم :
« این حیوان های شهوت ران که میخواهند با نام ترقی کشور با دخترهای جوان مردم به رقص و عیش و نوش بپردازند باز دست از این کشف حجاب ننگین که عفت و درستی عضو جوان حساس ما را به باد داد و از خیانت های بزرگ رضاخان به این کشور بود دست برنمی دارند . » (۵ )
حضرت امام در این سخنان به جنبه فساد گستری قانون منع حجاب اشاره می کنند که چگونه استعمارگران غرب و عامل دست نشانده آنان یعنی رضاخان قشر جوان این مرز و بوم را نشانه می روند و با اشاعه بی بند و باری در میان آنها سعی در از بین بردن این نیروهای مقاوم و مستحکم در برابر هر تهاجم خارجی دارند تا به این وسیله زمینه های مناسب و مساعد برای بسط سیطره فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی خود بر کشور ایران را مساعد و هموار نمایند.
حضرت امام خمینی ضمن آن که این عملکرد سیاه رضاخان را « کشف حجاب عفت سوز » نام می برند که موجب « رفتن منابع ثروت و فضایل اخلاق » از کشور می شود(۶ ) صحنه هایی از این فاجعه دردناک را باتاسف و تحسر اینگونه مورد توجه و نظر قرار می دهند و نسل جوان را به تعمق در این اوراق سیاه تاریخ ایران دعوت می نمایند :
بانوان را الزام کردند به این که در مجالس کذایی که داشتند حاضر بشوند. مردها با زن هایشان با دخترهایشان در آن مجلس های فاسد الزام داشتند که حاضر بشوند. حتی در قم در قم که مرکز روحانیت بود در قم هم این مسائل بود و در همه شهرستانها . (۷ )
خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب . حجاب انسانیت را پاره کردند اینها. خدا می داند که چه مخدراتی را این ها هتک کردند و چه اشخاصی را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زن هایشان در مجالس جشن یک همچو جشنی که با خون دل مردم با گریه تمام شد شرکت کنند. مردم دیگر هم به همین ترتیب دسته دسته را دعوت می کردند و الزام می کردند که با زن هایتان باید جشن بگیرید. آزادی زن این بود که الزام می کردند اجبار می کردند با سرنیزه و پلیس مردم محترم را بازرگانان محترم را علما را اصناف را به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند! در بعضی از جشنها (به اصطلاح خودشان ) آنقدر گریه کردند مردم که این ها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان می شدند!(۸ )
پس از تحقق اولین مرحله از این فاجعه بزرگ و رنج آور ـ و به تعبیری گویاتر و رساتر این تفرعن و توحش و سبعیت ـ جریان های فکری وابسته به دنیای غرب وارد عرصه های فرهنگ و هنر شدند و با نثر و نظم و شعر و سرود و مقاله و داستان به نشر و ترویج این جلوه از « غرب زدگی » و سایر ابعاد و جنبه های آن اهتمام ورزیدند تا به این وسیله « باطل » را در لباس « حق » درآورند و با آرایه های گوناگون « ناپاکی و فساد » را « عفت و پاکدامنی » بنامند!
حضرت امام خمینی نسل جوان مملکت را که آن روزگار را ندیدند به همین آثار مبتذل فکری و فرهنگی و هنری ارجاع می دهد و از آنان می خواهد که با درنگ و تعمق در آنها به اوج انحطاط و انحراف و تباهی و فساد در قانون غربی کشف حجاب رضاخان واقف و آگاه گردند :
« کسانی که آن زمان را به یاد دارند می دانند این خائن تبهکار با دستیاری عمال بی وطنش با اینان (زنان ) چه کردند و برای پیروزی هر چه سریعتر نقشه هایشان چه راه هایی را برای انحراف و مصرفی نمودن و به فساد کشاندن بانوان مظلوم در پیش گرفتند کافی است نسل حاضر که آن روزگار سیاه را درک نکرده اند به کتاب ها شعرها نوشته ها نمایشنامه ها تصنیف ها روزنامه ها مجله ها و مراکز فحشا و قمارخانه ها و شراب فروشی ها و سینماها که همه یادگار آن عصر بودند بنگرند و یا از آنان که دیده اند بپرسند و نیز سئوال کنند که نسبت به زن این قشر انسان پرور و آموزگار چه ظلم ها و خیانت هایی در ظاهر فریبنده ای به اسم زن مترقی روا داشتند . » (۹ )
به این ترتیب حضرت امام خمینی با بازخوانی اوراقی سیاه از تاریخ واقعه منع حجاب صحنه های تحرکات فکری و عملی استعمارگران غربی و مهره سرسپرده آنها رضا شاه پهلوی و عوامل وابسته به او را برای تحقق هدف « اسلام زدایی »
در ایران و با تهاجم به « حجاب اسلامی » به عنوان سنگر مقاومت زن مسلمان در برابر فرهنگ های مبتذل و پوچ گرا و فساد گستر نمایان می سازد و این نسل و نسل های آینده را به مطالعه و کنکاش در تاریخ برای نیل به واقعیت های تلخ نهفته در آن درباره عملکرد سیاه رضاخان ترغیب می نماید.
نسل امروز ما باید واقف باشد که تلاش استعمار برای گسترش غرب زدگی در ایران که با تحرکات مخرب مبتنی بر اسلام زدایی و مبارزه بی وقفه با حجاب و پوشش اسلامی در دوره حکومت رضاخان اوج گرفت در زمان زمامداری فرزندش محمدرضاشاه نیز تداوم داشت با این تفاوت که رضاخان به روش « استعمار دیرین » که با یورش و تهاجم مستقیم و آشکار عمل می کند به اسلام زدایی و مقابله با احکام و قوانین اسلام از جمله قانون حجاب اسلامی پرداخت و با سرنیزه و نیروی قهریه و حمله نظامی و توحش و خشونت پوشش را از سر زنان برداشت و آنان را به حضور در جامعه و محافل مورد نظر مجبور ساخت لکن محمدرضا شاه با روش « استعمارنوین » که روش غیر مستقیم و پنهان و نامرئی میباشد به این هدف شوم نائل آمد. در روش استعمار نو حمله نظامی و خشونت و ضرب و جرح و قتل جایی ندارد بلکه در این شیوه استعماری ضمن آنکه استفاده از پوشش اسلامی آزاد می باشد با روش های مخرب فکری و فرهنگی و تبلیغی به مرور هدف « استحاله فرهنگی » محقق می گردد و « نسل جوان » با فعالیتهای مرموز و ممزوج با فریبکاری و همراه با شعارهای آزادیخواهی و دموکراسی و استناد به حقوق بشر به دام های ناپیدا گرفتار می شوند و با اراده و اختیار و از روی میل و اشتیاق به دامان غرب سقوط می کنند و به « از خودبیگانگی » می افتند. و این جاست که با دست خود و نه بازور سرنیزه حجاب از سر برمی گیرند و به فساد و تباهی می گرایند!!
بدیهی است روش استعمار نوین از روش استعمار دیرین بسیار خطرناک تر می باشد زیرا در روش مستقیم دشمن کاملا مشخص و نمایان است و به راحتی شناسایی می شود و هدف گیری می گردد لکن در روش غیر مستقیم یا استعمار نوین دشمن مشخص نیست ناپیدا و پنهان است مرموز و خزنده است ظاهری موجه دارد و طرفدار آزادی ! و منزلت زن ! است .
نسل جوان ما باید هوشیار باشد که اولا اسلام زدایی با مقابله با حجاب اسلامی و ترویج فساد و آزادی های لجام گسیخته جنسی حربه ای است موفق که در تمام اعصار و زمان ها توسط قدرتهای استعماری به بهره برداری رسیده است و تیغ تیز و هلاک کننده ای است که هرگز زنگ نمی زند و از کار نمی افتد و همچنان قربانی می گیرد و تا زمانی که انسان وجود دارد ـ به آن دلیل که شهوت دارد و دارای غریزه جنسی است و اگر از طریق صحیح و با ازدواج تامین نگردد به بیراهه های معاصی سقوط می کندـ این حربه نیز وجود دارد و آسیب و زیان می رساند و فساد و بی بند و باری می آفریند. ثانیا هم اینک جریان های فکری وابسته به غرب با تحرکات و فعالیت های مخرب خود به نشر و تبلیغ « اسلام شاهنشاهی » و « اسلام غربی » می پردازند و جای پای آنان را در برخی از روزنامه ها و مجله ها و محافل و مراکز فرهنگی و تبلیغی و رسانه ای می توان مشاهده نمود! ثالثا نسل جوان ما نباید غفلت و تسامح و سهل انگاری های بعضی از مراکز فرهنگی و هنری و برخی از افراد منفعل را که با کمال تاسف و شگفتی به همراهی و همیاری با عناصر وابسته به فرهنگ شاهنشاهی و فرهنگ غربی می پردازند و با دست خود صحنه ها را برای تاخت و تاز آنان به اسلام و اندیشه و فرهنگ غنی و جامع آن هموار می نمایند زیر نظر داشته باشند و این تحرکات ناسالم را به حساب اسلام و انقلاب و نظام اسلامی نگذارند و سعی کنند با مستحکم کردن پشتوانه های معرفتی خود ـ که با کنکاش و تحقیق و مطالعه در مبانی و معارف و تعالیم و ارزش های والای اسلامی تحقق می یابد ـ به تفکیک و جداسازی این مواضع فکری و عملکردهای فرهنگی و هنری بپردازند و البته راه مشاوره و دریافت کمک های فکری از اندیشمندان و علمای جامع نگر و اسلام شناس و مراکز فرهنگی سالم و افراد صالح و مسلط به فرهنگ و معارف اسلامی و آگاه نسبت به جریان های فکری و ناظر به ورود و نفوذ « سیاست بازی » ها و « جناح گرایی » ها به عرصه فرهنگ و هنر نیز باز و هموار است .
موضوع مهم دیگر این است که بیداری و هشیاری نسل جوان نسبت به اوضاع نابسامان فرهنگی و نفوذ و تاخت و تازهای عوامل وابسته به اسلام شاهنشاهی و اسلام غربی و آمریکایی و نیز مراقبت این نسل برای تفکیک و جداسازی تحرکات سالم مبتنی بر فرهنگ جامع و رهایی بخش و زندگی ساز اسلام از تحرکاتی که اگر چه به نام دین انجام می پذیرد لکن آلوده به تعصب ورزی های جناحی و سیاست بازی های متضاد با حقیقت اسلام و انقلاب و نظام اسلامی می باشد سهل و آسان نیست و همین جاست که مسئولیت آگاه سازی نسل جوان توسط مراکز حوزوی و پژوهشکده ها
و سازمان های تبلیغی و فرهنگی وابسته به آنها و حضور فعال و موثر اسلام شناسان مستقل و آگاه به زمان و واقف به نیازهای اعتقادی و فکری جوانان و دانشجویان آشکار و نمایان میگردد. و از همین جاست که باید از تورم اسلام شناسی های فاقد اعتبار و بدون پشتوانه و جامعیت علمی جلوگیری شود تا تشنگان حقیقت دین به آبشخور زلال آن رهنمون شوند.
پاورقی :
۱ ـ خاطرات « همفر » جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی انتشارات امیر کبیر ص ۵۶
۲ ـ اشاعه فساد و فرهنگ پوچ گرایی نشر بلیغ ص ۳۶ و ۳۷
۳ ـ نهضت روحانیون ایران علی دوانی مرکز فرهنگی امام رضا(ع ) ج ۱ ص ۱۴۲
۴ ـ کشف الاسرار اثر امام خمینی ص ۲۳۹ جایگاه زن در اندیشه امام خمینی تبیان دفتر هشتم موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص ۲۳۰
۵ ـ همان منبع ص ۲۸۳
۶ ـ همان منبع ص ۲۹۲
۷ ـ صحیفه نور ج ۱ ص ۲۰
۸ ـ همان منبع ج ۲ ص ۳
۹ ـ همان منبع ج ۱۶ ص ۱۲۶
باید از تورم اسلام شناسی های فاقد اعتبار و بدون پشتوانه و جامعیت علمی جلوگیری شود تا تشنگان حقیقت دین به آبشخور زلال آن رهنمون شوند
هم اینک جریان های فکری وابسته به غرب با نشر و تبلیغ اسلام شاهنشاهی و اسلام غربی و آمریکایی به « اسلام زدایی » و ترویج غرب زدگی و مقابله با حجاب اسلامی و هویت زنان مسلمان اشتغال دارند و جای پای آنان را در برخی از روزنامه ها و مجله ها و مراکز فرهنگی و رسانه ای می توان مشاهده نمود!
در روش استعمار نوین برخلاف روش استعمار دیرین که توسط رضاخان و با حمله نظامی و خشونت و قتل حجاب از سر زنان برداشته شد به مرور هدف « استحاله فرهنگی » محقق می گردد و با فعالیت های مرموز و ممزوج با فریبکاری و همراه با شعارهای آزادیخواهی و دموکراسی و استناد به حقوق بشر دختران به دام های ناپیدا گرفتار می شوند و با اراده و اختیار و از روی میل و اشتیاق به « غرب زدگی » می رسند و به « ازخودبیگانگی » می افتند و از این جاست که با دست خود و نه با زور سرنیزه حجاب از سر برمی گیرند و به فساد و تباهی می گرایند !
حضرت امام خمینی ضمن آن که عملکرد رضاخان را « کشف حجاب عفت سوز » می نامد که موجب « رفتن منابع ثروت و فضایل اخلاق » از کشور گردید به طور مکرر نسل جوان را به مطالعه و کنکاش و تعمق در تاریخ برای کسب بینش های لازم نسبت به نقشه های استعمارگران و فعالیت های مهره های دست آموز آنان برای اسلام زدایی در ایران دعوت می نماید
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید